بسم‌الله الرحمن الرحیم

یافاطمة الزهرا اغیثینی

جلسه دعا برای امام زمان (عج)

4 دی 96

محورهای سخنرانی

با خوشی به درجاتی که برای ما در نظر گرفته شده است، نمی‌رسیم

ادامه‌ی بحث اثرات مجالس روضه

توسل و مدد گرفتن از نام اهل بیت (ع)

با خوشی به درجاتی که برای ما در نظر گرفته شده است، نمی‌رسیم

یک جاهایی آدم باید آبرویش را برای امام زمان (عج) بگذارد. مسیر امام زمان (عج) هم عبادت می‌خواهد هم جان می‌خواهد هم مال و آبرو می‌خواهد.

بسیاری از علمای ما از دنیا رفتند، قرض داشتند اما آیا برای خودشان قرض کرده بودند؟ خیر آن‌ها برای حل مشکلات بندگان خدا قرض کرده بودند.

امیرالمؤمنین (ع) کُلی قرض داشتند هنگام شهادت. ایشان برای بندگان خدا قرض کرده بودند. امام حسین علیه‌السلام در هنگام شهادت قرض داشتند که امام سجاد علیه‌السلام باغ‌های پدرشان را فروختند و قرض پدرشان را دادند.

ما هرگز حدیث نداریم که قرض کن برو زیارت، ولی روایت داریم قرض کن صدقه بده. صدقه بزرگ کردن خانه‌ی آخرت است.

حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: شیعه‌ی ما اگر سردرد بگیرد و تا صبح ناله کند خداوند به او مقامی می‌دهد که با ابراهیم خلیل (ع) هم‌نشین می‌شود و اگر صبر کند و ناله نکند خداوند مقامی به او می‌دهد که غیرقابل‌تصور است.

به پیامبر (ص) غرض کردند که فلانی سخت مریض شده و از درد زمین را چنگ می‌زند. ایشان به عیادتش رفتند و دیدند به سختی درد می‌کشد. از او پرسیدند: بگو چه کار کردی؟ این دردی که تو می‌کشی معمولی نیست. مرد گفت: نماز صبحم را خواندم و در سجده گفتم خدایا مکافات اعمالم را در این دنیا به من بده، دیگر نتوانستم سر از سجده بردارم.

رسول اکرم (ص) فرمودند: تو فکر می‌کنی که این دردی که می‌کشی مکافات عملت است؟ اکنون تو مانند مورچه‌ای هستی که بگویی خدایا آسمان را با همه‌ی عظمتش بر دوش من بگذار. آیا ممکن است؟ گفت: یا رسول‌الله پس چه بگویم؟

پیامبر (ص) فرمودند: دعا کن و بگو خدایا من طاقت مکافات دنیا و عذاب آخرت را ندارم. ای ارحم‌الراحمین! من را ببخش.

فقط چهارده نفر بودند که گناه نکردند و لا غیر آن ‌هم چهارده معصوم (ع). خداوند برای بعضی‌ها درجاتی در نظر گرفته است و به آن درجات نمی‌رسند مگر آبرویشان برود (در راه خدا)، مالشان برود، سلامتی‌اشان برود و… . این درجات به هیچ‌کس به خوشی نمی‌رسد چون به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به خوشی نرسیده، به علی علیه‌السلام نرسیده، به امام حسین علیه‌السلام نرسیده، به زینب کبری سلام‌الله‌علیها نرسیده است. صاحب درجات این‌ بزروگواران هستند، کدامشان به خوشی به این درجات رسیدند؟

کسی که محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام را در دل دارد، ممکن است گنهکار باشد ولی راه گم کرده نیست.

شخصی بر در خانه‌ای نشسته بود و گریه می‌کرد. مردی پرسید چرا اینجا نشستی و گریه می‌کنی؟ گفت در می‌زنم باز نمی‌کنند. مرد گفت: حالا چرا گریه می‌کنی؟ خوشا به حالت که در را پیدا کردی و دَر می‌زنی، الآن باز نکند بالأخره در را برایت باز می‌کنند. بدبخت آن‌کسی است که راه را گم کرده و نمی‌داند کجا در بزند.

ادامه‌ی بحث اثرات مجالس روضه

توسل و مدد گرفتن از نام اهل بیت (ع)

در جلسات قبل گفتیم که حضور در مجالس اهل‌بیت علیهم‌السلام برای ما چندین منفعت دارد که ما گفتیم و به عقل ما می‌رسد ولی منافع این مجالس را خدا می‌داند که چقدر است.

سفره‌ای که برای اهل‌بیت علیهم‌السلام گسترده شده است، از زمان خلقت نوری ایشان در عرش و کرسی و لوح و قلم و آسمان‌ها و بوده است و بعد آمده است به زمین و گسترده شده؛ آن هم با آدم ابوالبشر (ع) که وقتی می‌خواست برای پسرش گریه کند، ندا آمد اول برای حسین (ع) گریه کن. این سفره تا قیام قیامت ادامه دارد. اگر شما سر این سفره لیاقت داری و می‌نشینی، سفره اولش آنجا آخرش قیامت و در این میان از شما وعده گرفتند بر سر این سفره و بعضی‌ها را اصلاً وعده نمی‌گیرند بر سر این سفره؛ و تمام عمرشان هم بر سر این سفره نیستند چون دعوت نشدند و این دعوت در زمان خلقت و عالم ذر شده است.

این سفره منافعی دارد و یکی از منافع این سفره توسل گرفتن به نام نامی اهل‌بیت علیهم‌السلام است.

آیا فقط ما کمک می‌گیریم؟ نه خود اهل‌بیت از اسم همدیگر مدد می‌گرفتند. پیامبر اکرم (ص) با اینکه خاتم‌الانبیا بودند و روز قیامت تمام 124 هزار پیامبر همه صدا می‌زنند «اَینَ خاتم‌الانبیا و المرسلین» در زمان حیاتشان توسل می‌گرفتند به نام علی بن ابیطالب علیه‌السلام.

سلمان از ابن عباس نقل می‌کند که: هنگام رحلت پیامبر (ص) نزدیک ایشان نشسته بودم و زمزمه‌ی پیامبر را می‌شنیدم و ایشان مدام زیر لب تکرار می‌کردند: «اللهم انی اَتَقَرَبُ اِلیکَ بِولایَةِ علی ابن ابیطالب».

من احساس می‌کنم یک جایگاه خاصی نزد خداوند است که رسیدن به آن جایگاه به ولایت علی بن ابیطالب (ع) ممکن است. این تقرب، خداشناسی نیست و بالاتر است. این تقرب، بهشت نیست و بالاتر است. این‌ها همه در دستان پیامبر (ص) است. رمز تقرب به ولایت علی بن ابیطالب (ع) در دستان خود علی علیه‌السلام است؛ و آن‌قدر باید به علی علیه‌السلام محرم شوی که خود ایشان این رمز را به تو بدهند. به هرکس هم این رمز را داده باشند او به کسی نمی‌دهد چون رمز است.

سلمان فارسی می‌گوید که نه یک‌بار و نه دو بار من بارها پیامبر (ص) را در دعا می‌دیدم؛ می‌شنیدم که ایشان این‌طور دعا می‌کنند: «یا اِلهی وَ سَیدی اِنَّ حُبُّ حَیدَرِ الکَرار جُنَّةٌ یا رَبِّ خَفِّف بِه اَوزاری» خدایا محبت حیدر کرار سپر است. ای پروردگارم سنگینی‌های گناهم را به محبت علی تخفیف بده. (هر کس این محبت را دارد از آفات و بلایا مصون است.)

این ولایت علی علیه‌السلام چگونه به دست می‌آید؟ یک‌قدم این به دست آوردن علی شناسی است و قدم اصلی‌اش این است که خدا تو را لایق بداند.

این شناخت باید چقدر باشد؟

یکی از کسانی که تفسیر قرآن دارد مردی است به نام اعمش؛ او نقل می‌کند: از بادیه می‌گذشتم و به مکه می‌رفتم. در راه مردم از زوّار مکه پذیرایی می‌کردند. در بین مردم، مرد نابینایی را دیدم که مشک آبی به دوش دارد و به مردم و حاجی‌ها آب می‌داد و دعا می‌کرد و می‌گفت: ای خدای بزرگ! تو را قسم می‌دهم به آن قُبه و آن بارگاه و میوه‌های شیرینش حاجت من را بده.

 من جلو رفتم و گفتم دعای عجیبی می‌کنی این دعا چه معنا دارد و منظورت از قبه چیست؟ مرد نابینا گفت: حرم رسول‌الله (ص). پرسیدم منظور از بارگاه چیست؟ مرد نابینا گفت: خانه‌ی علی و زهرا علیهماالسلام. گفتم منظورت از میوه‌های شیرین چیست؟ گفت: حسن و حسین علیهماالسلام.

میوه یعنی ثمر؛ و ثمر یعنی نتیجه. ثمره‌ی خلقت خدای تبارک‌وتعالی خلاصه است در وجود حسن و حسین علیهماالسلام.

اعمش می‌گوید من وقتی این را شنیدم برای هدیه مقداری پول به او دادم و رفتم. وقتی برگشتم و حج تمام‌شده بود همین آدم را دیدم که بینا بود و آب می‌داد و گفتم تو همان نیستی که نابینا بودی؟ گفت بله. او گفت تو اعمش هستی؟ گفتم بله. پرسیدم چگونه بینا شدی؟ مرد گفت همان روز که آن دعا را می‌کردم، صدایی در گوشم گفت: اگر در دعایت صادق هستی و در ولایتت صادق هستی چشم‌هایت را ببند و باز کن. من این کار را کردم و دیدم که می‌بینم.

خداوند چرا من را خلق کرد؟ در خلقت من و شما، خداوند چرا نداشت. خداوند همه را برای زهرا و علی و دو فرزندش آفرید.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام از کوچه‌های نُخیله رد می‌شدند. صدای زنی را که ناله و ضجه می‌زند، شنید. حضرت با یارانشان جلو رفتند و زنی را دیدند که جلوی چهار قبر نشسته و ناله می‌زند. حضرت پرسید چرا این‌گونه ناله می‌زنی؟ زن گفت آقا حادثه شد و سه تا از پسرانم و شوهرم با هم مردند. یا علی تقاضایی از شما دارم. حالا که خدا صدای من را به گوش شما رساند و شما اینجا آمدید، یا این‌ها را زنده کن؛ یا از خدا بخواه جان من را بگیرد و من پیش این‌ها بروم، دیگر طاقت ندارم.

امیرالمؤمنین (ع) به اصحاب نگاه کردند و فرمودند: کاش همه‌ی شما من را به اندازه‌ی این زن که می‌شناسد، بشناسید. پس بدانید هرگاه بر دست ظالمی گرفتار شدید ظالمی که کارد تیزی را بر گردنتان گذاشته و در آن لحظه شما من را به یاری بطلبید و یک «یا علی» بگویید، زودتر از آن کارد که گلوی شما را ببرد من به دادتان می‌رسم.

سپس اشاره کردند به آن قبرها و فرمودند: بلند شوید. ناگهان قبر صدا کرد و چهار نفری از قبر بیرون آمدند. پدر گفت: یا علی! آیا قیامت شده است و ما دوباره زنده شدیم؟ حضرت فرمودند: نه زنت متوسل به من شد. این نتیجه‌ی علی شناسی زنت است.

مرد زرنگ بود و گفت: آقا ما فقیر هستیم و به سختی زندگی می‌کردیم حالا که ما را زنده کردی غنی هم بگردان. حضرت دستانش را از سنگ‌ریزه پُر کردند و در دستان مرد ریختند و پُر از جواهر شد و گفت این هم سرمایه‌ی زندگی‌ات بردار و برو.

چه حکمتی بود که زهرا سلام‌الله‌علیها در پشت در نگفت علی؟ اگر می‌گفت حضرت احدی از آن‌ها را زنده نمی‌گذاشتند. خانم فریاد زدند «یا مهدی» و زمان داد به آن‌ها برای تحول و بازگشت.

چه حکمتی بود که امام حسین علیه‌السلام در روز عاشورا می‌گفت: «یا رسول‌الله» و نمی‌گفت «یا علی»؟ چون رسول‌الله رحمة‌العالمین است و مهلت می‌دهد.

رسول اکرم (ص) فرمودند: خدا به موسی (ع) وحی فرستاد که من برای امت آخرالزمان چهار حرف انتخاب کردم. حرف اول را از تورات انتخاب کردم و حرف دوم را از انجیل انتخاب کردم و حرف سوم را از زبور انتخاب کردم و حرف چهارم را از قرآن انتخاب کردم. حضرت موسی (ع) پرسید خدایا این حروف چیست؟

ندا آمد اول: «الف» و دوم: «میم» و سوم: «ی» و چهارم: «نون» به هم می‌چسبند و می‌شود آمین. پس هر کس «الف» آن را بگوید گویا تمام تورات را خوانده است و هر کس «میم» آن را بگوید گویا تمام انجیل را خوانده و هر کس «ی» آن را بگوید گویا همه‌ی زبور را خوانده و هر کس «ن» آن را بگوید گویا تمام قرآن را خوانده است.

«الف» آن را بر رکن عرش نوشتم و «م» آن را بر رکن کرسی نوشتم و «ی» آن را بر رکن لوح نوشتم و «ن» آن را بر رکن قلم نوشتم؛ و هر کس آمین بگوید این چهار عرش و کرسی و لوح و قلم به حرکت در می‌آیند و برای آمین‌گو دعا می‌کنند. اولین دعا این است که می‌گویند: خدایا! او را ببخش و بیامرز. دومین دعا این است که خدایا! درهای رحمتت را بازکن.

«الف» آن را بر پیشانی جبرئیل نوشتم و «م» آن را بر پیشانی اسرافیل و «ی» آن را بر پیشانی میکائیل نوشتم و «ن» آن را بر پیشانی عزرائیل؛ و هر کس آمین بگوید این چهار ملک سجده می‌کنند و در سجده برای او دعا می‌کنند که خدایا او را بیامرز و حاجت او را روا کن.