شب جمعه، شب انابه و رو کردن به سمت خداوند است
ذکر و چله
زیارت امام حسین(ع) هم اثرات دارد هم ثواب
داشتن برنامه برای کسب روزیهای مختلف از طریق زیارت امام حسین(ع)
جاذبه خیلی بحث مهمی است. مطالعه بکنید ببینید شش ماههی کربلا با آن گلوی بریده چه تعداد آدم را جذب کربلا کرده است. جاذبهی آن رقیه با پاهای تاولزده چقدر آدم جذب کربلا و روضههای امام حسین علیه السلام کرده است. آن نماز شب حضرت زینب(س) در آن بیابانها چقدر آدم را نماز شب خوان کرده است؟
سه شب، یتیم و اسیر و فقیر به در خانهی فاطمة الزهرا(س) رفتند هیچ جا ننوشتند این یتیم و اسیر و فقیر مسلمان بودند، ممکن بوده اسیران رومی بوده باشند. فاطمهی زهرا(س) شکم آنها را به شکم بچههای خودش ترجیح دادند و سه شب با آب افطار کردند. آنقدر گرسنه شدند که وقتی پیامبر (ص) آمدند، حسن و حسین را مانند جوجهای که در زمستان در آب کرده باشند و داشتند میلرزیدند دیدند، گریه کردند و گفتند خدایی که برای مریم(س) از آسمان غذا میفرستادی نوههای من از گرسنگی دارند تلف میشوند.
امروز روز آخر مجالس امام حسین علیهالسلام است. معمولاً وقتی مجلسی تمام میشود آن را مُهر میزنند و میبندند. دلتان میخواهد گریههای امسالتان برای امام حسین علیهالسلام چه مهری پایش بخورد؟ میخواهی حضرت زینب(س) مهرش کنند؟ میخواهی صاحبالزمان(عج) مهرش کنند؟
یکی از علمای بزرگ عراق را به ایران دعوت کرده بودند. در خانهی یکی از افراد معروف در تهران روضه بود و ایشان را هم دعوت کرده بودند و از آقا خواسته بودند که منبر بروند و روضه بخوانند اما روضه خوانها هر کدام که منبر میرفتند زمان زیادی را میگرفتند و نزدیک اذان ظهر شده بود که منبر را به ایشان میدادند. آقا منبر نمیرفتند. میگفتند آقا ناراحت شدند اگر میرفتند در چند دقیقه به اذان چه روضهای میخواندند؟
آقا بلندگو را دست گرفتند و رو به مردم ایستادند و گفتند: مردم! پوست صورت نازکتر است یا پوست دست؟ همه گفتند پوست صورت. پرسیدند: پوست گلو نازکتر است یا پوست پا؟ گفتند پوست گلو. پرسیدند: خانمها پوستشان ظریفتر است یا آقایان؟ گفتند خانمها. پرسیدند: خانمها پوستشان ظریفتر است یا بچهها؟ گفتند بچهها.
بعد شروع کردند و گفتند همهی شما در تاریخ خواندهاید که علی بن ابیطالب(ع) مردی بود که قدرت علوی داشتند و درب قلعهی خیبر را کندند و روی دستشان نگه داشتند و تمام سپاه اسلام از روی آن رد شدند در حالی که پای علی علیهالسلام روی زمین نبود؛ اما تیر خورد به قوزک پای علی علیهالسلام تیر رفت داخل و آنجا گیر کرد. تیر به گلوی علی نخورده بود، تیر سه شعبه نبود، مسموم هم نبود اما وقتی میخواستند تیر را از قوزک پای علی علیهالسلام بکشند علی علیهالسلام غش میکردند و ایشان نمیگذاشتند. پیامبر(ص) فرمودند بگذارید علی برود سر نماز، وقتی از خود بیخود شد تیر را از قوزک پای علی بیرون بکشید. بعد گفتند حالا یکی به من بگوید تیر سه شعبه وقتی به گلوی شش ماهه بخورد چه میکند؟ به من بگویید حسین بن علی علیهالسلام این تیر را چگونه از گلوی علیاصغر بیرون کشید؟
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس عرضه میداریم که امسال یکبار دیگر به ما عمر دادی و فرصت معاشرت با ماه محرم، مجالس امام حسین علیهالسلام، ماه صفر و اربعین ابیعبدالله(ع) و در پایان ماه صفر معاشرت با مجالس ائمهی عصمت و طهارت را نصیب و قسمتمان کردی. باشد که قدمهایمان و گریههایمان و اندک قدمی که در راه اباعبدالله الحسین علیهالسلام قربة الی الله برداشتیم، ذخیرهی دنیا و آخرتمان باشد.
شب جمعه، شب انابه و رو کردن به سمت خداوند است
آخرین شب جمعه در ایام عزاداری امام حسین علیهالسلام است. اکنون خودمان را آماده میکنیم تا آنچه در محرم و صفر حاصل کردیم ذرهذره و روزانه و نفس به نفس در زندگیمان استفاده کنیم و بهره ببریم.
شب جمعه شب دعا و انابه (بازگشت و رو کردن به طرف خدا) است.
خداوند به حضرت ابراهیم علیهالسلام در قرآن کریم لقب «اُنیب» میدهد یعنی بندهای بود که در هر مسئلهای رو به خدا میکرد و از خدای تبارکوتعالی تقاضا میکرد. گرسنه و تشنه بود میگفت خدایا آب و غذا میخواهم. مریض میشد میگفت خدایا شفا میخواهم. خداوند این رو کردن حضرت ابراهیم علیهالسلام به سوی خودش را یکی از امتیازات حضرت ابراهیم میشمرد.
رسول اکرم(ص) میفرمایند: شب جمعه شب انابه است، شب رو گردن به سمت خداوند تبارکوتعالی است.
همیشه درهای رحمت خداوند باز است اما شبهای جمعه هزار در رحمت دیگر باز میشود اضافهی درهای دیگر که باز است. حتی روایت داریم که ملائکه از اذان صبح میگویند به آسمان برگردیم، ندا میآید صبر کنید شاید صدای اذان را شنیدند و بلند شدند. اذان هم میگویند نماز اول وقت هم میگذرد و کمکم هوا گرگومیش میشود. ملائکه میگویند خدایا به آسمان برگردیم؟ ندا میآید نه هنوز صدا کنید بندهام بیمار و خسته است، بندهام خوابسنگین است هنوز صدایش کنید شاید بلند شود و یک یا الله بگوید.
این روایت ترسناک است؛ حدیث قدسی است که خدا به پیامبر(ص) میفرماید کسی که تمام شب را میخوابد تا به صبح که آفتاب بزند و یک یا الله نمیگوید، این شخص نزد من آدم نیست که در رختخواب خوابیده، لاشهی مردهای است که اینجا افتاده است.
ذکر و چله
الی ماشاءالله روایت داریم که مؤمن برای شبهای جمعهاش برنامهریزی دارد و چله دارد.
چهل عدد مقدسی است، پیامبر (ص) در چهل سالگی به نبوت رسید، موسی چهل شبانهروز در کوه طور بود، آدم چهل شبانهروز بر فرزندش گریه کرد و چهل شبانهروز در فراق بهشت گریه کرد و اشک ریخت. از بهترین توفیقات برای من و شما این است که در بعضی از اذکار چله داشته باشیم و نیت چله داشته باشیم که مقید باشیم آن را انجام بدهیم.
از ختومات زیر، هر کدام که بر دلتان نشست، انجام دهید:
– چهل شب تلاوت سوره فجر روزی یک مرتبه.
تلاوت سوره فجر کدورتها و سنگینیها و اوهام و خیالات را از قلب انسان پاک میکند. به انسانهای دلنگران و وسواسی و کم یقین، این ختم کمک میکند.
– چهل روز، روزی ۳۵۰ مرتبه صلوات قربة الی الله.
– چهل روز، روزی ۳۰۳ مرتبه ذکر «یا بصیر».
این ذکر انسان را به وظایف و به دین و به واجبات و به انسانیت و به روندش بصیر و آگاه میکند. کاملترین انسان کسی است که خودش را کامل بشناسد و به خودش بصیرت داشته باشد.
امام صادق علیهالسلام وقتی میخواهند حضرت ابوالفضل علیهالسلام را تعریف کنند میفرمایند خدا رحمت کند عموی ما را که مردی با بصیرت بود و چراغ الهی در قلبش روشن بود.
– چهل روز، تلاوت سوره یس. (اینها را شب هم میتوانیم انجام بدهیم.)
– چهل روز روزی صد مرتبه «رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا»
آشنایی و انس انسان را با امام زمان(عج) به قدری میرساند که انسان میتواند در معیت امام زمان قرار گیرد؛ اگر بتواند ترک گناه هم بکند که برای ترک گناه ابتدا باید گناه را شناخت.
مرحوم آقای نخودکی میفرمایند اگر چهل شب این آیه را خالصانه بخوانی دور نیست که امام زمانت را ببینی.
مخصوصاً اگر ترک گناه هم داشته باشی. الآن سؤال ایجاد میشود منظور کدام گناه است؟ ما اول باید گناه را بشناسیم. 92 تا گناه فقط برای گوشهایمان است به همین تعداد گناه برای زبانمان است. اگر زبان غیبت میکند که یکی از گناهانش است، گوش هم این گناه را میشنود و شنونده بدتر از گوینده است چون شنونده اگر نشنود گوینده نمیگوید.
«الغیبت اَشَّد مِنَ الزِنا» غیبت از زنا کردن بدتر است. (غیبت کننده زنا کننده است و غیبت شنونده زنا دهنده است و تا زنا دهنده آماده نباشد زنا کننده زنا نمیکند حالا به هر دلیلی که میشنود.)
مرحوم آیتالله قاضی(ره) یک بنده خدایی را دید که مکدر است علت را پرسید. گفت: اِی. آیتالله قاضی گفت میخواهی من بگویم مشکلت چیست؟ صاحبخانه جوابت کرده، کرایه خانه نداری، دربهدری و هر ماه یک جا آوارهای. میخواهی به تو ذکری بگویم که تا چهل روز صاحبخانه شوی و شرطش این است که گناه نکنی و باور داشته باشی.
– از همه مهمتر ختم چله صلوات است.
مرحوم آیتالله مولوی(ره) میفرمودند که یک صلوات وقتی از دهان شما خارج میشود، شانزده هزار انرژی مثبت از آن ساطع میشود و زمین و آسمان و فرش و عرش و لوح و قلم را طی میکند، اجابت تو را از خدا میگیرد و بر میگردد.
آمد نزد آیتالله کشمیری(ره) و گفت گرفتارم. آقا فرمودند: ختم صلوات بردار. پرسید چند مرتبه؟ آقا فرمودند: اگر باور داری و یقین و حضور قلب داری یک مرتبه و اگر نداری صد هزار مرتبه هم بگویی فایده ندارد.
اسماء الهی و آیات قرآن و ذکر خداوند گنجینههای محفوظ نزد خداوند هستند. وقتی توفیقش را به ما میدهند یعنی خداوند ما را قابل دانسته درب گنجینهاش را با ذکر باز کند.
از فضیلت ذکر صلوات همین بس که کار همیشگی خدای تبارکوتعالی و ملائکه است. اگر از تو پرسیدند خدا به چه کاری مشغول است؟ بگو به صلوات. فرشتهها همیشه به چه کاری مشغولاند بگو به صلوات. از کجا این را میگویی؟ از آیهی صلوات «اِنَّ الله وَ مَلائِکَته یُصَلُونَ عَلَی النَبِی و …» اینجا نمیگوید خداوند فقط صبحها و یا فقط شبها صلوات میگوید، «اِنَّ الله وَ مَلائِکَته یُصَلُونَ » یعنی خداوند و ملائکه دائماً در حال صلوات هستند و به یاد ایشان و در حال افزودن به مقام ایشان و اهلبیت ایشان هستند.
خانم مالک(ره) میفرمودند: معنا این است که قبل از اینکه کائنات و هستی را بیافریند، دوازده هزار سال قبل نور پیامبر و اولادش را آفریده است این «اِنَّ الله» یعنی قبل از خلقت پیامبر و اهلبیت خدا بر آنها درود و صلوات میفرستاد و در خلقت نوریشان خدا بر آنها صلوات میداد و بعد از خلقت جسمی آنها ملائکه هم تأسی کردند و شما ای مؤمنین و مؤمنات بر پیامبرتان صلوات بدهید و تسلیم امر پیامبرتان باشید.
فرمودند که خداوند فرموده در ترازوی اعمال شما هیچ چیز از صلوات سنگینتر نیست و هر عملی که امروز انجام دادی به وزن صلوات شما در روز قیامت نمیرسد.
ختمهای صلوات متفاوت است که اندکی از آنها در ذیل آورده میشود:
۱ ـ اگر کسی دلش برای امام زمانش تنگ است و میخواهد امامش را ببیند مدام بگوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
۲ ـ اگر کسی حوائج مهمی دارد روزی ۱۰۰ بار بگوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.» ۶۰ حاجتش را خداوند برآورده میکند سی حاجت در دنیا و سی حاجت در آخرت.
۳ ـ اگر کسی روزی صد مرتبه بگوید «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»، به نیت اینکه خداوند توفیق عبادت و شب زنده داری به او بدهد، به زودی دگرگونی احوالش را میبیند.
۴ ـ اگر کسی مریض دارد، ۱۴ روز مجموعاً ۱۴۰۰ مرتبه یا بعضی گفتهاند ۱۴ هزار مرتبه (که نقل دوم، صحیحتر است) صلوات یعنی روزی هزار مرتبه، نذر موسی بن جعفر(ع) بفرستد.
آیتالله کشمیری از استادش آقای قاضی این ختم را گرفتند.
از شب شنبه شروع میشود. فقط شب اول غسل میکنید قربة الی الله، سپس هزار مرتبه صلوات هدیه به پیامبر اکرم(ص) میفرستید و بعد صدقه کنار میگذارید.
شب دوم؛ هزار مرتبه صلوات هدیه به امام علی(ع) و بعد صدقه دهید.
شب سوم؛ هزار مرتبه صلوات هدیه به حضرت زهرا(س) و بعد صدقه دهید. به همین ترتیب تا ۱۴ معصوم تمام شود.
صدقه را درراه رضای خدا به مسکین و فقیر دهید.
از روز چهارشنبه صبح شروع کنید؛
چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه «یا اباصالح المهدی ادرکنی»
پنجشنبه ۱۰۰ مرتبه «یا اباصالح المهدی ادرکنی»
جمعه ۱۰۰ مرتبه «یا جوادالائمه ادرکنی»
شنبه ۱۰۰ مرتبه «ام یجیب المضطر اذا دعاه»
یکشنبه ۱۰۰ مرتبه «صلوات»
دوشنبه ۱۰۰ مرتبه «یا اباالفضل العباس ادرکنی»
سهشنبه ۱۰۰ مرتبه «استغفرالله ربی و اتوب الیه»
چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه «یا زینالعابدین ادرکنی»
زیارت امام حسین(ع) هم اثرات دارد هم ثواب
شب جمعه است و شب مخصوص زیارت اباعبدالله الحسین علیهالسلام است. در جلسات قبل گفتیم که زیارت امام حسین علیهالسلام یک ثواب دارد و یک خاصیت که ثوابش را هیچ وقت از ما نمیگیرند اما اثرات زیارت امام حسین را از ما میگیرند. وقتی زائر زیارت کرد و برگشت، به اولین گناه و خطا، به اولین نمازی که از او قضا شد اثر زیارت امام حسین علیهالسلام را از او میگیرند. به همین جهت است که زیارت میرویم و آنطور که بخواهیم درست نمیشویم.
اثر زیارت آنقدر است که میفرمایند زائر در حرم امام حسین علیهالسلام مستجابالدعوه میشود و میتواند بر این مستجابالدعوه بودن بماند اما با اولین گناهی که کرد این برکت را از او میگیرند. زائر در حرم امام حسین علیهالسلام که پا گذاشت، در عرش خداوند قدم گذاشته. عرش خداوند در کربلا فرش است اما وقتی بیرون آمد، به اولین گناهی که میکند از عرش خدا بیرونش میکنند.
ما یک ثواب داریم و یک اثر. زائر حقیقی کربلای معلا، هم دنبال ثواب است و هم دنبال اثر. اگر دنبال ثواب برود که کُمیتش میلنگد باید ثواب و اثر را با هم دیگر داشته باشد.
آقا نخودکی رد میشد دید مریض را به پنجره فولاد امام رضا علیهالسلام بستهاند. گفت: خوشا به حالت. مریض هیچ نگفت. آقا دوباره گفتند خوشا به حالت. مریض گفت: آقا صدایتان از جای گرم در میآید مریض هستم در سرمای زمستان من را اینجا بستهاند و شما میگویید خوشا به حالت. آقا گفتند: آری خوشا به حالت که مریضی تنت باعث شده بیایی اینجا و خودت را گره بزنی به پنجره فولاد امام رضا علیهالسلام زیرا ما تا سالم هستیم که نمیآییم خودمان را گره بزنیم به پنجره فولاد و بگوییم آقا امام رضا آدمم کن.
امام جعفر صادق علیهالسلام به مردی رسیدند و پرسیدند از کجا میآیی؟ مرد گفت: از دورترین نقطهی یمن آمدم. حضرت فرمودند: میدانم از فلان مکان و فلان جا آمدی. امام فرمودند برای چه آمدی؟ (این سؤال را از هر زائری در عالم معنا میپرسند) او عرض کرد: آقا جان! فقط برای زیارت امام حسین علیهالسلام آمدم. امام فرمودند: آیا فقط برای زیارت امام حسین علیهالسلام آمدی؟ هیچ حاجتی نداری؟ او عرض کرد: آقا جان! حاجتی نداشتم و ندارم فقط آمدم این قبر را زیارت کنم و کنارش نماز بخوانم و برگردم.
امام فرمودند: تو چه میبینی در زیارت امام حسین علیهالسلام که آمدی زیارتشان کنی؟ مرد گفت: آنقدر میدانم که در زیارت امام حسین علیهالسلام برکت عمر است و خدا به عمر آدم برکت میدهد، در زیارت امام حسین علیهالسلام برکت مال و اولاد است، در زیارت امام حسین علیهالسلام برآورده شدن خواهشهای قلب و دل است.
امام فرمودند: میخواهی برایت اضافه کنم؟ مرد گفت بله آقا جان اضافه کنید. امام فرمودند: زیارت امام حسین علیهالسلام معادل یک حج مقبول و پاکیزه با پیامبر(ص) است. پرسید یک حج؟ آقا فرمودند دو تا حج. مرد تعجب کرد. امام فرمودند: به خدا قسم معادل با سی حج مقبول پاکیزه در رکاب پیامبر اکرم(ص) است.
کدام آدمی موفق میشود سی حج مقبول در رکاب پیامبر اکرم(ص) انجام بدهد؟ ثوابش را کنار بگذار، اثرش چیست؟
اثر اول معرفت به آن مزور است؛ که من حرکت کردم و به زیارتش رفتم. دارم میروم زیارت امام حسین علیهالسلام، کربلا چیست و امام حسین علیهالسلام کیست؟
کربلا را باید بهتر بشناسیم. بروید گریه کنید نیمه شب و از امام زمان(عج) بخواهید و به خود امام حسین علیهالسلام التماس کنید و بگویید: آقا! شنیدن کی بود مانند دیدن؟ خودتان پرده را کنار بزنید، من نَمیرم و یک ذره از کربلایتان را بفهمم.
آیا این خاک است؟ یک حرم است؟ یک تربت شفابخش است؟ امروزه دارند به اثبات میرسانند که انرژی خاک کربلای امام حسین علیهالسلام هزار برابر انرژی خاکهای جاهای دیگر است به همین جهت مرض شفا میدهد.
هر کسی برای مهاجرت به سمت خداوند راهی دارد و راهی پیدا میکند. همه در راه هجرت به سمت خدا هستیم بدانیم و ندانیم، بخواهیم و نخواهیم ما مهاجر الی الله هستیم. هر کسی راهی پیدا میکند؛ یکی راه رسالت، یکی راه نبوت، یکی راه ولایت همهی اینها راه مهاجرت به سمت خداوند تبارکوتعالی هستند؛ اما حسین بن علی علیهالسلام نقطهی آخر و انتهای هجرت به سمت خدای تبارک تعالی را کربلا قرار داده است. کربلا یعنی آخرین نقطهی به سمت خداوند رفتن.
خود امام حسین علیهالسلام که بود؟ مهاجر به سمت خداوند، هجرت کردند از مدینه به سمت مکه و از مکه به سمت کوفه، پایان هجرت ابیعبدالله الحسین علیهالسلام در کربلا شکل گرفت و نهایتاً امام حسین علیهالسلام خودشان را در کربلا پیدا کردند.
کربلا نهایت و غایت هجرت انسان به سمت خداوند یعنی نقطهای و حقیقی است که خدای تبارکوتعالی با تمام جلوههایش آنجا ظهور کرده است. پس محل تلاقی دل من با خدا در نهایت و غایت در کربلا است. پس نهایت انس بنده با خدا و خدایی شدن بنده به درگاه خدا غایتش در کربلای امام حسین علیهالسلام است. حقیقت آن خاک این است. کسی که در آنجا به خدا رسید دیگر راهی نمیماند و جایی نمیماند. کوتاهترین راه تا به خدا رسیدن در کربلای ابیعبدالله الحسین علیهالسلام است.
چرا برایش سجده میکنی؟ سجده که برای خدا است، چرا بر خاک امام حسین علیهالسلام سجده میکنی؟ چون خدا در این خاک به تجلی رسیده و به ظهور رسیده است.
روایت مستند از امام معصوم است که خود امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا و در گودال قتلگاه این خاک را جمع میکرد و بر سر خودش میریخت. این خاک تجلی خدا است آنهم به غایت خدایی و به نهایت تجلی که ممکن است خدا تجلی کند به آن. ممکنش در کربلا متجلی است.
چطور میشود کسی برود به زیارت و همانی که بوده برگردد؟
شمر سر امام حسین علیهالسلام را خم کرد به سجده یا خود امام گفت مهلتی بده که سجده کنم و تو هم کارت را انجام بده. من هم سجده کنم به خاکی که خدا به غایت در آن تجلی کرده است. نمیتوانی بگویی در کعبه این تجلی هست که نیست. نمیتوانی بگویی هیچ کجای عالم هستی این تجلی هست که نیست.
آن وقت هنگامی که پایت را آنجا میگذاری و میرسی به دروازهی کربلا، امام زمان(عج) صدایت میزند و میگوید: «اَنتَ مِن حِزبُ الله» تو شدی حزب خدا. تو آمدی و در میان حزب خدا و حزب رسولالله(ص) قرار گرفتی تو در آمدی در دایرهی فرزندان ما.
بالاترین مقامی که یک مؤمن و یک انسان و معتقد به خدا میتواند به آن دست پیدا کند این است که در گروه و حزب خدا و رسول خدا در بیاید. خداوند با کسی عقد اخوت نبسته که امسال اگر رفتی به کربلا و گریه کردی بر امام حسین علیهالسلام بتوانی سال دیگر هم این کارها را بکنی. شاید مَنِ گریه کن اخراج شده باشم و خودم را با گناهانم اخراج کرده باشم.
برای اینکه خارج نشوم چه کار باید بکنم؟
باید برنامه داشته باشم؛ یک برنامه برای کسب روزی داشته باشم.
داشتن برنامه برای کسب روزیهای مختلف از طریق زیارت امام حسین(ع)
ما از زیارت امام حسین علیهالسلام دنبال چه هستیم؟ باید دنبال کسب روزی باشیم.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: کسی که امام حسین علیهالسلام را زیارت کند (از راه دور و نزدیک هم نفرمودند) خدا حوائج او را برآورده میکند و مقاصد دنیوی او را کفایت میکند و از زیارت امام حسین علیهالسلام خدا برای بندهاش جلب روزی میکند.
روزی انواع دارد و انسان در زندگیاش در ابعاد مختلف، روزیهای مختلفی نیاز دارد؛ روزی جمادی، روزی نباتی، روزی حیوانی، روزی عقلی، روزی فوق عقلی، روزی انسانی، انسان انواع روزیها را میطلبد و لازم دارد و باید داشته باشد و در روند زندگیاش برخوردار بشود.
«اَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ» حسین جان به سمت تو میآیم و به مجلس و زیارتت میآیم، گریه کُنَت میشوم، به کربلا میآیم به جهت اینکه آنقدر بزرگ و انسانم کنی، آنقدر تربیتم کنی که من در مقام محمود که خاص پیامبر و اهلبیت است در جوار شما باشم. میخواهم زینبم کنی حسین. میخواهم رباب و سکینه بشوم، میخواهم فضه بشوم. من از شما رزق میخواهم یا اباعبدالله. کدام رزق؟ من را برسانی بهجایگاهی که خودت رسیدی یا حسین!
«وَ اَن یَرزُقَنی طَلَبَ ثارِکُم مَعَ اِمامٍ هُدیً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالحَقِّ». کینه و خشم ما نسبت به همدیگر بد است، خشم و کینهی ما نسبت به دشمنان خدا، خشم و کینهی مقدسی شود. من از تو یک خشم مقدسی میخواهم که کینهی دشمنانت را داشته باشم و از تو میخواهم روزی من بکنی و من خونخواهی تو کنم از دشمنانت و انتقامت را بگیرم.
این چه مقامی است؟ انتخاب خون معصوم را فقط معصوم باید بگیرد.
من را روزی بده که انتقام خودم را بگیرم، به خونخواهی خودم بلند شوم و قیام کنم.
منظور از «طَلَبَ ثارِکُم» انتقام عطش امام حسین علیهالسلام است؟ انتقام غربت امام حسین علیهالسلام است؟ انتقام سر بریدهی امام حسین علیهالسلام است؟ انتقام اسارت اهلبیت است؟ انتقام شش ماههی امام حسین علیهالسلام است؟ اینها را که مختار ثقفی ظاهراً گرفت پس این انتقامی که ما میخواهیم بگیریم چیست؟
امام حسین علیهالسلام اراده کرده بود که انسان و انسانیت را، دوستان و محبانش و شیعیان و مسلمین عالم را تربیت کند برای رسیدن به مقام محمود ولی کشتنش و نگذاشتند. امامان بعدی را هم نگذاشتند و شهیدشان کردند و نگذاشتند که من و شما آن تربیت دینی را پیدا کنیم که بتوانیم در مقام محمود زانو به زانوی حضرت زهرا(س) بنشینیم. نگذاشتند ائمه آن تربیتی را به ما بدهند که ما کنارشان بایستیم فردای قیامت و شفاعت کنیم.
در زیارت ابیعبدالله میخوانیم مصیبت بزرگ، در قبال این مصیبت بزرگ وظیفهی ما چیست؟
سیاه پوشیدن، گریه کردن، بر سر زدن، خرج دادن، زیارت رفتن، روضه خواندن.
اما مصیبت دوم مصیبت اَعظم است. مصیبت اعظم یعنی چه؟ یعنی حذف امام از جامعه، حذف خلیفهی امام از جامعه، حذف رهبری دینی از جامعه، حذف فرهنگ امام حسین علیهالسلام از جامعه، این مصیبت اعظم است و بر این مصیبت باید چه کنیم؟
باید رزق معنوی بگیریم، رزق علمی بگیریم، رزق صبر بگیریم و رزق استقامت و شناخت بگیریم. توفیقم بده. من هم مصیبتزده هستم چون یتیم هستیم و پدرمان در غیبت است. چون آن تربیتی که باید ببینیم ندیدم و فاصلهمان از مادرمان فاطمة الزهرا زیاد است و اصلاً شباهتی نداریم به او. بنیامیه و بنیعباس نگذاشتند، مستکبرین نگذاشتند و خون من بر گردن شماست که به غربت امام زمانم گرفتارم. خدایا روزیام کن که انتقامم را بگیرم. دانهدانهی شما هر روز در زیارت عاشورا دارید این حرفها را میزنید.
تنهایی نمیشود این انتقام را گرفت. باید در رکاب صاحبالزمان باشد. چه کنم؟ باید برویم در چادر امام زمان(عج) و با ایشان حرف بزنیم. کنیز اگر در بماند باید اربابش را صدا بزند، مریض در مریضیاش دکترش را صدا میزند، شاگرد معلمش را صدا میزند، فقیر اربابش را صدا میزد و اربابش باید جواب بدهد.
آقای من! اربابتر از تو، طبیب تر از تو، استادتر از تو کیست روی زمین؟
ای صاحبالزمان! برای این همه جهلم سراغ چه کسی بروم؟ برای این همه دردم سراغ کدام دکتر بروم؟ برای این همه نداری و فقرم سراغ کدام ارباب بروم؟ اربابی غیر از تو ندارم. کجا بروم در بزنم یا بن الزهرا؟ روزی کن مقام محمود را، روزی کن طلب انتقام امام حسین علیهالسلام را، روزی کن طلب خون خودم را که نگذاشتند ائمه آن طور که میخواستند ما را تربیت کنند یعنی فرصت ندادند و از ما مقامات معنوی و درجات بهشت را گرفتند. جوری شد که خدا قهرش گرفت و جامعه و جهان و مردم را به غیبت آخری دچار کرد.
برویم به خیمهی امام زمان(عج)؛ اما چگونه برویم؟
به دو کار:
1- قدم اول «اَمرِی لِاَمرِکُم مُتَّبِعٌ» اینکه بگویم امر، امر شماست و هر چه شما بفرمایید. امام زمان مگر غیر از فرمان خدا میفرمایند؟ مگر غیر از امیرالمؤمنین میفرمایند؟ مگر غیر از امام حسین علیهالسلام میفرمایند؟
امام زمان فرمودند بیحجابی و دروغ؟! امام زمان فرمودند مال مردم خوردن و اختلاس؟! امام زمان فرمودند مردمآزاری؟! امام زمان فرمودند این همه گناه؟! خیر.
بگویم هر چه شما میفرمایید همان؛ زیرا سعادت در دستور شماست.
جوانی به من گفت معلم ریاضیام به من گفته نمیخواهد نماز بخوانی مردمآزاری نکن. روزه نمیخواهد بگیری به فقرا غذا بده و دست افتاده را بگیر. گفتم از قول من سلام به معلمت برسان و بگو باشد من نماز نمیخوانم عوضش به مردم کمک میکنم، روزه نمیگیرم عوضش فقرا را غذا میدهم اما سر امتحان ریاضی برگه را که به من دادی من بهجای حل معادلات ریاضی انشا مینویسم. آیا نمره را میدهد؟ چطور آن موقع نمره ریاضی را نمیدهد؟
چه کسی به ما اجازه داده است که سرخود آداب دین را چپ و راست کنیم؟ پیامبرش جرئت نداشت جای واجبات دین چیز دیگری بگذارد. به چه جرئتی اجازه میدهیم دیگران دین ما را جابهجا کنند و ما هم سرمان را تکان میدهیم؟ هر چیزی بهجای خودش است.
2- قدم دوم: «وَ نُصرَتی لکم مُعَدَّةُ» و هر چه که دارم مانند زینب کبرا سلاماللهعلیها از مال و جانم برای شما خرج میکنم. چقدر در زیارتنامهها میخوانیم «بِابِی اَنتَ وَ اُمی» یعنی همه چیزم را خرج نصرت و یاری شما میکنم؛ جوانی و علمم و… را خرج شما میکنم.
آقا جان! من از امروز دو تا کار میکنم: امر، امر شماست و هر چه که دارم خرج نصرت شما در زمان غریبیتان میکنم تا زمانی که «حَتی یَاذَنَ الله لَکُم» و منتظر میشوم تا ببینم خدا کِی اذن میدهد شما ظهور کنید.
روایتش را ندیدم اما شنیدم که نهایت ظهور هم دست خود آقاست. یک شب آنقدر دلش میگیرد سر شب نماز مغرب و عشا را میخواند و به سجده میرود و تا سحر میگوید «اَمن یُجِیبُ المُضطَرِّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشُف السوء» سحر خدا دلش میسوزد و میگوید بلند شو و قیامت را شروع کن. آخر هم میدانی چه کسانی میآیند؟ همان زنهایی که یاری امام حسین علیهالسلام کردند میآیند تا یاری مهدی(عج) بکنند.
آقا نجفی قوچانی در کتاب سیاحت غربش میگوید: (و یا در حالت مکاشفه دیده بود) بهشت را دیدم که حضرت ابوالفضل عباس علیهالسلام و حضرت علیاکبر علیهالسلام لباس رزم تنشان است. به تعجب گفتم الهی بمیرم برایتان آقایان شما که جنگتان را کردید حالا در بهشت هم لباس رزم تنتان است؟ جواب دادند که آمادهایم که خدا حکم ظهور مهدی(عج) را امضا کند و برویم در معیتش بجنگیم.
ما از زیارت امام حسین علیهالسلام هدفداریم: یاری امام زمان و اطاعت از ایشان.
هر روز میخوانی «اِنی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم» من در سلامت هستم و من میسازم و مدارا میکنم. یاری میکنم با کسانی که حسینی هستند و با تو نمیجنگند و با امام زمان سر جنگ ندارند و مطیع هستند و اطاعت امر میکنند. «حَربٌ لِمَن حارَبَکُم» دشمن به میدان مبارزه با فرهنگ آمده با شک ایجاد کردن در دین. من و شما به دینداری، به تقید و خوشاخلاقی، به صبوری، به مهربانی، به گذشت باید برویم به مجاهده وگرنه زیارت کربلایتان اثر و فایده ندارد.
زینب سلاماللهعلیها حرکت کردند به سمت مدینه. طول مسیر بیبی بیمار هستند تند تند اُتراق میکنند.
بیبی جان! وقتی رسیدید به مدینه پیغام دادید به زنان مدینه ما را غارت کردند، ما چیزی نداریم، مقداری طلا برای ما بفرستید. زنان بنیهاشم طلاهایشان را درآوردند و در بقچه ریختند و به خانم دادند و خانم آنها را به بشیر که قافله سالار بود دادند و گفتند این را بگیر هدیهی ما به تو است با ما مهربانی کردی، با ما مدارا کردی و خدمت کردی. بشیر گریه کرد و گفت من به هوای مادرتان فاطمه این کارها را کردم. شما فرمودید اجرت با مادرم فاطمه روز قیامت.
بیبی جان! این مردم دو ماه است که رخت سیاه به تن کردند، پرچم سیاه زدند، هر کس روضهی حسین(ع) خواند برایش گریه کردند. بیبی جان! تو را به جان مادرتان فاطمه و غریبی علی علیهالسلام به ما هم نگاه کنید.
خانم، بچهها را بیرون فرستادند و به فضه فرمودند من میخوابم، روی من را بکش، عصری صدا بزن اگر جوابت را ندادم علی را خبر کن. فضه صدا زد: یا فاطمه، جواب نیامد. باز صدا زد، یا فاطمه جواب نیامد. روپوش را کنار زد دید فاطمه از دنیا رفته. دواندوان دوید به طرف مسجد دید حسن و حسین و زینبین علیهمالسلام دارند میآیند. پرسیدند فضه چه خبر است؟ چرا ناراحتی؟ فضه گفت بابایتان را خبر کنید. اول کسی که زمین افتاد حسن بود، بعد داداشش حسین خورد زمین. امیرالمؤمنین(ع) وقتی دید فهمید چه خبر است. بلند شد به سمت خانه بدود عبا زیر پایش گرفت و خورد زمین. علی را بلند کردند دوباره خورد زمین. علی از حال رفت. آب آوردند. علی را به هوش آورند. علی گفت حسن جان بیا زیر بازوی من را بگیر و به خانه ببر. علی توان خانه رفتن نداشت.
من بمیرم علی جان! زیر بغلت را گرفتند و بلندت کردند. تو علی هستی. حسنت بود که به او تکیه بزنی. من یک خانمی را سراغ دارم روی بلندی ایستاده بود یک دفعه دید دور گودال شلوغ شد. یک عده با عصا، یک عده با سنگ، یک عده با خنجر، یکی رفت در گودال. خانم شروع کرد به دویدن. عبا میگرفت به پاهایش زمین میخورد و بلند میشد. کسی نبود به او تکیه کند. به گمانم وقتی به آن نزدیکی رسید فریاد زد نزنیدش داغ برادر دیده، نزنیدش داغ جوان دیده، نزنیدش غریب فاطمه است نکشیدش عطشان و تشنه لب است.