بسم الله الرحمن الرحیم

یا فاطمة الزهرا أغیثینی

مجلس دعا برای امام زمان (عج)

1 بهمن 96

محورهای سخنرانی

با رفتن به مجالس دعا برای امام زمان(عج) برای ما ثواب زیارت ایشان را می‌نویسند

ادامه‌ی بحث وظایف ما در زمان غیبت، دعا و تشکیل مجالس

با دو شرط دعا کنیم

چگونه دعا کنم و امام را بطلبم؟

با چه شرایطی مشکلات را رفع کنیم؟

وظیفه‌ی دیگر ما در زمان غیبت: انتظار کشیدن

ادامه‌ی بحث خصوصیات خاصه‌ی امام زمان(عج)

با رفتن به مجالس دعا برای امام زمان(عج) برای ما ثواب زیارت ایشان را می‌نویسند

برای زیارت امیرالمؤمنین (ع) به نجف اشرف می‌رویم. برای زیارت حضرت زهرا (س) به مدینه می‌رویم چون می‌دانیم ایشان در جایی در مدینه دفن هستند. برای زیارت امام حسین (ع) به کربلا می‌رویم… . با «نماز» به زیارت خدای تبارک و تعالی می‌رویم. نماز خواندن در عالم عرفان یعنی به زیارت خدای تبارک و تعالی رفتن و مؤمن روزی 5 وعده به زیارت خدا می‌رود. کسانی که مؤمن‌تر هستند، نیمه‌ی شب هم دل‌تنگ خدا می‌شوند و با نافله‌های شب به ملاقات خداوند می‌روند. هر نمازی ملاقات با خداست، زمانی که خدا به شما اجازه‌ی تکبیر داد یعنی اجازه‌ی ملاقات به شما داده است. وقتی نیت می‌کنیم که نماز بخوانیم و تکبیر می‌گوییم، این، اذن دخول زیارت خدای تبارک و تعالی است.

برای زیارت مهدی موعود (عج) به کجا باید برویم؟ فرمودند: هر جایی که نام ایشان بر زبان جاری شود و مجلس دعایی برای فرج امام زمان عجل‌الله‌فرجه تشکیل شود، آنجا محل زیارت امام زمان عجل‌الله‌فرجه است. با رفتن به این مجالس و نشستن در آنجا، برای ما ثواب زیارت امام زمان (عج) می‌نویسند. این طور نباشد که امام زمان (عج) ظهور کنند و من حتی یک روز هم زائران او را پذیرایی نکرده باشم! و من یک وعده برای زیارت امام زمان (عج) اقدام نکرده باشم!

نگاه خداوند به تشکیل جمعیت است. یَدُ الله معَ الجماعة. عاشورا خواندن در جمع کجا و عاشورا خواندن تنها کجا؟! نماز جماعت کجا و نماز فرادی کجا؟! قرآن در جمع خواندن کجا و قرآن خواندن فرادی کجا؟! دعای در جمع کجا و دعای فرادی کجا؟! گریه‌ی جمع کجا و گریه‌ی فرادی کجا؟! زمین تا آسمان با هم متفاوت است.

مرحوم آقا شیخ عباس محدث قمی از عالم بزرگوار میرزا هادی خراسانی نقل می‌کند: گفت که در مکاشفه دیدم در صحن امیرالمؤمنین (ع) در یکی از حجره‌ها روضه برقرار است. روضه‌خوان آمدند تا روضه بخوانند. امیرالمؤمنین (ع) احترامش کردند و فرمودند بر منبر برو و روضه بخوان. گفت: آقا خجالت می‌کشم. آقا فرمودند: زمانی که ما امر می‌کنیم، اطاعت کن.

شروع به روضه خواندن کرد. همه گریه می‌کردند. از گوشه‌ی چشم آقا امیرالمؤمنین (ع) مثل ناودان اشک می‌ریخت. داشت روضه‌ی کربلا را می‌خواند، رسید به روضه‌ی حضرت سکینه(س) (همین روضه‌ای که ما می‌خوانیم که شمر به حضرت سکینه گفت: ای دختر خارجی! یعنی ای دختر فردی که از دین برگشته است) یک‌دفعه اشک حضرت علی علیه‌السلام خشک شد و خیره به او نگاه کردند. رنگ امام پرید و لب‌های امام خشک شد. فهمیدم که حضرت از این سخن ناراحت شدند. آرام به او گفتم که حضرت را ناراحت کردی. آقا به من فرمودند: تو هم دیروز، کمتر از این رنج به من وارد نکردی. گفتم: آقا الهی من بمیرم، من چه گفتم؟ آقا فرمودند: در اوج روضه‌ات گفتی سر عباس را به گردن اسب آویزان کردند… خیلی به من آسیب زدی…

ما تا به حال چقدر دل حضرت را شکسته‌ایم و گمان کرده‌ایم که کار درستی کرده‌ایم؟! ممکن است آن حرف را زده باشند اما ما نباید بگوییم.

ادامه‌ی بحث وظایف ما در زمان غیبت، دعا و تشکیل مجالس

مجلس متعلق به امام زمان و دعا کردن برای ایشان است. وظائف در زمان غیبت امام زمان عجل‌الله‌فرجه بسیار است اما هفت مسئله را مهم‌تر شمرده‌اند که باید این هفت وظیفه را در برنامه‌ی زندگی روزانه‌ی خود داشته باشیم.

یکی از این هفت وظیفه، دعا کردن و تشکیل دادن مجلس دعا برای ظهور ایشان و شرکت کردن در مجلس دعا برای امام زمان عجل‌الله‌فرجه است.

با دو شرط دعا کنیم

به دو شرط که اصلاً اساس قبولی دعا هستند:

1) یقین: یقین به اینکه خدای من قادر همه جانبه و دائمی است. سمیع و بصیر است، شنواست و حال مرا می‌بیند و تواناست؛ یقین به اینکه خدا وعده‌ی اجابت داده است. هر چه دعا کنم مستجاب است اما زمان دریافت آن به دست خداست. بدون ذره‌ای تردید.

مارتین لوتر کینگ، سیاه‌پوست مبارز آمریکایی به خانه‌اش رفت و دید همسرش خیلی ناراحت است. هر کاری کرد حال او خوب نشد. رفت طبقه‌ی بالا و رخت عزا به تن کرد و از پله‌ها پایین آمد. زن گفت چه شده؟ گفت:مُرد. گفت: که؟ مرد گفت: خدا. گفت: مگر خدا می‌میرد؟ گفت: اگر نمرده پس تو عزای چه را گرفته‌ای؟ از این احوال تو گمان کردم خدا مرده است!

پیرمردی در کوچه‌ای سوزن و نخ و… بساط کرده بود و می‌فروخت. فردی از او پرسید: آخر در این پس‌کوچه چه کسی می‌آید که از تو خرید کند؟ گفت: آن خدایی که به وقتش اگر در سوراخ هم بروم عزرائیل را می‌فرستد که جانم را بگیرد، بلد است که در هر کوچه و پس‌کوچه‌ای روزی مرا برساند. آن خدایی که عزرائیل را می‌فرستد، میکائیل هم که ملک رزق است را می‌فرستد.

یقین بدانم که خدا هرگز نمی‌میرد و هرگز کور و کر و فقیر نمی‌شود و روزی‌اش تمام نمی‌شود. اگر ناراحت هستم یعنی اینکه یقین ندارم و باورم بالا نیست.

2) دعای درست داشتن؛ مثلاً الآن ظهور امام زمان (عج) را می‌خواهم، چگونه باید دعا کنم و چگونه امام را بطلبم؟

چگونه دعا کنم و امام را بطلبم؟

1- مثل عاشقی که معشوقش را می‌طلبد و نه مانند آدمی که درمانده شده و ظهور حضرت را می‌طلبد تا اجتماع را اصلاح کند تا او راحت زندگی کند.

خطرناک‌ترین مسئله در زمان غیبت که انگلیسی‌ها از زمان بهاییت آن را باب کردند و سعی در رواج آن دارند، این نیست که بگویند امام زمانی وجود ندارد، تمامی ادیان آسمانی به ظهور او اعتقاد دارند، بلکه می‌خواهند بگویند که او آمده است و مرده است و تمام شده است…!

عاشق از سختی می‌ترسد؟ مجنون در طلب لیلی می‌گشت و به اَشکال مختلف درمی‌آمد. گاهی به شکل گدا، گاهی دست‌فروش، گاهی در پوست گوسفند می‌رفت و در بین گوسفندانی که چوپانان به ده می‌برند به لیلی نگاه می‌کرد چون رفت و آمد او ممنوع بود. ما کجا عاشقی کرده‌ایم؟! کجا مانند عاشق در طلب معشوق قدم برداشتیم؟

2- باید امام زمان (عج) را مانند فقیری که در طلب طلا است، طلب کنیم.

فقیرِگرسنه زمانی که می‌خوابد هم خواب ثروت می‌بیند، در بیداری هم در اندیشه‌ی ثروت است. همه‌ِ ما فقیر هستیم و طلای وجود ما، شناخت به امام زمان عجل‌الله‌فرجه است تا معرفت به صاحب‌الامر پیدا نکنیم مانند زغال هستیم! و در فقر هستیم. غنای ما به اندازه‌ی حساب بانکی ما نیست، بلکه به اندازه‌ی معرفت ما به امام زمان عجل‌الله‌فرجه و اتصال ما به ایشان است. این نیست که چقدر امروز به حساب بانکی من واریز شد، این است که چقدر امروز عاشقانه گفتم یا صاحب الزمان و ایشان جواب دادند؟ این مهم است.

طلبه‌ای از طلبه‌های مدرسه‌های اطراف حرم امام رضا علیه‌السلام اهل مازندران بود. به طلبه‌ها حجره‌ای کوچک می‌دهند و از سهم امام ماهانه اندکی به آن‌ها می‌دهند که زندگی بگذرانند. گفت: پدرم گفت تو سهم امام نگیر، مسئولیت دارد، من برایت پول ماهانه می‌فرستم. با پولی که پدرم می‌داد، زندگی می‌کردم. دست‌تنگی و گرفتاری پیش آمد، پدرم پول نفرستاد. هر جوری بود، یک ماه را گذراندم. ماه بعد هم پول نفرستاد. روزی شد که من گرسنه ماندم. بعدازظهر رفتم حرم امام رضا علیه‌السلام. گفتم یا بن رسول‌الله می‌دانی گرسنه هستم، می‌دانی سه وعده غذا نخورده‌ام، می‌دانی که عهد بسته‌ام سهم امام نگیرم، اما امروز می‌خواهم شما را شاهد بگیرم و چند کلمه با نوه‌تان امام زمان صحبت کنم.

گفتم: آقا! یا ما را به نوکری قبول دارید و یا ندارید. اگر قبول دارید که من نوکر شما هستم، من مبنای نوکری را بر این گذاشتم که دستم را پیش کسی دراز نکنم و دردم را به کسی نگویم شما هم اربابی‌تان را نشان بده! (اگر قبول دارید نشان بدهید اگر هم نه بفرمایید ما برویم کار دیگری کنیم)

(وقتی آدم این حرف را به امام زمان (عج) بزند باید سخت امتحان پس بدهد) مدتی گذشت هیچ اتفاقی نیفتاد و گرسنه سَر کردم. فردا هم هیچ اتفاقی نیفتاد، به ضعف سر کلاس، در حالی که چشمانم سیاهی می‌رفت، گذراندم. روز سوم در حالی که می‌خواستم روی حرف خودم بایستم، پله‌های حجره را چهار دست و پا بالا می‌رفتم اما عهد کرده بودم دستم را پیش کسی دراز نکنم و حرفم را به کسی نزنم. یقین داشتم که می‌میرم. دیدم درب حجره را می‌زنند. گفتم: بفرمایید. دیدم دو سید بزرگوار، که در حرم امام رضا علیه‌السلام بالا سر حضرت، بسیار آن‌ها را دیده بودم و فکر می‌کردم از علمای مشهد هستند، وارد شدند.

یکی از آن‌ها گفت: مهمان نمی‌خواهی؟ در دلم گفتم وای من لوازم پذیرایی ندارم. آن آقای بزرگوار فرمودند: به شرطی که پذیرایی با ما باشد! گفتم: بفرمایید. رو کردند به آن سید دیگر و فرمودند که فلانی گرسنه است برو از فلان کبابی مشهد، چند سیخ نان و کباب بخر و بیاور. (خوش به حال آن کاسبی که امام زمان(عج) که در آن شهر برود از مغازه‌ی او خرید کند)

او که رفت، آن سید دیگری که امام بود به من فرمودند: خوب؛ که عهد بسته‌ای دست پیش کسی دراز نکنی. پس کیسه‌ای پول به من دادند، فرمودند: این را نشمار، هر وقت دستت تنگ شد، خرج کن و روی عهدت بمان. خوب می‌خواهی بدانی که نوکری‌ات را قبول دارند یا ندارند، توجه به تو دارند یا ندارند؟! اگر توجه به تو نداشته باشند، ما این‌جا چه کار می‌کنیم؟ (در حالی که متوجه نبودم ایشان امام هستند). فرمودند: هر کسی رخت نوکری و کنیزی ما را تن کند، بداند ما اربابی خوب بلد هستیم!

آن سیدی که رفته بود، برگشت. آقا به من فرمودند: بخور. گفتم: نه. خودشان لقمه پیچیدند و در دهان من گذاشتند. پس من خوردم و آقا هم لقمه کردند. سپس آقا فرمودند: ما مشرف می‌شویم حرم جدم علی بن موسی‌ الرضا، تو خسته‌ای بخواب.

سحر دیدم استادم دم درب است، گفت: خوش به حال دیشب تو، از آن کباب‌ها چیزی باقی مانده؟ عیالم مریض است، یک لقمه به من بده… گفت: می‌دانی مهمان‌های دیشب تو چه کسانی بودند؟ گفتم: نه. گفت: یوسف زهرا، یوسف زهرا، یوسف زهرا…

3- مثل غریقی که در دریا فرو رفته است و نیازمند یک نفس است، باید برای امام زمان عجل‌الله‌فرجه دعا کنی.

متوجه نیستیم، همه‌ی ما در بلاهای آخرالزمان غرق هستیم، همه‌ی ما نیازمند گفتن یک یا صاحب الزمان از روی اضطرار هستیم، نیازمند یک نفس در جوار امام زمان عجل‌الله‌فرجه هستیم، وگرنه کم می‌آوریم.

بعضی از ما چندین سال است که با مشکلات عدیده‌ای روبرو هستیم، باور کن اگر تا الآن سر پا ایستاده‌ای به خاطر یا صاحب‌الزمان، یا صاحب الزمان‌هایی است که گفته‌ای. نیمه‌شب سرت را از این دریا بیرون می‌آوری و می‌گویی یا صاحب الزمان، فردا از پس هر چه مشکلات داری برمی‌آیی و تحمل می‌کنی.

حدیث داریم که همه‌ی مردم در گرفتاری‌های آخرالزمان استحاله می‌شوند، همه‌ی مردم در معرض بی‌دینی هستند، مگر کسانی که دعای فرج می‌خوانند.

– در کنار این دعای فرج، باید مشکل شناس باشند. خدا برای رشد کافی انسان‌های مختلف به ظرفیت آن‌ها راه‌های مختلف گذاشته است. یکی از راه‌هایی که تسریع می‌کند و انسان را به رشد و تعالی می‌رساند مشکلات روزگار است. این را یقین بدان، مشکلات عدیده و گوناگون، انسان را برای ظهور امام زمان (عج) رشید می‌کند. برای ظهور امام زمان عجل‌الله‌فرجه، باید در طول غیبت رشد کنیم. چیزی که رشد ما را تسریع می‌کند، سرآمد این تسریع‌کننده‌ها، مشکلات است.

گاهی باید با مشکلات بجنگیم. این مشکلات حد ندارد، دادن و گرفتن آن دست کسی دیگر است. در این جنگی که برای برطرف کردن مشکلات می‌کنیم، مانند تک‌درخت بیابان ریشه‌مان قوی می‌شود و رشد می‌کنیم. گاهی آدم باید با مشکلات کنار بیاید. چه با مشکلات کنار بیایی و چه بجنگی، در هر دو صورت باید مشکلات زندگی خودمان را دوست داشته باشیم، چون معلمی هستند برای رشد دادن ما.

معلم ما هر کاری بکند، اخم بکند و یا روی خوش نشان بدهد، او را دوست می‌داریم زیرا می‌دانیم که هر کاری می‌کند برای رشد دادن ماست.

باید مشکلاتمان را دوست داشته باشیم چون تمام مشکلات، از آن خاری که در دستمان می‌رود تا مشکلات عدیده‌ای که در زندگی پیدا می‌کنیم، همه معلم هستند در راستای رشد دادن ما و در راستای رساندن ما به خداوند تبارک و تعالی.

با چه شرایطی مشکلات را رفع کنیم؟

حالا اگر مشکلی دارید، دوستش دارید اما می‌خواهید آن را رفع کنید:

1- حفظ آرامش.

غُر زدن و ناشکری و نق زدن نباشد. ما در جامعه‌ای هستیم که به مشکلات هم دامن می‌زنیم. با بار منفی صحبت نکنیم. هر چه در ذهنمان بپرورانیم، همان را جذب می‌کنیم. رفتارمان با همدیگر طلبکارانه، زشت و با بار منفی نباشد.

استادی سر کلاس گفت: شما مشکل دارید؟ همه دست‌ها بالا رفت. گفت: خوب مشکلات شما قابل حل است؟ گفتند: بله. گفت: پس چرا اخم کرده‌اید؟ روز بعد پرسید: همه‌ی شما مشکل دارید؟ گفتند: بله. استاد گفت: مشکلات شما قابل حل است؟ گفتند: نه. گفت: مشکلاتی که قابل حل نیستند را باید تحمل کرد، دیگر اخم ندارد!

مشکل یا حل شدنی است و یا نشدنی، اگر حل نشدنی است، باید با آن بسازید و اگر حل شدنی باشد، خوب باید راه حل پیدا کنی، پس اخمت را باز کن.

2- توکل به خدا

3- تفکر

فکر کنم که چرا این مشکل به وجود آمده است؟ چه فایده‌ای برای من دارد؟ مگر خدا بنده آزار است؟ خیر، خدا این مشکل را نگذاشته است که من آزار ببینم بلکه آن را گذاشته است که درسی به من بدهد!

فکر کنم که اصلاً این مشکل از من به من است؟ یا از مردم به من است؟ یا از من به مردم است؟ یا از خدا به من است؟ اگر از خدا به من است، امتحان من است، مکافات من است، رشد من است، اجر من است. اگر از جانب خدا باشد، به هر جنبه‌ی آن نگاه کنی خیری در آن است. اگر مکافات است، خوب، شب اول قبرم راحت هستم. اگر قیامت باور باشم، برای مشکلات جان می‌دهیم و از آن استقبال می‌کنیم. قیامت‌باور کسی است که از رفتارش، خوردنش، پوشیدنش و… بوی قیامت استشمام کنیم.

آقا سید حسین قمی که روح بلندش شاد، از علمای بزرگوار ما، هرگز در زندگی به کسی دستور نمی‌داد حتی نمی‌گفت یک لیوان آب به من بدهید؛ زیرا می‌فرمود: دستور دادن به کسی به دنبالش مزد می‌آورد، اگر دستور بدهی برایم آب بیاور، به او امر کرده‌ای، او را به کار گرفته‌ای، پس باید مزد به او بدهید. اگر این جا ندهید، قیامت از شما می‌گیرد. او قیامت‌باور بود.

وقتی زن زایمان می‌کند، مستحب است تا سه روز فی سبیل الله به بچه شیر دهد و بعد از آن می‌تواند دایه بگیرد. همسرش که زایمان می‌کرد کنار بستر او می‌نشست و هدیه‌ای به او می‌داد و از او می‌پرسید آیا خودتان شیر می‌دهید یا برایش دایه بگیرم؟ می‌گفت خودم شیر می‌دهم. به اندازه‌ی پول دایه زیر بالشش پول می‌گذاشت. به ایشان گفتند: آقا شما این کار را می‌کنید، همسران ما هم می‌شنوند و یاد می‌گیرند. می‌فرمود: از قیامت می‌ترسم. قیامت سخت است. می‌ترسم وقتی زنم فشار قیامت را ببیند، فقرش را در قیامت ببیند یقه‌ام را بگیرد و بگوید بچه را شیر دادم، مزدم را بده؛ و من آنجا نداشته باشم بدهم! همین جا تصفیه حساب می‌کنم.

تا آخر عمر اتاقش را تمیز می‌کرد و رخت‌هایش را می‌شست، خانمش، دخترها و عروس‌ها آقا را مدیون کردند که مگر ما مرده‌ایم؟! همسرش قسمش داد، گفت الآن چه می‌خواهی من انجام دهم. باز هم آقا نگفت به من آب بده، گفت می‌خواستم بروم آشپزخانه آب بردارم.

چقدر شوهران ما گردن ما حقی دارند که ما ادا نکرده‌ایم؟ قیامت سخت است اگر خدای نکرده قرار شود که به جهنم برود، دنبال هر کسی می‌گردد که حقی را از او بگیرد و یک روز از جهنمش کم کند. این‌ها دستور دین هستند. شوخی که نداریم!

4- دست به دعا بلند کردن

5- سپس با همه‌ی این شرایط، آستینت را بالا بزن و برو به جنگ مشکلات

خانم مالک رحمت‌الله می‌فرمودند: با این شرایط به جنگ مشکلات بروید، می‌بینید که خدا زودتر از شما برای رفع مشکل شما اقدام کرده است.

وظیفه‌ی دیگر ما در زمان غیبت: انتظار کشیدن

از وظایف دیگر ما انتظار کشیدن است. در جلسات قبل گفتیم که در طول غیبت، باید خودمان را برای دوران بعد از ظهور آماده کنیم. از فرصت غیبت استفاده کنم و برای عدالت، قناعت، زندگی بر صراط مستقیم و… پس از ظهور، خودم را آماده کنم.

پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه‌وآله: خوشا به حال کسی که زمان مهدی اهل‌بیت مرا درک کند در حالی که قبل از قیامش (قبل از ظهورش) از او پیروی کرده و به او و ائمه‌ی هُدی مستمسک شده است و از دشمنان آنان بیزاری جسته است. آن‌ها دوستان من هستند و کریم‌ترین امت من هستند.

خط و فرهنگ امام زمان عجل‌الله‌فرجه، همان فرهنگ و خط ائمه قبلی است.

امام حسن عسکری علیه‌السلام به ابن‌بابویه نام نوشتند: پیوسته صبر و شکیبایی پیشه کن و منتظر فرج باش که پیغمبر (ص) فرمودند: بهترین اعمال امت من انتظار فرج است. پیوسته شیعیان ما در حزن هستند (دل‌تنگ هستند) تا وقتی که فرزندم ظهور کند (شادی شیعیان ما موقع ظهور است).

پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: هر کسی را که بشارت ظهور به او داده شود و او صبر پیشه کند و آن را باور کند، منتظر باشد و اطاعت کند، اجر شهدای بدر و اُحد در نامه‌ی عمل او نوشته می‌شود. هر کس قبل از آمدن مهدی موعود به فرهنگ او عمل کند و منتظر باشد، برای او اجر قیام کننده در دل شب و روزه‌دارِ هر روز را دارد.

فرمودند: بهترین اعمال این امت انتظار فرج است اما کسی که به مطلب امام زمان (عج) هم اعتقاد دارد و هم آگاهی دارد؛ و آن خصوصیات خاصه‌ی امام زمان عجل‌الله‌فرجه را می‌شناسد.

ادامه‌ی بحث خصوصیات خاصه‌ی امام زمان(عج)

در جلسات قبل گفتیم که امام زمان عجل‌الله‌فرجه غیر از خصوصیاتی که همه‌ی ائمه داشتند، دارای خصوصیات خاصه‌ای هم هستند؛ و ما باید آن خصوصیات را بشناسیم.

مثلاً از جمله خصوصیاتی که همه‌ی ائمه اطهار دارند: در قرآن در سوره‌ی انعام می‌خوانی «وَ لا رطبٍ و لا یابسٍ اِلّا فی کتابٍ مُبین»؛ هیچ‌تر و خشکی نیست مگر در قرآن جریان آن آمده است. این معنای ظاهری این آیه است. کمی که بالاتر بروی می‌گویند: «کتاب مبین»، وجود امام است؛ و امروزه «کتاب مبین» امام زمان عجل‌الله‌فرجه است؛ پس هیچ‌تر و خشکی نیست مگر امام زمان عجل‌الله‌فرجه می‌داند. کمی بالاتر که بروی به شما می‌گویند که وجود امام زمان عجل‌الله‌فرجه کتاب است، تمام جهان هستی بر این کتاب نوشته شده است. هیچ ‌تری و هیچ خشکی وجود ندارد مگر این که اگر شما بخواهی به آن معرفت پیدا کنی، باید کتاب امام زمانت را بخوانی. کتاب امام زمان عجل‌الله‌فرجه وجود خود ایشان است، وجود امام زمانت را باید بشناسی. این خصیصه در همه‌ی ائمه می‌باشد.

عمار یاسر در کنار دریا با امیرالمؤمنین (ع) راه می‌رفت. گفت: یا علی! کسی هست که بداند در این دریا چند مثقال آب وجود دارد؟ حضرت فرمودند: عمار از تو عجیب است، آن خدایی که جواب سؤال تو را که چند مثقال آب در این دریا وجود دارد، به مورچه‌ای مرحمت کرده، عاجز است به من ببخشد؟ آیا منِ علی از آن مورچه کمتر هستم؟ از من بپرس چند مثقال آب در این دریا وجود دارد، نه این دریا، در تمام دریاها! علم اول و آخر نزد ماست، من می‌دانم آنچه در صلب پدران است، آنچه در رحم مادران است، اگر بخواهم تعداد سنگ ریزه‌های عالم را به شماره به تو بگویم، می‌توانم.

اگر از این روایت‌ درک درست داشته باشیم، زندگی ما زیر و رو می‌شود. اولین اتفاقی که در زندگی ما می‌افتد این است که حیا در زندگی ما خواهد آمد:

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «لا مُؤمنٍ و لا مُؤمنةٍ فی المشارق وَ المغارب الا وَ نَحنُ مَعَه» نیست مرد و زن مؤمنه‌ای در مشرق و یا در مغرب زمین، مگر اینکه ما همراه او هستیم!

این حدیث را باور کنیم، سپس نگاه کنیم از دست و نگاه و زبان ما چه صادر خواهد شد. این که می‌گویند که وقتی به حضور امام زمان می‌رسی که غیبت و ظهورش برایت فرق نکند، معنایش همین است. هر کدام از ما یک امام زمان کنارمان داریم، در خیابان، در مهمانی، در خرید، در آشپزخانه و… .

ما باید بدانیم:

1- حضور امام، اختصاص به حیات و ممات او ندارد (الآن کنارمان حضرت علی (ع) هستند و نمی‌توانیم بگوییم حضرت علی مرده‌اند. الآن کنارمان امام حسین(ع) هستند).

2- این حضور امام، به ظهور و غیبت او مربوط نمی‌شود و به حاکمیت ظاهری ایشان هم مربوط نمی‌شود (مثلاً بگوییم امام حسین(ع) ظاهراً حاکم نبوده است، به حاکمیت ظاهری ربطی ندارد).

3- این موضوع برای یک امام نیست، همه‌ی ائمه حاضر هستند و می‌بینند. زمان و مکان ندارد، شرق باشم یا غرب، شب باشد و یا روز باشد…

4- این موضوع ربط به زندگی من هم ندارد، قبل از تولد من می‌دانستند که من چه می‌خواهم بشوم! ساعتِ تولد من نزد آن‌ها است، زمانی که زنده هستم در کنار من هستند و زمانی که از دنیا رفتم تا قیامت در کنار من هستند، لحظه‌ای «مفارقت» نیست زیرا «عین‌الله» چشم خداوند هستند. از قبل من، حال من و بعد من مطلع هستند.

مأمون عباسی، قاتل امام رضا علیه‌السلام، در جمعی نشسته بود. او به جهت مکر و حیله‌ای که داشت در جمع گاهی امام را پسر عمو خطاب می‌کردند. گفت: من در میان کنیزانم کنیزی دارم که او را خیلی دوست دارم، دلم می‌خواهد از او بچه داشته باشم. باردار می‌شود اما به سه ماهگی که می‌رسد بچه سقط می‌شود. تا الآن شش بار سقط کرده است، امام فرمودند: به‌زودی باردار می‌شود و دیگر سقط نمی‌شود، یک پسر برایت به دنیا می‌آورد، عین مادرش، همان‌طوری که مادرش در دست راستش یک انگشت اضافه دارد، او هم دارد، همان‌طور که مادرش در پای چپش یک انگشت اضافه دارد، او هم دارد. خلق و خو عین تو ولی شمایل حتی با آن انگشت اضافه به مادرش شبیه می‌شود. 9 ماه بعد کنیز بچه‌ای به دنیا آورد، همان‌طوری که امام فرموده بودند!

از خصوصیات ائمه این است که هر زبانی را بلد هستند.

ابوهاشم نقل می‌کند: خدمت امام هادی بودم یک عده از هندوستان آمده بودند. من نگاه کردم که ببینم مترجمی آورده‌اند یا نه؟ دیدم که امام هادی علیه‌السلام بسیار مسلط به زبان هندی با ایشان حرف زدند. چند تا دیگر رومی آمدند، امام با آن‌ها هم بسیار مسلط صحبت کردند. من به عجب نگاه می‌کردم. وقتی ملاقات تمام شد، گفتم: آقا انگار شما به هر زبانی بلد هستید صحبت کنید. امام ریگی را به زبان زدند و به من دادند و فرمودند: در دهانت بگذار، چنان گشایشی پیدا کردم که 73 زبان را مسلط صحبت می‌کردم. سپس امام فرمودند: ما ائمه به کلیه‌ی لغات در دنیا مسلط هستیم. (از احوالات عمومی ائمه، اگر خوب کنیزی کنید، تَرشُحی و نَمی به شما هم خواهند داد. از صبرشان می‌دهند، از علمشان می‌دهند. کسی که یک عمر کنار دریای وجود امام علی(ع) راه برود موجی که برمی‌دارد، او را هم کمی خیس می‌کند).

امام زمان عجل‌الله‌فرجه چهل و چند خصوصیت دارند که مابقی ائمه ندارند. یکی از آن‌ها که خاص امام زمان (عج) است، این است که هر کجا که باشند، یک تکه ابر سفید دور سر ایشان می‌گردد. البته دور سر ائمه‌ی دیگر هم ابری بوده است اما با یک تفاوت، ابری که دور سر یازده امام می‌گشته است، صامت بوده است، حرف نمی‌زده است، اما ابری که دور سر امام زمان (عج) می‌گردد، مدام فریاد می‌زند: آی مردم آگاه باشید آن کسی که می‌آید و دنیا را پر از عدل و داد می‌کند، وجود حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است. هیچ کدام آن ابرها برای معرفی امام تلاش نمی‌کردند، سایه‌ی سر بودند اما این ابر تلاش در جهت معرفی حضرت می‌کند تا یار برای غریب زهرا جمع کند.

یار ایشان نمی‌توانیم باشیم مگر الگویی مانند پیغمبر اکرم صلوات‌الله‌علیه‌وآله داشته باشیم. ادامه‌ی بحث در مجلس بعد ان‌شاءالله.