بسم الله الرحمن الرحیم

یا فاطمةالزهرا اغیثینی

مجلس دعا برای امام زمان (عج)

11 دی 96

محورهای سخنرانی

ضرورت ادب نشستن در مجلس دعا و ذکر

گرفتن مجلس دعا برای فرج امام زمان(عج)

دعا برای فرج امام زمان (عج)، اول باعث فرج کار خود ما می‌شود

به دنبال خواندن دعای فرج، باید در خود آمادگی ایجاد کنیم:

اولین آمادگی، آمادگی عقیدتی است

علامت‌های یاران امام زمان (عج)

ضرورت ادب نشستن در مجلس دعا و ذکر

همه‌ی ما معتقد هستیم که وقتی در منزل یا حسینیه‌ای پرچم «یا اباعبدالله الحسین» بالا رفت و مجلسی به نام نامی اولیای خداوند تبارک و تعالی برگزار شد، ما جزو اولین واردشدگان به آن مجلس نیستیم و ما آخرین نفری که از آن مجلس خارج می‌شود، نیستیم؛ بلکه اول، صاحبانِ مجلس وارد می‌شوند و سپس ملائکه‌ی رحمت خداوند تبارک و تعالی وارد می‌شوند. در پایان هم همین‌طور است. وقتی مجلس تمام می‌شود، در روایات داریم که ملائکه با بالشان می‌روبند آن‌جایی را که مؤمنین و مؤمنات نشسته‌اند و ذکر خدا گفته‌اند و نام اولیای خدا را برده‌اند و انس با آیات قرآن گرفته‌اند و از آیات و روایات و روضه و از نامِ نامی اولیای خداوند تبارک و تعالی بهره برده‌اند. آن‌ها عطر و بوی مجلس را به آسمان می‌برند و طمع بقیه برانگیخته می‌شود و می‌گویند ما هم برویم و متبرک شویم. به آن‌ها می‌گویند که مجلس تمام شد. خدا را قسم می‌دهند که خدایا بار دیگر که مجلس تشکیل شد به ما اذن بده که جزو خدمتگزاران مجلس باشیم.

شما به یقین بدانید که در عالم معنا، آن کسی که از شما پذیرایی می‌کند، افراد معمولی نیستند بلکه افراد معمولی به نیابت از آن‌ها از شما پذیرایی می‌کنند و پذیرایی در عالم معنا و ملکوت صورت می‌گیرد. ما در جایی می‌نشینیم که آن‌قدر حضور ملائکه فراوان است که رسول اکرم فرمودند که فردی که خسته است و خواب‌آلود، داخل مجلس ننشیند و بیرون مجلس بنشیند، ممکن است بر اثر خواب‌آلودگی خمیازه بکشد و بر اثر خمیازه‌ی او ملائکه بروند و بقیه هم از حضور ملائکه بی‌بهره شوند. پرسیدند که یا رسول الله وقتی در مجلس انس دینی می‌نشینیم چگونه بنشینیم؟

حضرت رسول فرمودند: مانند کسی که کبوتری روی سرش نشسته است. (اگر خمیازه بکشیم، جابه‌جا شویم، چیزی بخوریم و… کبوتر پر می‌زند و می‌رود. حتی گاهی ذکر هم نگوییم زیرا گاهی ما ذکر می‌گوییم و گاهی ذکر را می‌شنویم. شنیدن از اهل‌بیت (ع) و آیات قرآن هم، ذکر هستند. گاهی سکوت ما، گاهی ادب نشان دادن ما نسبت به یک مسأله و گاهی دقت کردن در یک مسأله، ذکر است).

گرفتن مجلس دعا برای فرج امام زمان(عج)

گفتیم که امام زمان (عج) به شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه مجلسی و علما فرموده‌اند و در کتب روایی از قول امام زمان (عج) آورده‌اند که «برای فرج من دعا کنید». دعای بعد از نماز جای خود را دارد، مجلس دعا بگیریم برای فرج امام زمان (عج). وقتی ظهور کردند، شرمنده نباشم که حتی یک مجلس دعا هم در زمان غریبی امام زمان برایش نگرفتم. اگر خدای نکرده شما گمشده‌ای داشته باشی در صورتی که بقیه‌ی اقوام هم برای پیدا شدنش مجلس دعا گرفته باشند، شما هم مجلس دعا می‌گیری، می‌گویی بازمی‌گردد و من خجالت‌زده‌ی او می‌شوم. ما که کاری نمی‌کنیم لااقل مجلس دعا برای فرجش بگیریم، دعا برای فرج تأثیر دارد، ترحم خدا را برمی‌انگیزد و غیبت را کوتاه می‌کند.

امام زمان (عج) فرموده‌اند که آن کسی که برای من دعا می‌کند، قبل از اینکه فرج من صورت بگیرد در کار او فرج صورت می‌گیرد.

مرحوم آقای ابوترابی آزاده‌ی بزرگوار و آن آبروی اسلام نقل می‌کنند که در اردوگاه موصل جوانی را آوردند به نام علی‌اکبر که قد بلند و رشید و چهارشانه بود اما بسیار لاغر شد. شکم او زخمی بود و گاهی آن‌چنان درد داشت که خودش را بلند می‌کرد و زمین می‌کوبید و چند نفر او را نگه می‌داشتیم. شبی وقتی دل‌درد او شروع شد، هر کار کردیم آرام نشد. مأموران را صدا کردیم تا برای او کاری کنند؛ اما آن‌ها با شلاق آمدند و ما و او را زدند و به جای اینکه او را به درمانگاه ببرند به انفرادی بردند! ما نگران او بودیم و آن‌قدر گریه کردیم که هر کس در طرفی بی‌حال شد.

نیمه‌های شب، یکی از اسرا داد زد: آقای ابوترابی راحت باشید. الآن علی‌اکبر سرش در دامن امام زمان (عج) است. الآن امام زمان (عج) شفای شکمش را داد و آرامش کرد. من گفتم تو از کجا می‌دانی؟ گفت که 18 سال است که من قبل از اینکه بخوابم، هر شب برای فرج امام زمان (عج)، نماز امام زمان می‌خوانم. هیچ نمی‌خواهم جز فرج امام زمان (عج). فقیر بوده‌ام، پول نخواستم؛ مقروض بوده‌ام؛ ادای قرض نخواستم؛ مریض بوده‌ام، شفا نخواستم. دیشب علی‌اکبر را که بردند، خواندم و گفتم آقا ببخشید امشب استثنائاً شفای او را می‌خواهم. الآن آقا صدایم زدند، اشاره کردند و فرمودند ببین می‌خواهم دلت را شاد کنم، سر رفیقت روی زانوی من است. صبح نزد شما برمی‌گردد.

صبح علی‌اکبر را آوردند. سالم بود. پرسیدیم حالت خوب است؟ گفت از این بهتر نمی‌توانم باشم. گفت در غریبی دیشبم آقایم آمد، سر مرا به بغل گرفت، نوازشم کرد، ترکش از شکمم درآورد.

روز بعد 1400 نفر آمدند چشم‌های علی‌اکبر را بوسیدند. یکی از سربازها به چشمش ترکش خورده بود و نمی‌دید و دستمال به چشمش بسته بود، می‌گفت یا امام زمان باز نمی‌کنم تا خودت دستمال از چشمم برنداری.

قابل توجه ما که دعا می‌خوانیم و می‌گوییم امام زمان (عج) جواب ما را ندادند. 18 سال نماز امام زمان خوانده است و جز فرج امام (ع)، چیزی نخواسته است. آیا شده است که 40 روز نماز امام زمان بخوانیم و خانه و ماشین و … از ایشان نخواهیم؟! آیا آمدیم یک سال هر روز بگوییم یا امام زمان من و بچه‌هایم دور سرت، تمام سال را برای شما صدقه می‌دهم؟ یک بار شد گوسفندی قربانی کنیم برای امام زمان (عج) و به فقرا بدهیم؟

دعا برای فرج امام زمان (عج)، اول باعث فرج کار خود ما می‌شود

گفتیم که دعا برای فرج امام زمان (عج)، اول باعث فرج کار خود ما می‌شود. پیامبر به گلو اشاره کردند و فرمودند جان به اینجا رسید، از امام زمانتان فرج بخواهید. هر بار که ما می‌گوییم «عجل لولیک الفرج»، بلافاصله امام زمان (عج) می‌گویند آمین؛ و سپس می‌گویند خدایا گشایش به او بده. دعای فرج ما برای اوست و دعای فرج او برای ماست. دعای فرج بخوانیم تا امام زمان (عج) برایمان دعا کند.

برای پیدا شدن همسر خوب، به فردی گفتیم 40 روز، روزی 66 مرتبه دعای فرج بخوان و صبح صدقه برای امام زمان (عج) بده. خود امام زمان (عج) همسری برایش فرستاد. چرا از دیگران بخواهیم؟

برای مریض لاعلاج دعای فرج بخوان، برای کار بی‌علاج دعای فرج بخوان، اگر زندگی سخت است دعای فرج بخوان، خطرهای آخرالزمان زیاد است دعای فرج بخوان.

به دنبال خواندن دعای فرج، باید در خود آمادگی ایجاد کنیم:

اولین آمادگی، آمادگی عقیدتی است

کسی که دعای فرج می‌خواند، به دنبال دعای فرج سعی می‌کند آمادگی کسب کند. این آمادگی، انواع مختلفی دارد. اولین آمادگی، آمادگی عقیدتی است. ما کافر نیستیم که امام زمان (عج) بیایند و ما را مسلمان کنند. اگر امام زمان (عج) بیایند و مسیحی و زرتشتی را مسلمان کنند، من و توی مسلمان را هم مسلمان کند، پس ما چه منتظرانی هستیم و فرق ما با آن‌ها چیست؟! قرار است امام زمان (عج) اصلاحگر باشند و برای این اصلاح، بازوهای توانمندی لازم دارد. بازوهای توانمند امام زمان (عج) شیعیانش هستند که در زمان غیبتش، تربیت درست بگیرند. غیبت، یک کلاس است برای اصلاح عقیده. خدا از تکبر و غرور بدش می‌آید و مغرورترین مسلمان کسی است که سال‌های عمرش را مسلمانی بکند، نماز و روزه انجام بدهد اما نزد یک دانشمند دینی نرود و اعتقادات خودش را بیان نکند تا ببیند کجای آن غلط است و آن را درست نکند.

حضرت عبدالعظیم (ع) با چهار یا پنج امام زندگی کرده است؛ با امام موسی بن جعفر (ع)، امام رضا (ع)، امام جواد (ع) و امام هادی (ع) زندگی کرده و امام حسن عسکری (ع) را هم ملاقات کرده است. عالم، دانشمند، متقی و مورد وثوق امامان هم بوده است. وقتی در سامرا پنهانی خدمت امام هادی (ع) رسید، وضو گرفت و داخل شد، سجده‌ی شکر کرد، دو زانو و نشست و عرض کرد آقا اجازه می‌دهید عقایدم را به شما بگویم؟ نکند در اعتقاداتم خللی باشد شما برایم درست کنید. من خدا را این طور یگانه می‌بینم، آیا درست است؟ هر جایش غلط است قبل از اینکه بمیرم برایم درست کنید. من نبوت را این‌جور می‌شناسم.

عقایدش را به امام موسی بن جعفر (ع) هم گفته بود اما می‌ترسید که نکند خللی در آن به وجود آمده باشد، به امام رضا (ع) هم عرضه می‌کند. می‌ترسد تا زمان امام جواد (ع) در آن خللی ایجاد شده باشد، به امام جواد (ع) هم عرضه می‌کند… .

آیا نزد عالمی رفته‌ایم و به او گفته‌ایم که من عقیده‌ام به امام زمان (عج) این گونه است؟ نکند عقیده‌ی ما مثل عیسوی‌ها باشد! آیا باید بمیرم و در آن زمان به من تلقین کنند؟!

برای کسب اعتقاد درست باید زحمت کشید و باید پای آن ایستاد.

ابوعقال نزد رسول اکرم (ص) آمد. پرسید که گرامی‌ترین فرد مسلِم نزد خدا کیست؟ فرمود تو گمان می‌کنی که کیست؟ عرض کرد یا رسول الله من گمان می‌کنم آدم ابوالبشر است. پیغمبر فرمودند که در اینجا کسی هست که از آدم برتر است.

عرض کرد: مگر خداوند از آدم برتر هم آفریده است؟ گِل آدم را خودش سرشته و از وجود خودش در آن دمیده است. کنیز خودش حوا را به همسری او درآورده است. بهشت خودش را جایگاه او قرار داده است. علوم خودش را در سینه‌ی او قرار داده است.

پیغمبر فرمود: (آری) کسی که خدا او را بر آدم برتری داده است.

پرسید: شیث؟ فرمود بالاتر. پرسید: ادریس؟ فرمود بالاتر. پرسید: موسی؟ هارون؟ فرمود بالاتر. پرسید: هود؟ صالح؟ لوط؟ فرمود: بالاتر. پرسید: ابراهیم و فرزندانش؟ فرمود بالاتر. پرسید: اسماعیل؟ اسحاق؟ یعقوب؟ فرمود: از یعقوب و یوسف بالاتر. پرسید: ایوب؟ فرمود: از ایوب و یونس بالاتر. پرسید: زکریا؟ فرمود: از زکریا و یحیی بالاتر، از یسع و ذی الکفل و هود بالاتر. پرسید: عیسی بن مریم؟ فرمود: از عیسی بن مریم هم بالاتر. ابوعقال که مسلمان بود گفت یا رسول الله نمی‌دانم کیست؟ آیا ملک مقرب اینجاست؟ فرمود نه. پرسید کیست؟ فرمود: همین که با او صحبت می‌کنی (یعنی رسول خدا (ص)).

وقتی ابوعقال این را شنید خوشحال شد و گفت یا رسول الله خوشحالم کردی خدا به خوشحالی قبلت اضافه کند. پیامبر (ص) فرمود: می‌خواهی برایت اضافه کنم؟ خداوند 313 پیغمبر مرسل فرستاد. اگر تمام آن‌ها را در یک کفه‌ی ترازو بگذاری و مرا در کفه‌ی دیگر، من از همه‌ی آن‌ها وزین‌تر و سنگین‌تر هستم.

عرض کرد یا رسول الله قلب مرا سرشار از عشق و سرور کردید. بعد از شما برترین از قریش کیست؟ پیغمبر (ص) فرمودند: حمزه‌ی سیدالشهدا، جعفر طیار، ابوطالب … و علی بن ابیطالب.

پرسید: محبوب‌ترین این‌ها نزد شما کیست؟ فرمود: علی بن ابیطالب. علت را پرسید. فرمود: زیرا خداوند من و علی را از یک نور واحد آفریده است. پرسید پس چرا اسم علی را آخر آوردید؟ فرمود: مگر الآن به تو نگفتم که 124000 پیغمبر آمدند که 313 تا مرسل بودند، من آخرینشان هستم اما برترینشان هستم. این که علی را آخر آوردم هم، همین است. آیا انبیایی که بر من سبقت گرفتند بر من برتری دارند؟ عرض کرد نه یا رسول الله.

فرمود: ابوعقال! بدان برتری علی نسبت به این قوم، مانند برتری جبرئیل بر سایر ملائکه است.

وظیفه‌ی دوم من:

همه‌ی عالم با ادیان مختلف منتظر آمدن منجی هستند و معتقدند که کسی می‌آید و دنیا را پر از عدل و داد می‌کند و بشریت را نجات می‌دهد. ما هم می‌گوییم که یکی می‌آید؛ اما فرق من با آن آتش‌پرست هندی چیست؟ او می‌گوید فردی می‌آید که دنیا را پر از عدل و داد می‌کند؛ اما ما می‌گوییم کسی می‌آید که «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَرَی» به وجود او، خدا روزی هستی را می‌دهد. به قدم او زمین ثابت است. کسی می‌آید که هستی به خاطر او روزی‌خوار است. کسی می‌آید که چرخش عالم به سرانگشت اوست. کسی می‌آید که غصه‌ی عالم روی دل اوست. کسی می‌آید که باید یارانش لیاقت یاری او را در همین زمان غیبت در خودشان به وجود بیاورند.

علامت‌های یاران امام زمان (عج)

اما این یاران چه علاماتی دارند؟ اگر این آیه را خواندی و نترسیدی و دلشوره نگرفتی حتماً اصول عقایدت مشکل دارد. طبق سوره مائده آیه 54 علامت‌ها را بیان می کنیم:

ای مؤمنان! هر کس که از شما برگردد (اگر از عقیده‌تان و از اسلامتان و از عمل صالحتان پشیمان شوید) و از اسلام بیرون بروید، منِ خدا در آینده جمعیتی بسیار بهتر از شما می‌آورم که دارای این امتیازات هستند:

1- هم خدا را دوست دارند هم خدا دوستشان دارد. خدا دوست هستند.

ممکن است فردی بگوید من خدا دوست هستم؛ اما وقتی گرسنه می‌شود، فراموش کند و شکمش را بیشتر دوست داشته باشد.

ما بسیار سختی کشیده‌ایم. انقلاب کردن آسان نیست. انقلاب رهبر می‌خواهد که ما داشتیم اما دشمنان ما ندارند، انگیزه می‌خواهد و ما می‌دانستیم که چه می‌خواهیم اما دشمنان ما نمی‌دانند که چه می‌خواهند، رهبر ما امام خمینی (ره) بود اما خط دشمنان ما از دست فرد فاسدی مثل ترامپ بیرون می‌آید، ما می‌دانستیم چه می‌خواهیم و ارزش آن از جانمان هم برایمان بالاتر بود پس برای آن خون دادیم و جان دادیم و شهید دادیم. خون دادیم برای اسلام، می‌دانیم چه می‌خواهیم و اکنون هم، خون می‌دهیم برای خون‌هایی که دادیم و آن را حفظ می‌کنیم.

خدا می‌فرماید اگر مرتد شدی و برگشتی، منِ خدا دینم زمین نمی‌ماند، من کسانی را می‌آفرینم و جایگزین شما می‌کنم که دوستم دارند و من دوستشان دارم.

خب ما خدا را دوست داریم اما آیا خدا هم ما را دوست دارد؟ این که خدا ما را دوست داشته باشد آن‌قدر مسأله است که حتی امام حسین (ع) شب عاشورا در قنوت نماز شب دعا می‌کرد که «اللّهمَ اهدِنی فی مَن هَدَیتَه» خدایا من را هدایت کن در میان کسانی که خودت هدایتشان کردی، مرا از آن‌ها قرار بده که تو خط هدایت را جلویشان باز کردی. «وَ عافِنی فی مَن عافَیتَه» خدایا به من عافیت و گشایش بده همراه کسانی که تو گشایش به کارشان می‌دهی و راه نجات برایشان باز می‌کنی. «وَ تَوَلَّنی فی مَن تَوَلَّیتَ» دوستم بدار در زمره کسانی که دوستشان داری.

خدا چه کسانی را دوست دارد؟

1) پرهیزکارها. افرادی که اهل معصیت و گناه نیستند.

پیغمبر (ص) می‌فرماید: حقاً من فرستاده‌ی خدا به سوی شما هستم. به راستی که من به شما شفیق و مهربان هستم. نگویید محمد از ماست سوگند به خدا که دوستان و محبان من از شما و غیر شما نیستند مگر پرهیزکاران.

فرمودند: من چنین شما را نیابم و نشناسم که در روز قیامت نزد من بیایید در حالی که دنیایتان را بر گردنتان آویزان کرده‌اید؛ و دیگر مردم بیایند در حالی که آخرت را حمل کرده و با خداوندند.

هر کس صبح که بلند می‌شود بگوید فقط دنیا، فقط دنیا؛ خدا می‌گوید واگذارت می‌کنم به همان دنیا.

امام صادق (ع): معصیت خدا می‌کنید در حالی که اظهار محبت خدا می‌کنید؟ سوگند به جان خودم این از کارهای نورسیده است!

از دیگر علائم خدادوستی:

2) تواضع در مقابل خدا

حدیث قدسی: ای فرزند آدم! نماز کسی را قبول می‌کنم که در برابر عظمت من در نماز تواضع کند.

3) خدا کسی را دوست دارد که روز و شب به یاد خداست. دائم الذکر است. یاد خدا اهرم بازدارنده‌ی معصیت است. من وقتی دائم الذکر هستم که تا آمدم غیبت کنم، یاد خدا کنم و بگویم استغفر الله بس است؛ تا آمدم اسراف کنم، بگویم استغفر الله؛ تا آمدم اهانت کنم، بگویم استغفر الله و دست بکشم؛ تا آمدم موقع بیرون رفتن آرایش کنم، بگویم من الآن برای چه آرایش می‌کنم و آن را می‌خواهم به که نشان دهم؟ در سوره‌ی نساء هست که تو پاک هستی اما نمی‌ترسی آن کسی که تو را می‌بیند ناخوش باشد؟ آیا می‌شود گفت هیچ کس ناخوش نباشد؟ ممکن است با تو هم کاری نداشته باشد اما ممکن است به ناخوشی او اضافه شود. خدا می‌خواهد جلوی ناخوشی جامعه را بگیرد. اگر آن را زمین گذاشتم و موقع بیرون رفتن آرایش نکردم، این می‌شود یاد خدا. هر وقت اول گناه یا نیمه‌ی گناه یاد خدا کردم و گناه را نکردم من دائم الذکر هستم. خدا هم می‌گوید دوستت دارم.

4) قلبش مملو از ترس خدا باشد. صفت خائفین را داشته باشند.

خداترسی را از یاد نبریم. یادمان نرود که به سمت خدا برمی‌گردیم. چند بار خدا در قرآن فرموده است که برمی‌گردی پیش من. هر طرف که برویم، داریم به سمت خدا می‌رویم. «اِلی اللهِ تُرجعُ الاُمور» به هر سمت که برویم، آن سمت به خدا ختم می‌شود. عامل دروغ در جامعه خدا نترسی است، عامل شایعه در جامعه خدا نترسی است، عامل فساد در جامعه خدا نترسی است.

جهنم روز قیامت آزاد است و شعله‌اش در صحرای محشر می‌گردد و مثل مرغی که دانه در چینه‌دانش فرومی‌کند، دانه‌دانه می‌بلعد و فرومی‌کند و فریاد می‌زند که «هَل مِن مَزید؟» سیر نشدم، بریز در من. چه کسانی را می‌ریزند؟ کسانی که از معصیت سیر نمی‌شوند.

5) به خاطر خدا با تمایلات و خواهش‌های نفسانی‌شان مبارزه می‌کنند؛ مجاهد هستند.

6) تواضع در مقابل بندگان خدا، خود را در برابر بندگان خدا بزرگ نمی شمرند.

7) از مُنفِقین هستند، برای خدا گرسنه سیر می‌کنند، برهنه می‌پوشانند.

8) بر بَلا دیده ترحم می‌کنند.

خداوند می‌فرماید نور چنین بندگانم مانند خورشید در آسمان می‌درخشد. (رفاقت، محبت و عمل آن‌ها نورانی است) در تاریکی‌ها نور، در جهالت علم برایش قرار می‌دهم. فرشتگانم را محافظ او قرار می‌دهم. وقتی مرا بخواند لبیک می‌گویم. چون سؤال کند به او عطا می‌کنم. مثَل او در میان مردم مانند فردوس است که هرگز نهرهایش خشک نمی‌شود و میوه‌هایش نمی‌پوسد. (این‌ها برای مردم بهشت‌اند. زیر سایه‌سار این‌ها مردم زندگی می‌کنند).

در ادامه‌ی آیه‌ی 54 سوره مائده:

اولین ویژگی این بود که خدا می‌فرماید بندگانی را می‌آفرینم که دوستم دارند و دوستشان دارم.

2- در برابر مؤمنان خاضع و مهربان‌اند. دلسوز جامعه‌اند.

امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: دوره‌ای می‌آید که مردم عالم را پیروی نمی‌کنند، هر چقدر در برابر عده‌ای حلم و نجابت و بزرگواری نشان بدهی از تو حیا نمی‌کنند، به بزرگ احترام نمی‌شود و به کوچک ترحم نمی‌شود، و مردم بی‌دلیل به جان هم می‌افتند.

3- در برابر مشرکان و دشمنان سرسخت و نیرومندند.

4- در مسیر انجام وظیفه از سرزنشِ سرزنش کنندگان ترس ندارند.

در انتهای آیه می‌فرماید: و این فضل خداست، به هر کس بخواهد می‌دهد. فضل و رحمت خدا وسیع است. خدا بر هر کاری تواناست.

یاران امام زمان (عج) این‌ها هستند. وقتی از امام حسن عسکری (ع) پرسیدند که یاران پسرت مهدی (ع) چه علائمی دارند، امام (ع) این آیه را خواندند.

حکایت

گفت زنم به من گفت مهرم حلال مرا به کربلا ببر. این را که گفت، خیلی دلم سوخت. چیزی داشتم، آن را فروختم جایی در کربلا کرایه کردم و گفتم خوب خرج کنم برایشان. نیت کردم 40 روز بمانیم. روز 21 ام رفتم خرید روزانه‌ی خانه را بکنم. دست در جیبم کردم، دیدم پولم نیست، پولم را دزد زده بود و تمام پولم در جیبم بود.

به خانه برنگشتم. رفتم بین‌الحرمین. رفتم حرم حضرت ابالفضل (ع). گفتم آقا در ایران وقتی روضه می‌رویم، می‌گویند وقتی مشک پاره شد، خجالت کشیدی. (من هم می‌خواهم چیزی بگویم: آقا کاری کنید که ما خجالت‌زده‌ی ناله‌ی این جانبازها نشویم، دست ما را بگیرید) تو را به خجالت بچه‌های حسین (ع) نگذار من خجالت بکشم. دیدم سیدی آمد گفت روضه بلد هستی بخوانی؟ گفتم عربی بلد نیستم. گفت همین زبان فارسی. گفتم روضه‌خوان نیستم. گفت مگر الآن نگفتی مشک پاره شد خجالت کشیدی؟ گفتم چرا. گفت این پول را بگیر، 20 روز بیا صبح به صبح در حرم عمویم همین روضه را بخوان و برو.

دیدم پول خیلی زیاد است، آمدم بگویم خیلی زیاد است، دیدم آقایی نیست… . هر روز آمدم این روضه را خواندم صدای گریه‌ها شنیدم و رفتم.

آقا شما را به آن خجالت عمویتان، خودتان امروز به دعای فرج ما آمین بگویید… .