فاطمه (س)، گشایندهی تمامی دربهای بسته است
چند عمل که ثواب آن حتی پس از مرگ ما هم برای ما نوشته میشود
باید برای عمل به وظایفمان در زمان غیبت برنامه ریزی کنیم
مهمتریم وظایف ما در دوران غیبت امام زمان (عج)
نقش مهم الگو در رسیدن به سعادت
امیرالمؤمنین (ع) الگوهایی را در نهجالبلاغه معرفی میکند
فاطمه، مشتق از نام فاطر خداوند است. به محض گفتن یا فاطمه، از هر زبان و با هر بیان، در هر مکان و در هر موقعیت، گشایش حاصل خواهد شد؛ زیرا فاطمه از فاطر است و فاطر یعنی شکافنده. محال و غیرممکن است کسی بگوید «یا فاطر» و در بستگی و گرفتاری او شکافی ایجاد نشود و در گرهی او گشایشی نشود! فاطمه (س)، گشایندهی تمامی دربهای بسته است، اعم از درب عرفان و معرفت، درب آخرت و دنیا و سلوک معنوی، هر دربی که در ذهن کسی بسته است، میتواند به یک فاطمه گفتن، در هر مکان و زمان، آن درب بسته را باز کند. تنها باید یقین خودتان را بالا ببرید… .
مجلس از هر جهت مناسب اجابت دعا است، مخصوصاً که نام حضرت زهرا علیهاالسلام برده شد و با دعای فرج همراه شد. زمانی که به بند آخر دعای فرج میرسی، امام زمان عجل الله فرجه، بلافاصله برای شما دعا میکنند. اگر کسی شک دارد که خدا، دعای امام زمان عجلاللهفرجه را به اجابت میرساند، پس دعا نکند؛ اما کسی که یقین دارد که دعای امام زمان عجل الله فرجه صد البته بلافاصله به اجابت میرسد، پس حوائج خود را در نظر بگیرد…
بدانید که ما را به این مجالس دعوت میکنند، حتی جای ما را مشخص و معلوم میکنند.
ما چند مسئله داریم که اگر انسان حتی یکبار در طول عمر، آن را انجام بدهد الیالابد برای او ثبت و ضبط میشود، تا زنده است برای او جایش محفوظ است و زمانی که از دنیا میرود، خداوند بلافاصله ملکی را در آن جایگاه قرار میدهد که آن عبادت را برای او انجام میدهد و ثواب، الی یومالقیامة برای او نوشته میشود:
1- زیارت کربلای امام حسین علیهالسلام
اگر در تمام عمرتان یک مرتبه به کربلا بروید، الیالابد حضور در کربلا برای شما ثبت میشود. آن زمانی که شما به کربلا رفتهاید، در آن زمان (ممکن است اربعین باشد، ممکن است روز عاشورا بوده باشد، ممکن است شب جمعهای بوده باشد…) ملکی به جای شما به زیارت خواهد رفت. حالا اگر سیصد سال از آن زمان نیز گذشته باشد، آن ملک به جای شما به زیارت کربلا خواهد رفت! و اگر بنده از دنیا رفته باشد، کربلای او تداوم دارد و روح او مشرف به کربلا است.
این موضوع را مثلاً در باب مدینهی منوره نداریم که اگر کسی به مدینه مشرف شود، الی یومالقیامة برای او ضبط شود و از ثواب آن بهرهمند گردد. این امر، یکی از آن 60 استثنایی است که امام حسین علیهالسلام در میان ائمه علیهمالسلام دارند.
2- در بین مستحبات چیز دیگری که پایان ندارد، نماز شب است برای کسی که به نماز شب عادت کرده ات و خدا صدای او را در محل عبادتش شنیده است. بعد از وفات این بنده، خداوند به جای او ملکی را خلق میکند که در محل عبادت او، در شبهایی که نماز شب میخوانده است، الیالابد نماز شب بخواند.
3- نشستن در مجالس اهلبیت علیهمالسلام
به هر دلیلی که به این مجالس نروید، بدانید که بهرهی عظیمی را از دست دادهاید. کسی را که به نامش، در مجالس معنوی جایی را ثبت کردهاند، آن جا را تا قیامت از او نمیگیرند! در عالم برزخ تکامل پیدا میکنند، پای درس امام صادق علیهالسلام مینشیند.
مجلس اهلبیت علیهمالسلام هم کار است و هم علم. کسی که از کار دنیایی خود میزند و در این مجالس شرکت میکند، خداوند دو مزد به آنها میدهد: مزدی در دنیا و مزدی در آخرت… . نه تنها برای خودش بهره میگیرد، بلکه تا هفتاد پشت او بهرهمند میگردند.
ما در زمان غیبت امام زمان عجلاللهفرجه هفتصد وظیفه بر عهده داریم که در کتابها بیان شده است، از میان آنها باید مهمترینها را عمل کنیم و برای عمل به آنها برنامهریزی داشته باشیم.
امام علی علیهالسلام فرمودند: شما را به تقوای الهی و نظم در کارهایتان سفارش میکنم ( این یعنی برنامه داشتن).
یک خانم خانهدار برنامههایش را مرتب میکند.
امام علیهالسلام در خطبههایشان بندگان را به تقوای الهی و نظم داشتن در کارها سفارش کردهاند.
از جمله مصادیق نظم، نظم در کارهای عبادی است. عبادات باید در زمان مخصوص و فضیلت خودشان به جا آورده شود.
برنامهریزی داشته باشیم که روزانه یک حدیث در باب امام زمان عجلاللهفرجه بخوانیم و حفظ کنیم. برنامهریزی داشته باشیم که حتماً در یک وعده از نمازهایمان برنامهی دعا برای امام زمان عجل الله فرجه داشته باشیم.
گفتیم که ما در زمان غیبت امام زمان عجلاللهفرجه هفتصد وظیفه بر عهده داریم. از میان آن هفتصد وظیفه که علمای ما بیان کردهاند، آنها را فشرده کرده و به هفت وظیفه تأکید فراوان کردهاند و از میان این هفت وظیفه، دو وظیفه را تأکید بیشتری کردهاند:
1- بر شما باد به بررسی نفس خودتان «علیکم بانفسکم»؛ مخصوصاً در آخرالزمان زیرا در آخرالزمان مردم شنواییشان کم است ولی بیناییشان قوی است، باید رفتار شما را ببینند، با کلام نمیشود کسی را ارشاد کرد. آخرالزمان زمانی است که مردم دنبال رفتارهای عملی هستند، به رفتارهای ما نگاه میکنند. مردم آخرالزمان بصری هستند و نه سمعی؛ به همین دلیل، نصیحتپذیری در بین آنها کم است. اگر میخواهی کسی و جامعهای را اصلاح کنی، از خودت شروع کن.
چگونه به خودم بپردازم؟ با ریاضت کشیدن، کتاب خواندن، منبر رفتن؟ کسی با کلاس رفتن آدم نشده است!
محمد علی باب، شاگرد میرزای شیرازی بود. زمانی به آقا عرض کردند که او در روزهای گرم تابستان در نجف، روزه میگیرد و بر پشتبام با زبان روزه، صبح تا شب نماز و قرآن میخواند! آقا فرمودند: پناه میبرم به خدا، یا فرشته است یا شیطان است، به زودی معلوم خواهد شد!
به زودی شیطنت او معلوم شد که ادعای نیابت از امام زمان کرد و بعد ادعا کرد که خود امام زمان است! بعد گفت: پیغمبر هستم و کتاب آوردهام! در حالی که پای درس میرزای شیرازی مینشست! هر کس باید خودش اقدام کند و به خودش بپردازد.
کدام راه را بروم که در پرداختن به نفس خودم موفق باشم؟
یک راه بیشتر نداریم و آن، داشتن الگوی مناسب است. کسانی که به سعادت رسیدند، الگوهایشان چه کسانی بودند؟ در زمان ما، مرحوم علامه طباطبایی را دیدیم، الگوی ایشان چه کسی بود؟ مرحوم امام خمینی را دیدیم، الگوی ایشان چه کسی بود؟ الگوی بزرگان و عارفان و زنانی که به مقام اجتهاد رسیدند و در این دنیا زندگی کردند ولی دل به دنیا نبستند چه کسی بوده است؟
چرا باید الگو داشته باشیم؟
زیرا قرآن فرموده است. همان خدایی که به تو عقل داده، فطرت داده، مسلمانت کرده و قدرت تشخیص به تو داده است، همان خدا در سوره احزاب آیه 21 به ما میفرماید: بروید و الگو داشته باشید، همان خدا، در همان قرآن، اسوه را هم معلوم کرده است:
«لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُو اللَّهَ وَ الْیوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکرَ اللَّهَ کثِیرًا[1]». همانا و صد البته برای شما در وجود پیغمبر اکرم (ص)، اسوهی حسنه قرار دادهام.
برای اصلاح نفس و برای رسیدن به سعادت باید الگو داشته باشی. به این دلیل بود که خداوند، پیغمبر (ص) را از جنس خودمان قرار داد انسان قرار داد، با هر آنچه یک انسان میطلبد و نیاز دارد. آیا همه، عموماً میتوانند از پیغمبر الگوبرداری کنند؟
آری اما به سه شرط. اگر این سه شرط در کسی نباشد، او نمیتواند پیغمبر را الگوی خودش قراربدهد. چطور شد که سلمان و ابوذر، اُمسلمه (این خانم به جایی رسیدند که امام حسین علیهالسلام او را مادر صدا میزد) الگو گرفتند اما عمر، عثمان، ابوبکر و عایشه (که زودتر از امسلمه، در حالی که کم سن و سال هم بود، همسر پیامبر (ص) شده بود) نتوانستند از حضرت الگو بگیرند در حالیکه با پیغمبر نشست و برخاست داشتند!
کسانی میتوانند از پیامبر (ص) الگو بگیرند که:
1- «فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً[2]». به این باور رسیدهاند که مراجعهی آنها سمت خداوند است. بدان که هر دم و بازدم ما حرکت به سوی خداوند است، روزی با خداییِ خدا یا با لطف خداوند و یا با خشم خداوند روبرو خواهید شد، آخر خط خداست…
2- «کانَ یرجُو اللَّهَ وَ الیومَ الآخِرَ»، یقین به روز قیامت دارند و در این باره تردید ندارد. میدانند که روزی ترازوی اعمال را میگذارند، همه با هم روبرو میشوند، همه مورد سؤال واقع میشوند و همه باید پاسخگو باشند. هر کس آن روز به خیر میرسد یا به جزا میرسد و میداند که اگر چنین روزی نبود، همه چیز عبث بود. اگر قیامتی نباشد مثل این میماند که نقاش، تابلوی نقاشی بکشد، اما در انتها آن را پارهپاره کند. این نقاش عاقل خواهد بود؟!
خدا میفرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا[3]»؟! شما خیال میکنید که من شما را عبث آفریدم؟ اگر قیامتی نباشد، همه چیز عبث میشود. کربلا عبث میشود، یزید هم عبث میشود و عدالت و حکمتِ خداوند، زیر سؤال میرود.
3- «وَ ذَکرَ اللَّهَ کثیراً»؛ کسانی که بسیار یاد خداوند میکنند.
تنها موردی که خداوند فرموده است که کثیر انجام دهید، در مورد ذکر و نام خودش میباشد. گاه ذکر زبانی است اما گاهی یاد است، یاد کردن که عدد ندارد.
اگر کسی این سه مورد را داشته باشد، میتواند پیامبر (ص) را الگوی خود قرار بدهد و از این موضوع بهرهمند شود.
ابن ابیالحدید، هنگامی که شرح نهجالبلاغه را مینوشت، گفت: خطبه 221 نهجالبلاغه را هزار مرتبه خواندهام، با این وجود او شیعه نشد و سنی بود زیرا که امیرالمؤمنین را الگوی عملی زندگیاش قرار نداد.
عاشق کلام حضرت بود، اما علی علیهالسلام الگوی او نشد!
شیخ محمد عبده، دانشمند اهل سنت مصری، گفت روزی دلم گرفته بود. به کتابخانه رفتم. کتابی برداشتم تا کمی سرگرم شوم. نهجالبلاغه علی علیهالسلام به دستم آمد. باز کردم، خطبهای آمد که با دعا شروع میشود (سیزده دعا در نهجالبلاغه میباشد، یعنی سیزده مکتب تربیتی و معرفتی) چشمم به خطبهای افتاد که با این جمله شروع میشود؛ اللَّهُمَّ إِنَّک آنَسُ الْآنِسِینَ لِأَوْلِیائِک[4]، خدایا همانا تو مأنوسترین انیس، برای دوستانت هستی. هر کس که تو را دوست داشت، تو مأنوسترین انیس او در زندگی میشوی، با اطرافیان انس میگیرد اما انس بیشتری با تو دارد. رابطهی آنها با تو دوستانه است، محل درد دلهایش تو هستی. هر کس، هر چقدر در دنیا غریب و دردمند و تنها باشد، زمانی که با تو دوست شود، پس همه کس و همه چیز را دارد. زمانی که تمام رشتهها گسسته شود، متوجه این موضوع خواهیم شد که غیر از خدا کسی را نداریم (وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی[5]، آمدی پیش من تک و تنها).
شیخ میگوید: زمانی که این جمله را خواندم، آرامشی در دلم آمد که دیگر هیچ وقت احساس افسردگی نکردم و تصمیم گرفتم که شرح آن را بنویسم. شرح نهجالبلاغه را نوشت، اما شیعه نشد! اما امیرالمؤمنین (ع) را الگو و اسوه همه زندگیاش نبود!
1- رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله
امیرالمؤمنین علیهالسلام هنگامی که آیهی «لکم اسوةٌ حسنةٌ» را تلاوت میکردند، اشک میریختند و با صدای بلند در کوچه و بازار داد میزدند: آی مردم! به خدا قسم این اسوه برای همه زندگی شما کفایت میکند. این پیغمبر الگوی تام است، در مسائل زندگی اجتماعی و شرعی و اقتصادی و … .
2- موسی کلیمالله (ع)
زمانی که موسی (ع) فرار کرد به سمت مدین، آنقدر گرسنه شد که علف صحرا را خام خام میخورد، به قدری که رنگ بدنش سبز شده بود. بر اثر ضعف، تکیه بر درختی زد. در حالیکه نمیتوانست بایستد، عرض کرد: «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقیرٌ[6]»، خدایا چرا خیر خودت را بر من نازل نمیکنی در حالیکه فقر مرا میبینی. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: در این زمانی که موسی (ع)داستغاثه به خداوند کردند، موسی یک تکه نان میخواست که از گرسنگی نمیرد! موسی چیزی اضافه نمیخواست (زیاده خواه نبود!) خداوند نان فرستاد؟ نه؛ دختران شعیب را رساند تا موسی کمک کند و گلهشان را آب بدهند، خدا در این جا وسیلهای برای او قرار داد. موسی ظهر، از فرط گرسنگی دعا کرد، شب در خانهی شعیبِ پیغمبر (ع) بود. در مدین هم غذا خورد هم شعیب به او دختر داد و زیر نظر این پیغمبر به نبوت رسید. شبهنگام موسی همه چیز داشت. حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: در توکل، موسی علیهالسلام را الگوی خودتان قرار دهید.
3- داوود پیغمبر (ع)
حضرت داوود (ع) صاحب مزامیر هستند و قاری اهل بهشت هستند. ثروتمند بودند پدرشان سلیمان نبی (ع) بود، قاضیالقضات بودند، همه چیز تمام بودند اما در این احوال که خداوند کلید گنجهای آسمانها و زمین را در اختیار او گذاشته بود، با دستانش زنبیل میبافت و در میان دوستان و شاگردانش میفروخت تا اِمرار معاش کند! داوود را الگو کنید در کسب و کار و فعالیت بدنی.
حضرت علی علیهالسلام در نخلستان یهودی کار میکردند! مزد هر سطل آب، یک عدد خرما بود. آخر شب سه مشت خرما داشتند، دو مشت آن را انفاق میکردند و یک مشت برای زن و بچه میبردند. در خانه، حضرت فاطمه الزهرا علیهاالسلام نخ میریسیدند، طناب میبافتند و میدادند در بازار بفروشند و در هنگامی که علی علیهالسلام نبودند، آرد و روغن میخریدند و برای بچههایش نان میپختند!
زن باید یک هنر دست داشته باشد که گاهی لازم شد، بتواند در خانه بنشیند و خرج زندگی را در بیاورد.
4- عیسی بن مریم (ع) را در زهد الگو قرار دهید.
امروزه درد خیلی از مردم این است که ساده زیستن را فراموش کردهاند. ساده زیستن را فراموش کردهایم. حضرت عیسی علیهالسلام مرکب ساده، غذای ساده، لباس ساده و مسکن ساده داشتند و این چهار چیز مسئلهای است که باعث غرولند بنده با خداوند است! باعث جنگ بنده با خداوند است!
دنیا دریای شور است. اگر عطش داری، از آب دریا بخوری، آب دریا تو را سیراب نمیکند، تمام دریا را بنوشی سیراب نخواهی شد…
در آخر حضرت علی (ع) فرمودند: باز اما شما را سفارش میکنم که پیغمبر (ص) برای شما کافی است. بهترین بنده به سمت خدا، آن بندهای است که در زندگی تأسی به پیغمبر کند، پیغمبر اسوه ابدی است.
مقدمهی همهی اینها سه چیز است: یقین، آخرت باوری و ذکر دائم داشتن.
چرا ما را این مقدار به آخرت باوری سوق میدهند؟
در یکی از شبهای دههی اول محرم (بین شب سوم تا هفتم) امام حسین علیهالسلام با عمر سعد قرار گذاشتند، در نقطهای که اینک در خیابان سوق العباس به بازار سلام معروف است. امام (ع) این جا جملهای دارند که جا دارد حداقل امروز را به آن فکر کنیم. آقا شروع به صحبت کردند و فرمودند: (پسر سعد! الآن اصلاً مهم نیست که تو که هستی و من که هستم، الآن اصلاً مهم نیست که دستور داری یا نه که بگویی مأمور و معذورم، الآن اصلاً مهم نیست که شما بر حق هستید و یا من بر حق هستم، اصلاً الآن مهم نیست که ما بد کردیم یا شما بد کردید که اگر جنگ شود که یا ما پیروز میشوید و یا شما، به اینها کاری ندارم، پسر سعد! من از تو یک سؤال دارم به من جواب بده): آیا از قیامت نمیترسی؟!
اگر امام حسین علیهالسلام همین سؤال را از زن بدحجاب در خیابان بپرسد که شما از خدا نمیترسی؟ اگر میترسید، پس چرا عملتان نشان نمیدهد؟!
ایام استغاثه به فاطمه الزهرا علیهاالسلام است، از امشب نیت بکنید چهل روز نماز استغاثه به خانم فاطمة الزهرا را برای امام زمان (عج) بخوانید.
[1] احزاب/21
[2] کهف/110
[3] مؤمنون/115
[4] خطبه 227 نهجالبلاغه
[5] انعام/94
[6] قصص/24