دعا یک جمله است: « اَللّهُمَّ عَجِّل فی فَرَجِ صاحِبَ الزَّمان»
ما چگونه دعا میکنیم؟
چه کار کنم که امام زمان (عج) برایم دعا کنند؟
ادامهی بحث وظایف ما در دوران غیبت: یکی از راههای شناخت امام زمان (عج) توجه به زیارتنامه ها مخصوصاً زیارت با عظمت آل یس است
شاید ما زیاد دعا میکنیم اما وقتی به روش درست دعا کردن مراجعه میکنیم متوجه میشویم که ما اهل دعا و اضطرار نیستیم و از طریق درست دعا نمیکنیم. آنچه از مشکلات ممکن است داشته باشیم، سالها پیش پیامبر (ص) و ائمه (ع) بیان کردهاند. ما اگر اکنون بیدینی میبینیم تعجب نمیکنیم زیرا 1400 سال قبل پیامبر (ص) فرموده بودند که زمانی میآید که اگر بخواهی آتش سرخ را کف دستت نگه داری، راحتتر هستی تا بخواهی دینت را نگه داری. چرا از اختلافات و درگیریهایی که بینمان هست تعجب میکنیم در حالی که هم پیغمبر(ص) و هم امیرالمؤمنین (ع) فرمودند که زمانی میآید که مسلمانان در یک صف میایستند و با هم نماز جماعت میخوانند و بعد اگر از عقایدشان سخن به میان بیاید، سر اختلافات، در صورت هم آب دهان میاندازند!
چرا تعجب میکنیم باران نمیآید؟ پیغمبر (ص) فرمودند: زمانی میآید که شاید سالها قطرهای از آسمان نبارد.
چرا تعجب میکنیم که هوا آلوده است؟ پیامبر (ص) فرمود: زمانی میآید که مردم وقتی نفس میکشند، بلا قورت میدهند. پیامبر فرمودند که زمانی میآید که نه نان مردم نان است، نه آب مردم آب است، نه هوای مردم هواست! این سه موهبت زندگی زیر سؤال میرود و مشکلدار میشود.
پیامبر (ص) فرمودهاند که زمانی میآید که اگر در خانواده 5 نفر هستند، 5 نفر هم کار کنند باز کم میآورند و میگویند نداریم! مگر مردان نسل قبل کار نمیکردند و خانوادهی 8 نفره را اداره نمیکردند؟ افراد خانواده هم خدا را شکر میکردند.
پیامبر (ص) فرمودهاند که زمانی میآید که جرأت نمیکنی به کسی بگویی حالت چه طور است، چون اگر بپرسی، انقدر کفر میگوید که پشیمانت میکند. (کسی نمیگوید الحمد لله!)
پیامبر (ص) فرمودهاند که ایمان مردم ساعتی میشود، صبح از خانه بیرون میرود در حالی که مسلمان است، شب برمیگردد، کافر است! شب میخوابد مسلمان است، صبح بلند میشود کافر است!
پیامبر (ص) و ائمه (ع) که همهی این مسائل را بیان کردهاند، راه مبارزه با آنها و راه رفع آنها را هم بیان نمودهاند. درست است که برای مشکلاتی که گفتیم مسئولینی هستند که وظایفی دارند و باید آنها را انجام دهند؛ اما تودهی مردم باید چه کار کنند؟ باید بدون استثنا دعا کنند. آیا باید دعا کنند باران بیاید؟ دعا کنند آب و هوا درست شود؟ دعا کنند بلاها رفع شود؟ خیر. باید یک دعا بکنند: «اللّهم عَجِّل لِوَلیَک الفرج». همه باید برای فرج حضرت مهدی (عج) دعا کنند. خود ائمه هم برای فرج حضرت مهدی (عج) دعا میکردند.
دختر یکی از افراد معروف شهر شیراز صبح به مدرسه رفت و وقتی به خانه برگشت حالش بد شد و بالا آوررد، هر چه میخورد بالا میآورد و این وضع شش ماه طول کشید و او را با سرُم نگه داشته بودند. هر کاری کردند خوب نشد. گفت نشسته بودم تلویزیون نگاه میکردم، نشان میداد که داعشیها، سامرا حرم امامین عسکریین (ع) را بمباران کردند. وقتی نشان داد که گنبد حرم جد و مادر و پدر امام زمان ریخت، دلم شکست و شروع کردم به گریه کردن و گفتم یا امام حسن عسکری بچهام را شفا بده. انقدر گریه کردم که روی مبل خوابم برد.
خواب دیدم در حرم امام حسن عسکری (ع) هستم. دو جوان بودند که یکی جوانتر و یکی کمی مسنتر بود. به من الهام شد که ایشان امام حسن عسکری (ع) هستند و آقای مسنتر، پدر بزرگوارشان امام علی النقی (ع) هستند.
امام حسن عسکری (ع) فرمودند که چرا ناراحت و مضطر هستی؟ عرض کردم: دخترم مریض است. فرمودند: چرا دعا نمیکنی؟ عرض کردم: خیلی دعا میکنم، خیلی ختم برداشتم. با دست اشاره کردند و فرمودند من به آن دعاها کار ندارم، چرا دعا نمیکنی؟ گفتم آقا جان چه دعایی؟ فرمودند چرا نمیگویی: « اَللّهُمَّ عَجِّل فی فَرَجِ صاحِبَ الزَّمان».
گفتم آقا میشود شما دعا کنید؟ دیدم دخترم کنارم هست، آقا دستشان را روی شکم دخترم گذاشتند و دست دیگرشان را بالا بردند و با حالت خاصی عرضه داشتند: « اَللّهُمَّ عَجِّل فی فَرَجِ صاحِبَ الزَّمان».
به محض اینکه امام حسن عسکری (ع) دعا کردند، من با تهوع شدید دخترم به خودم آمدم. مادرش بلند شد، برادرش بلند شد، چشمانش داشت بیرون میزد، ناگهان یک کیسه پلاستیک از گلویش بیرون آمد. وقتی حالش جا آمد گفت: حالا یادم آمد با بچههای مدرسه به شوخی شرط بستیم که چه کسی میتواند این کیسه را قورت دهد، من قورت دادم. کیسه رفته بود و راه گوارش دختر را بسته بود و هیچ کدام از عکسها و اسکنها نشان نداده بود.
چرا میگویی خدایا عروس میخواهم، داماد میخواهم، کار برای پسرم میخواهم، خانه میخواهم، باران بباران، بچهام را هدایت کن و… دعا یک جمله است: « اَللّهُمَّ عَجِّل فی فَرَجِ صاحِبَ الزَّمان».
دعای من، برای من به اجابت نمیرسد، بعد از این دعا، امام زمان (عج) برای من دعا میکنند که برای من فرج حاصل میشود.
شاید خیلی از ما تصور کنیم که دعا کردن امر آسانی است. سختترین امری که یک مسلمان و یک انسان معتقد در زندگیاش با آن مواجه است، چگونه توسل گرفتن و چگونه دعا کردن است؛ چون دعا و توسل، وسیلهای برای آبادی دنیا و آخرت ماست. چه طور چیزی که دنیای من را آباد و گلستان و مرکز عدالت میکند میتواند آسان باشد؟ چگونه میشود آن مسئلهی مهمی که آبادی آخرت و شب اول قبر من منوط به آن است، امر آسانی باشد؟ اینکه فرمودهاند سختترین کار، عبادت خداوند است منظور نمازخواندن، روزه گرفتن و… نیست منظور دعا کردن است؛ چون هم آمادگی میخواهد و هم راهکار میخواهد و هم شناخت لازم میخواهد.
مانند آن عارف بزرگوار که در سرداب مقدس امام زمان (عج) چهل شب و روز به عبادت و اشک بیتوته کرده بود و یک دعا میکرد که آقا جان یک راهکار و دعایی به من یاد بدهید که وقتی من دهانم را باز کردم به درگاه خدا، درهای دنیا و آخرت برایم باز شود و «نه» نشنوم. شب چهلم دَمِ سحر خورشید عالم امام زمان (عج) به او تجلی کردند و فرمودند راه و کلید میخواهی؟ سه مرتبه سر بالا کن و بگو: «تو را به دردهای دل زینب»
این شاید به شما نچسبد چون خیلی راحت به دستش آوردید. اگر چهل شب برایش زحمت میکشیدید قدرش را میدانستید.
آیتالله شیخ عبدالله شوشتری که هنوز هم زنده هستند مجالس معرفتی خاصی دارند. شب جمعه بود ایام فاطمیه، شب دعا برای صاحبالامر و خود آقا نشسته بودند و طلبهای آل یاسین میخواند. دعا خوانده شد و یک فرصت پذیرایی بود. آقایی که همان روز از عمره آمده بود، وارد شد. آیتالله شوشتری به مرد گفت: از عمره و زیارتی که کردی برایمان بگو.
مرد گفت عمرهام را که تمام کردم قصد کردم یک عمره برای خانم زینب سلاماللهعلیها انجام بدهم و یک عمره برای قمر بنیهاشم ابوالفضل عباس علیهالسلام انجام بدهم؛ اما متحیر بودم که برای کدامشان را اول انجام بدهم و کدامشان مقدمتر هستند. متوسل شدم و به پردهی کعبه آویزان شدم و دعاها کردم و التماسها کردم. بزرگواری بر من تجلی کرد و گفت: متحیری که عمره را اول برای ابالفضل(ع) انجام بدهی یا زین کبری(س)؟ گفتم: بله. گفت: ابوالفضل پسر چه کسی است؟ گفتم: پسر امیرالمؤمنین علیهالسلام. گفت: شخصیت ابوالفضل چیست؟ گفتم: شهید تشنهلب کربلا، بابالحوائج. گفت: مادر ابوالفضل چه کسی است؟ گفتم: حضرت امالبنین علیهاالسلام.
گفت: زینب دختر چه کسی است؟ گفتم: دختر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام. گفت: مقام زینب چیست؟ گفتم: پیامآور کربلا، باب الحوائج، کنیز خدا . گفت: مادر زینب کیست؟ گفتم فاطمة الزهرا سلاماللهعلیها. گفت: پس چرا شک داری که عمرهی اول را برای چه کسی انجام دهی؟ اول برای کسی که مادرش فاطمه (س) است انجام بده. این را از خود ابالفضل (ع) مگر یاد نگرفتهای؟ عصر تاسوعا وقتی شمر ملعون برای حضرت ابالفضل (ع) و سه برادرش اماننامه آورد، مگر عباس (ع) نگفت که خدا لعنتت کند. من و برادرانم در امان باشیم و «حسین بن فاطمه» در امان نباشد؟! مگر این را از خود حسین (ع) یاد نگرفتهای که روز عاشورا میگفت: «انا ابن فاطمة الزهرا»؟ مگر نشنیدهای که امام زمان (عج) به پردهی کعبه تکیه میزند و میفرماید: «انا بن فاطمة الزهرا»؟
آیتالله عبدالله شوشتری عمامه را به زمین زد و به سرش زد و گفت خاک بر سر من که اگر من آنجا بودم اول برای ابوالفضل (ع) انجام میدادم و به مادرشان توجه نمیکردم؛ و روزها گریه میکردند و میگفتند: وای بر من چرا به زینب سلاماللهعلیها توجه نداشتم و زینب شناس نبودم.
این گروه چه کسانی هستند؟
عالم و مرجع تقلید بود. غلام را صدا کرد سَرِ سفره و غذا را در ظرف مرتب کشید و گفت غذا را میبری خانهی فلانی و میگویی فلانی داده و سلام من را میرسانی و مینشینی که سفره بیندازند و بخورند، تو هم بخور بعد بیا.
غلام غذا را برد و صاحبخانه در را باز کرد و پرسید این چیست؟ غلام گفت نذری آوردم، آقا فرمودند من هم با شما غذا بخورم. سفره انداختند و همه نشستند و غذا خورند. غلام آمد و برای آقا تعریف کرد که همگی خوشحال شدند و غذا خوردند و غذا اضافه هم آمد. آقا میشود بپرسم چرا این کار را کردید؟
آقا گفتند: همیشه میترسیدم که خطایی از من سر بزند که امام زمان (عج) را ناراحت کند؛ که امشب اتفاق افتاد. سفره انداختم، آقا فرمودند خجالت نمیکشی همسایهات گرسنه است و تو غذا میخوری؟ امشب اگر گرسنه بخوابند از دایرهی محبانمان خارجت میکنیم.
گفتم آقا من نمیدانستم. آقا فرمودند: اینکه گوشزد کردم برای این بود که چرا خبر از همسایهات نداری. اگر خبر داشتی و سیر میخوابیدی از اسلام خارج بودی و مسلمان نبودی.
(چرا اگر در اقوامت فردی کارمند معمولی است و دارد دختر شوهر میدهد، تو اصلاً نمیپرسی که آیا کمک میخواهید؟ این نپرسیدن، تو را از دایرهی محبان امام زمان (عج) خارج میکند. اگر بپرسی و بتوانی کمک کنی اما نکنی، از اسلام خارج میشوی. چرا انقدر خودت امن یجیب میخوانی؟ دل یک نفر را شاد کن بگذار امام زمان (عج) برایت امن یجیب بخواند).
در میان اهلبیت علیهمالسلام دو تا معصوم هنگامی که از دنیا رفتند بر اثر درد، وزن چندانی نداشتند؛ یکی موسی بن جعفر علیهالسلام و دیگری صدیقه طاهره فاطمهی زهرا سلامالله علیها بودند.
خانم در لحظات آخر دعا میکردند: «اِلهی وَ سَیِدی اَسئَلُکَ بِالذّیِنَ اصطَفَیتهُم وَ بِبُکاء وَلَدَیَّ فِی مفارقتی اَن تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شیعَتِی وَ شیعَةِ ذُرِّیتِی» خدای من! تو را قسم میدهم به نام آن کسانی که انتخابشان کردی (آدم ابوالبشر (ع)، حضرت محمد (ص) و حضرت مهدی (عج) مصطفی هستند) و به گریههای بچههایم وقتی که دارند از من جدا میشوند، ببخش گناهان شیعیان من (کسانی که پایشان را جای پای من میگذارند و الگویشان من هستم و تقلایشان این است که به دنبال من بیایند، اما اشتباهاتی دارند آنها را ببخش) و شیعیان فرزندان مرا.
کاری کنیم که مشمول دعای حضرت بشویم. شیعه کیست؟ فرمودند: شیعه به معنای تشییع کننده است؛ یعنی کسی که نه جلو میرود و نه فاصله میگیرد، نزدیک راه میرود. کسی که به دنبال حضرت زهرا سلاماللهعلیها و نزدیک حضرت راه میرود مشمول دعای لحظات آخر فاطمه سلاماللهعلیها است. حضرت زهرا (س) از نامحرم کور هم رو میگفتند، کسی که صورت آرایش کرده، تنگی لباس، بوی عطر و… خود را به نامحرم عرضه میکند، از دایرهی این دعا خارج است. کسی که جمکران میرود اما نه صورتش، صورتِ مسلمانی است و نه عملش، عملِ مسلمانی است از دایرهی این دعا خارج است.
این دعای حضرت زهرا (س) را خدا نشنیده نمیگیرد که! مکان دعا خانهی فاطمه (س) است که جبرئیل با اجازه میآمده است و در آنجا معصوم متولد شده است و محل تهجد فاطمهی زهرا (س) است که پشت پنجرهاش پیامبر (ص) نماز شب میخواندهاند. زمان، زمان غریبی اهلبیت (ع) است. یک بیمار معمولی دعا میکند، خدا میفرماید خجالت میکشم به خاطر دردش دعایش را مستجاب نکنم. کسی که دعا میکند بیمار معمولی نیست و 90 روز است در رختخواب است. کسی است که آیهی تطهیر برایش نازل شده است. خدا این دعا را رد نمیکند. در زندگی کاری کنم که مشمول این دعای حضرت زهرا (س) بشوم.
شیعهی امام زمان (عج) قبل از ظهور امام زمان علیهالسلام آماده است. شیعه، مالک اشتر است که وقتی به او ناسزا میدهند به مسجد میرود و برای ناسزا کننده دعا میکند، شیعه کمیل، ام سلمه، ام ایمن و …است.
مرد بزرگوار میگوید شبی عازم مسجد سهله شدم و از شبهای سرد زمستان بود و مردم زیادی آمده بودند و حجرهها پُر بود و جا نبود و در صحن پخش بودند. گروهی را دیدم که بچه هم داشتند، من حجرهام را به آنها دادم که استراحت کنند. وضو گرفتم و رفتم به سمت مقام امام زمان علیهالسلام که آنجا کارهایم را انجام بدهم. یکدفعه دیدم روز شد، ترسیدم از این نوری که یکدفعه همهجا را روشن کرده بود. صدایی را شنیدم که بسیار روحنواز بود. گوش کردم و شنیدم صدایی که مینالید و میگفت: خدایا رحم کن بر شیعیان من، دوستان من و علاقهمندان من؛ و آنان را به من ببخش. خدایا شیعیان من را ببخش و محبین و علاقهمندان من را ببخش.
من چنان ترسیدم و لرز کردم که کفشهایم را برداشتم دویدم که از مسجد بیرون بیایم، دیدم بیرون تاریک است. برگشتم به مسجد دیدم که مسجد هم تاریک است و تازه فهمیدم آنکه میگفت شیعیان و محبان من را ببخش، حضرت صاحبالزمان (عج) بودند.
ادامهی بحث وظایف ما در دوران غیبت: یکی از راههای شناخت امام زمان (عج) توجه به زیارتنامه ها مخصوصاً زیارت با عظمت آل یس است
حدیث است از رسول اکرم صلیالله علیه و آله که فرمودند: خوشا به حال آن کسانی که در زمان غیبت بفهمند امر امام زمان علیهالسلام چگونه امری است.
راههای شناخت امام زمان علیهالسلام باز است و یکی از این راهها، زیارت «آل یاسین» است.
«السَّلام علیک یا داعیَ الله و رَبّانیَّ آیاتِه» به خودش و به مقدسات عالم قسم خداوند اگر عمری به اندازهی عمر نوح بدهد و زانو بزنیم در مقابل اساتیدی مثل آیتالله بهجت بلکه فقط معنای «ربانی آیاته» را بفهمیم. پس برای چه بنشینیم؟ برای اینکه اسم ما را بنویسند که دنبال یادگرفتن آن بودیم.
از راههای شناخت اهلبیت (ع)، زیارتنامههایشان است.
در زیارتنامهی حضرت هست: «إذا أردتُم التوجُّه بنا الی الله و إلینا …» هر کس که میخواهد متوجه خدا شود، باید توجه به ما کند. هر کس بخواهد خدا را بخواند، صدا کردن امام زمان (عج) یکی از راهها است. هر کس بخواهد خدا را بشناسد، شناخت امام زمان (عج) یکی از این راهها است. اگر میخواهید متوجه خدا بشوید باید متوجه ما بشوید از راه دیگر ممکن نیست. امام زمان (عج) کیست؟ لوح و قلم است؟ برتر. عرش و فرش است؟ برتر. حامل عرش است؟ برتر. فرمودهاند اگر خود خدا را میخواهی بشناسی ما را بشناس و به ما توجه کن. نفرمودند که اگر لوح و فرش را میخواهی بشناسی ما را بشناس و به ما توجه کن.
چگونه توجه کنم؟
«إذا أردتُم التوجُّه بنا الی الله و إلینا فَقُولُوا کمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی سَلَامٌ عَلَی آلِ یس…» هنگامی که خواستی به خدا توجه کنی، به ما توجه کن و همان گونه که خدای تبارک و تعالی گفته است، بگو: سلامٌ علی آل یس. توجه کنید که این زیارت چه عظمتی دارد. این زیارت، طریق توجه به خداست. السَّلام علیک یا داعیَ الله: ای دعوت کننده به سمت خدا. و رَبّانیَّ آیاتِه: ای تربیت کننده طبق آیات خدا.
این توجه به چند چیز بستگی دارد:
موسی علیهالسلام پیامبر اولوالعزم دست را زیر بغل میکرد و وقتی بیرون میآورد نورانی میشد و با این نور، دیدهی ناظران روشن میشد. امام زمان علیهالسلام وقتی میآیند، دست میکشند عقل مردم کامل میشود؛ عقل یعنی بصیرت. دل، بینا میشود. علامت اول عاقل این است که سر دو دو تای دنیا جر و بحث نمیکند و حسرت دنیا نمیخورد. دنیایی که میلیاردر با یک کفن میرود، فقیر هم با یک کفن میرود، لیاقت این همه حرص خوردن را ندارد. بیایید در امر امام زمان (عج) عاقلانه رفتار کنیم.
تا وقتی مضطر نشوم، من نه خدا را صدا زدهام و نه امام زمان (عج) را. دعای بدون اضطرار دعا نیست. نه خواندنِ خداست و نه خواندن امام زمان (عج).