تمام کائنات بر امام حسین علیهالسلام گریه کردند مگر سه چیز
وظایف عزاداران در روز عاشورا
اشک بر امام حسین ما را به چه مقامی میرساند
روز عاشورا چهار رکن دارد
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
برقلب نازنین رسول الله صلواتی بر محمد و آل محمد هدیه بفرمایید؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هدیه به پیشگاه نازنین اباعبدالله الحسین علیهالسلام صلواتی هدیه بفرمایید؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
عرض تسلیت و تعجیل فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف صلواتی هدیه بفرمایید؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هدیه به روح امام راحل و جمیع علما و شهدای اسلام و هدیه به روح تمامی آنهایی که با جان و قلم و مالشان از خط خونین امام حسین علیهالسلام تا به امروز دفاع کردند تا انشاالله در آینده این خط ادامه خواهد داشت صلواتی هدیه بفرمایید؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هدیه به روح همه اموات صلواتی هدیه بفرمایید؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
برآمدن حوائج و رفع گرفتاریها و شفای همه مریضها و ریشهکن شدن این بیماری بر قلب نازنین زینب کبری صلواتی هدیه بفرمایید؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود فراوان به محضر مولانا و سیدنا صاحب الزمان و با سلام و درود به روح امام راحل، ارواح جمیع شهدای اسلام، سلام و درود و صلوات و دعای خیر و عرض ادب و عبادت قبول محضر شما همه مادران و خواهران و دختران بزرگوارانم.
الحمدلله رب العالمین؛ الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس عرضه میداریم که زنده هستیم و مهمان سفرهی با برکت خامس آل عبا، اباعبدالله الحسین علیهالسلام هستیم. دعوت شدیم که گریه کنیم و عرض ادب کنیم و به خاندان عصمت و طهارت به اندازهی خودمان تأسی کنیم.
روز عاشورا است و روز ناله و گریه و ندبه است امروز معمولا سخنرانی کمتر انجام میشود و معمولا مقتل میخوانند. سخنرانی من برای آمادگی دلها است تا بعد از آن ذکر مصیبت بشود و اشک درآید و بعد برای فرج امام زمان علیهالسلام دعا کنیم.
خدا را شاکر هستیم که سالم و آماده هستیم برای شنیدن مناقب اهل بیت و احادیث اخلاقی که مایه رشد معنویت ما میباشد که در سایه کربلای امام حسین علیهالسلام هر چه بیشتر برای ما فراهم خواهد شد و رسیدیم به حزینترین روز عالم؛ پر مصیبتترین روز عالم یعنی روز عاشورا.
تمام کائنات بر امام حسین علیهالسلام گریه کردند مگر سه چیز
من گمان نمیکنم امروز کسی بیکار باشد؛ فرشتگان، انبیا، ارواح، اولیا، بهشتیان و حوران همه در کار هستند.
همه برای حفظ خون اباعبدالله الحسین علیهالسلام به پای کار آمادهاند. هر کدام مسئولیتی دارند.
وقتی بزرگی از دنیا میرود پسرانش دم درب مجلس میایستند و دفتری میگذارند و کسانی که برای تسلیت میآیند در آن ثبت میشود و بعد از مراسم به دیدنشان میروند. امروز صاحب الزمان دم درب تمام مجالس میایستد و نگاه میکند و مدنظر میگذراند و به موقع دستگیری میکنند. حضرت با چشمان اشک بار در تمام مجالس حضور دارند.
امروز پر مصیبتترین روز عالم است. ما در روایات داریم که مصیبت امام حسین علیهالسلام اولین مصیبتی است که تمام کائنات برآن گریه کردهاند حتی بهشت و جهنم و حتی عرش و کرسی.
علامه مجلسی در بحار مینویسد وقتی امام حسین در کربلا کشته شده تمامی مخلوقات بر امام حسین علیهالسلام گریه کردند. هفت طبقه آسمان و هر چه در فاصله این آسمانها و داخل آسمانها هست همه برای امام حسین علیهالسلام گریه کردند و بهشت و جهنم گریه کردند و آنچه خداوند آفریده است که دیده میشود و دیده نمیشود همه گریه کردند. مگر سه چیز بر امام حسین گریه نکردند: 1- بصره، 2- دمشق، 3- آلعثمان.
خدا نخواهد که در این ایام اسم کسی را در اهالی بصره بنویسند. نه بصره امروز. یزید و ابنزیاد مثلا خونخواه عثمان بودند. رسول اکرم فرمودند: در معراج من را به بهشت بردند و داخل در بهشت شدم. درختی بسیار زیبا دیدم که از کل درختان بهشت زیباتر بود. از جبرئیل پرسیدم این درخت زیبا برای کسیت؟ جبرئیل پاسخ داد این برای پسرت امام حسین علیهالسلام است. پس میوهای از درخت را جبرئیل چید و شکافی داد و به دست من دادند. وقتی میوه را شکاف داد حوریهای سیاهپوش از آن بیرون آمد. از او پرسیدم چرا سیاه پوشیدهای؟ گفت: برای امام حسین، زیرا او را غریب و تنها میکشند. پس حوریه گریه کرد و کشندگان امام حسین را لعنت کرد.
اولین مصیبتی که به قلم وحی شد
پیامبر اکرم فرمودند: اولین مصیبتی که به قلم وحی شد؛ ان الحسین یُقتل غریبا. قلم پرسید: چه کسانی حسین را میکشتند ندا آمد؛ کشنده او یزید لعنت الله علیه است.
خداوند به قلم نگفت بنویس لعنت بر قاتلان حسین. گفت یزید لعنت الله. قلم خودش نوشت لعنت بر یزید و لعنت بر قاتلان حسین. قلم بر خداوند سبقت گرفت. خداوند به قلم وحی کرد؛ قلم من به خاطر لعنی که نوشتی تو را ستایش میکنم که در این مقوله بر من سبقت گرفتی و لعنت بر قاتلان حسین را نوشتی. خداوند قلم را ستایش میکند و در قرآن به قلم قسم میخورد: «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ»؛[1] نون سوگند به قلم و آنچه مینويسند.
وظایف عزاداران در روز عاشورا:
مرحوم آقای بهاالدینی فرمودند خوردهی بیسکویت برای مورچههای میگذاشتم و آنها میخوردند اما روز عاشورا یک مورچه سمت خوردههای بیسکویت نمیآمد. مشغول مصیبت و گریه و نوحه باشیم.
امروز امام حسین علیهالسلام با برادرش هر کس هر قدمی را که برداشته است را مینویسند.
گفت روضه تمام شد، هنگام رفتن دیدم فرش حسینیه تاخورده است. خواستم فرش را با پایم صاف کنم ندای به دلم افتاد که فرش حسینیه است خوب نیست با پا صاف کنم. خم شدم و با دست فرش را صاف کردم. شب در عالم خواب ندایی آمد؛ شناختم که امام حسین است و به برادرشان فرمودند نام او را بنویس، او همان کسی است که فرش زیر پای گریهکنندگانم را با دست صاف کرده است.
اگر میتوانید مقتل بخوانید و گریه کنید و اگر نمیتوانید گوش کنید و اشک بریزید.
اگر کسی بتواند نماز را بخواند و یا هزار مرتبه سوره توحید را بخواند؛ نوشتهاند خداوند به او نگاه رحمت میکند.
امروز روز زیارت امام حسین علیهالسلام؛ زیارت امروز فرق میکند. امروز روز زیارت بدن مجروح امام حسین علیهالسلام است.
تا قبل از اینکه به گودال قتلگاه برود چهار تیر کاری به امام زدند. امام تیرها را بیرون کشیدند اما دوتا را به سختی بیرون آورد. یک تیر به چانه مبارک امام زدند. امام خسته شده بودند ایستادند و تیر به چانه مبارکش خورد و امام نزدیک خیمهگاه بود که زنها و بچهها را داخل خیمه کردند تا نبینند. امام بر اثر این تیر افتادند، بلند شدند و نشستند و تیر را بیرون آورند. بعضی مقاتل نوشتهاند که تیر شکست. نوک تیر بر چانه امام ماند که به سختی بیرون کشید و خونها را مشت کرد و به سر و صورت پاشید. امام هنوز نشسته بودند و مشغول این تیر بودند که تیر بعدی آمد و به گلوی مبارک امام خورد. امام این تیر را هم بیرون کشید و خونها را جمع کرد و به سر و صورت پاشید. میفرمودند دوست دارم خدا را خضاب کرده به خونم ملاقات کنم. دوتا تیر هم در آخر وقت زدند؛ تیر سه شعبه که از پشت بیرون کشیدند و مسموم هم بود. تیر گلو هم مسموم بود. تیر چهارم که به پهلو زدند. من نمیدانم از این طرف پهلو بیرون کشیدند و یا از همان طرف امام تیر را بیرون کشیدند. خدا رحمت کند استاد ما را میفرمودند ملعون تیری را که به پهلوی امام زد تیر را رها کرد و از نزدیک زده بود امام حسین تیر را چرخاند نتوانست بیرون بکشد و در آخر امام تیر را بیرون کشید.
هر کس امام حسین را امروز نزد قبرش زیارت کند و گریه بکند و اشک بریزد روز قیامت خدا را ملاقات خواهد کرد با ثواب هزار حج و هزار عمره مقبوله.
امروز روز زیارت امام حسین علیهالسلام؛ فرمودند نتوانستی به کربلا بروی به بالای بام برو؛ رو به حرم زیارتنامه بخوان. اگر نتوانستی در خانهات رو به سمت کربلا زیارتنامه بخوان. تلاش کن که امام را مقابل چشمانت ببینی.
استادم روز عاشورا در حیاط خانه با انگشتش به نیت قبر امام حسین یک مستطیل میکشید کنارش مینشست و آنقدر گریه میکرد تا غش کند. قبلش هم میگفتند غش کردم راضی نیستم کسی من را به هوش بیاورد. آنقدر بمانم تا مادرش سراغم بیاید.
هیچ عبادتی حتی نماز به سرعت گریه بر امام حسین علیهالسلام ما را به لقا خداوند نمیرساند. امام جعفر صادق فرمودند: نمازی که میخوانید تا به نقطه قبولی برسد 12 هزار حجاب دارد. از 12 هزار صافی باید عبور کند. نماز کدام یک از ما از این 12 هزار صافی رد میشود و نمره قبولی میگیرد. تمام عبادتها باید از حجابها رد بشوند تا به نقطه قبولی برسند. از اهل تقوا، اهل ایمان، اهل ترس، اهل خشوع و اهل خضوع قبول میشود اما وقتی به امام حسین میرسد میگوید هر کس بر حسین گریه کند، اشک بر امام حسین حجابها را از بین میبرد.
اشک بر امام حسین ما را به چه مقامی میرساند:
در جای دیگری داریم شما هم بر گریهکنندگان بر حسین صلوات بفرستید. کنار دستت نشسته است و بر امام حسین گریه میکند نگاهش کن و بگو صل الله علیک؛ صلوات خدا بر تو. هر جا گریه کن حسین را دیدی بگو صل الله علیک.
حضرت ابراهیم بچهاش را برد، کارد را تیز کرد و کشید، ندا آمد دست نگهدار؛ اسماعیل را نمیخواهد قربانی کنی. ابراهیم ناراحت شد، خدایا چرا؟ خداوند فرمودند: میخواهم ذبح عظیم بدهم. گوسفند که عظیمتر نبود. ابراهبم فرمود: خدایا چه زمانی؟ جبرئیل کربلا را به او نشان داد. سوال کرد: این کیست؟ خداوند فرمود: اینجا کربلا است و این سلاله تو حسین بن علی است. اما سوال کرد چقدر دوستش داری؟ گفت: از همه کس برایم محبوبتر است. نفست را بیشتر دوست داری یا او را؟ گفت: او را بیشتر دوست دارم. پسرت را بیشتر دوست داری یا او را؟ گفت: او را. ذبح اسماعیل دلت را بیشتر به درد میآورد یا ذبح او به دست دشمنانش؟ گفت: ذبح او.
گفت: پس اکنون بگویم آن اشکی که در ذبح او میریزی ثوابش هم پای ثواب ذبح اسماعیل است. گریهای که کردی ثواب ذبح اسماعیل برای تو دارد.
امروز روز عاشورا؛ روز گریه است آن هم نه گریه معمولی، عبر. اگر نتوانستی تباکی کن.
چشمی که امروز گریه کند:
در حدیث آمده است چشمی که امروز گریه کند محبوبترین چشم نزد خداوند است روز قیامت همه چشمها گریان هستند آن چشم خندان است. این چشم در قیامت روشن است به دیدن آب کوثر.
موبد زرتشتیان یزد یک سال پیام داد که بر زرتشتیان حرام است که محرم عروسی کنند. چون عزای حسین علیهالسلام است. نه در ایران بلکه هر جای عالم که باشند حق گرفتن عروسی ندارند. بر زرتشتیان حرام است روز عاشورا کاسبی کردن و این در کتابشان نوشته شده است.
اولین روضهخوان امام حسین علیهالسلام
اولین روضهخوان امام حسین خداوند بوده است. اولین گریه کنندهاش حضرت آدم و همسرش. اولین روضهای که خوانده شده است روضه عطش است.
علم امروز ثابت کرده است عطش بر شنوایی، حنجره، لب و دهان اثر میگذارد بر جوهره صدا اثر میگذارد. لحظات آخر کسی صدای امام را نمیشنید. بر بینایی چشم اثر میگذارد اما هنوز نمیکشد. زبان را میترکاند و لب را میترکاند چشم کمبینا میشود گوش کمشنوا میشود پوست را جمع میکند اما هنوز نمیکشد زمانی میکشد که عطش به جگر برسد.
در مقتل داریم که از ظهر امروز امام حسین میفرمودند: آه جگرم. حتی به شمر ملعون در گودال گفت جرعهای آب بده. اگر نمیدهی بگذار از گودال بیرون بروم و خودم را به آب فرات برسانم. جگرم از عطش پاره پاره شده است. که ملعون گفت مگر پدرت ساقی کوثر نیست بگو آب به تو بدهد. مگر مادرت کنار حوض کوثر نیست بگو آبی به تو بدهند.
وقتی حضرت آدم گفت یا حسین؛ شروع کرد به گریه کردن. سوال کرد: خدایا این حسین کیست؟ ندا آمد: فرزند توست. به مصیبتی دچار میشود که همه مصیبتهای عالم نزد آن کوچک است. جبرئیل جریان را تعریف کرد. او را عطشان، غریب و تنها میکشند در حالی که هیچ کمککنندهای ندارد. ای آدم اگر ببینی آن لحظهای که فریاد یا عطشا سر میدهد و بر اثر عطش بین زمین و آسمان را دود میبیند و جوابش را نمیدهند مگر با شمشیر، ای آدم اگر او را ببینی که با جگر تف دیده با شمشیر به سمت او میروند و از سلاح سنگ استفاده میکنند و با چوب و با عصا به او آسیب میرسانند و شمر ملعون سر از بدن او جدا میکند در حالی که آن مظلوم هنگام شهادت جرعهای آب میطلبد و از او دریغ میکنند.
امروز روز عاشورا است و باید دقت کنیم خروجی ما از این دهه چه بوده است؟ نتیجهای که باید به آن برسیم و در جامعه عملی کنیم چیست؟
روز عاشورا چهار رکن دارد:
اگر این چهار رکن را یاد بگیریم و مقید به آنها شویم عاشورای ما تکمیل میشود.
رکن اول) وقوف. رکن دوم) طواف. رکن سوم) گریه و اشک. رکن چهارم) استغاثه.
این چهار رکن اساسی در کربلا دیده میشود. این چهار رکن را باید از عاشوراییها بیاموزیم.
وقوف؛ جایی که انسان هدفی را دنبال میکند و در هدف خودش استمرار و پایداری دارد به آن وقوف میگویند. به مکه میروید وقوف در مشعر دارید. وقوف در منا دارید. اینکه انسان روح مقاومت را تقویت کند و ایمانش را تقویت کند و به ایمانش مقید و پایبند باشد که تبلیغات دشمن اثری بر او نداشته باشد و او از هدفش روی برنگرداند به این وقوف میگویند. وقوف یعنی ایستادگی پای هدف و انگیزه معنوی.
خدا شمر را لعنت کند. قاتل امام حسین روز عاشورا شمر است. اما شمر کسی است که سر امام حسین را جدا کرد. کار را تمام کرد اهل فن برای امام حسین علیهالسلام 6 گروه قاتل نام میبرند.
گروه اول قدرت پرستها هستند کسانی که عاشق این بودند که حکومت بدست آورند. حاکم بر مردم باشند. حال ابن زیاد است یا عمر یا یزید. وقتی امام حسین به عمر سعد ملعون گفت: چرا میخواهی دست خود را به خون من آلوده کنی؟ گفت: میترسم. امام فرمودند: از چه میترسی؟ گفت: میترسم باغ و آبادیام را از دست بدهم. امام فرمودند: من بهترش را در حجاز به تو میدهم. عمر گفت: من میترسم خانهام را در کوفه خراب کنند. امام فرمودند: من بهتر از آن را به تو میدهم. بازهم ایستاد. امام فرمودند: چه شده است؟ عمر گفت: برای زن و بچهام میترسم. میترسم اسیرشان کنند و آنها را کتک بزنند. امام دیگر چیزی نفرمودند.
همین عمر وقتی شب شام غریبان به او گفتند کودکی به گودال قتلگاه رفته است و سرش را بر روی بدن امام حسین گذاشته است و امام حسین هم دستهایش را دور کمر کودک حلقه کرده است و نمیشود او را از حسین جدا کرد. عمر گفت: آنقدر کودک را تازیانه بزنید تا از روی بدن امام حسین بلند شود. تازیانه را بلند کردند که کودک را بزنند امام حسین دستهایش را شل کردند تا کودک را نزنند.
گروه دوم جاه طلبها بودند. مانند عمر سعد که حکومت ری را میخواست. امام فرمودند: به گندمش نمیرسی. گفت: به جویش هم برسم کافی است. برای رسیدن به پست و مقام به قتل امام آمدند.
گروه سوم خشونت طلبها؛ کسانی که اخلاق تند داشتند. شمشیر را میشناختند و تدبیر را نمیشناختند. مانند حرمله و خولی ملعون.
عالم ربانی مرحوم عبدالرحیم سخت مریض بود. به پسرهایش گفت: دل سیب میخواهد. کرمانشاه بودند. هر جا رفتند سیب پیدا نکردند؛ چرا که فصل سیب نبود. وقتی نزد پدر برمیگردند میبینند سیب بسیار خوبی نزد پدرشان هست. از پدر سوال کردند: این سیب از کجا آمده است؟ پدر گفت: بعد از رفتن شما 5 تن آل عبا آمدند و از من عیادت کردند. رسول اکرم، امام علی و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین آمدند و امام حسین این سیب را دادند و فرمودند: علی اصغر این سیب را فرستاده است. اما یک گله هم علی اصغرم از شما دارد. امام فرمودند: علی اصغر میگوید مقتلی که نوشتی چرا داستان شهادت من را ننوشتی؟ مرحوم عبدالرحیم میگوید گریه کردم و گفتم سلام من را به علی اصغر برسانید و بگویید هر وقت خواستم جریان شهادت شما را بنویسم آنقدر گریه کردم که کاغذها پاره شد و نتوانستم بنویسم.
چنان خشونت طلب بودند تیری که به گردن کرگدن میزدند به گلوی حضرت علی اصغر زدند.
گروه چهارم فرصت طلبها بودند. تا بعد از نماز عشا با مسلم بودند بعد از نماز عشا متوجه شدند ورق برگشته است و مسلم برنده نیست آنها هم برگشتند و همینها دنبال جنازه مسلم میرفتند و کل میکشیدند.
گروه پنجم عوامها بودند. اندیشه و شناخت و فکر و تعقل ندارند. نگاه میکند دیگران چه میکنند همان را انجام میدهند. هر طرف اکثریت رفتند این فرد هم همراهشان میشود. به دنبال حق و حقیقت نیستد اما بسیار مدعی هستند. هر جا ظلم است بدنهی اصلیاش همین افراد هستند.
گروه ششم عافیتطلبها بودند. کسانی که میگویند آمدهایم دنیا زندگی کنیم.
این شش گروه دست به دست هم دادند و زمینههای قتل امام را فراهم کردند. در زیارت عاشورا میخوانیم قاتل تو کسی است که تو را کشت و کسی است که وسیله داد و کسی است که زمینه را فراهم کرده است.
وقوف از مسائل مهم کربلا است. وقوف یکی از دلایل بعثت انبیا است. در قرآن میخوانیم که من قرآن را آوردم تا مردم روی محور اجتماعی وقوف کنند. (روی عدالت وقوف کنند.) عدالت هدف اصلی مردم باشد.
پیامبران آمدند تا مردم در تمام جنبههای زندگییشان اصل عدالت را ببیند و اصل عدالت یعنی توحید. کسی که اینها را به درستی شناخت و وقوف یافت دیگر یک قدم به عقب برنمیگردد.
دوتا برادر بودند یکی در سپاه امام و دیگری در سپاه دشمن. عمرو بن قرظه در سپاه امام بود. این مرد بزرگوار روز عاشورا کارهایی بسیاری انجام داده است یکی اینکه جلوی امام ایستاد تا امام نماز بخواند هر چه تیر آمده این فرد تکان نخواند. بیش از سی تیر به او خورد. امام سلام نماز را که دادند این فرد افتاد و غرق در خون بود. امام سرش را بغل کرد و عمرو چشمهایش را باز کرد و به امام نگاهی کرد و گفت: آقا وفای به عهد کردم از من راضی هستید؟ امام فرمودند: تو از من زودتر به بهشت میروی سلام من را به جدم و پدر و مادرم برسان. این وقوف است.
کربلا وقوف سیاسی و عقیدتی و فکری دارد باید اینها را یاد بگیریم و پای هر کدام بایستیم. وقتی حق را یافتیم باید پابرجا بایستیم.
خداوند هم در قرآن کریم برای استقامت اجری قرار داده است: «إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ»؛[2] به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!
وقتی انسان استقامت کرد ترسش از بین میرود. و به وظایف خود بیشتر عمل میکند.
در کربلا دو چیز دیدنی است یکی استقامت و دیگری شجاعت است. دختر سه ساله الی 5 سالهای شب در میدان جنگ از بین جنازههای بیسر و از بین شمشیرهای شکسته به قتلگاه میرود و بدن پدر را بغل میکند.
مرحوم اصفهانی در مقتلش مینویسد قرار بوده است اسرا را از موصل ببرند. موصل شیعه زیاد داشت. شیعهها میخواستند وقتی اسرا وارد شدند لشکر یزید را از بین ببرند و سرها را بگیرند و اسرا را آزاد کنند. اینها فهمیدند و راه را عوض کردند و برای اینکه دیده نشوند گفتند اسرا را پیاده ببرید. در این پیادهروی از میان خارها، از بین رودها اکثرا پای برهنه بودند. آنقدر اینها را پیاده بردند که پاهای سکینه زخمی شد و خون میآمد اما گریه نمیکرد فقط وقتی که او را با آن طناب بسته به سختی میکشیدند میگفت: نمیتوانم بدوم. وقتی این جمله را میگفت تازیانه را بلند میکردند و به شدت او را میزدند و به هر تازیانهای که میخورد ناله نمیکرد و اعتراض نمیکرد. میگفت من حسین را از یاد نمیبرم.
رکن دوم، کربلا طواف دارد. طواف چیست؟ رکنی را انتخاب کنی و دورش بگردی. چرا دور کعبه میگردیم؟ چون کعبه را نشانه توحید میدانیم. در جنگ احد امام علی علیهالسلام پیامبر را رکن قرار داده بود و دور پیامبر میچرخید. نصیبه وقتی دید پیامبر در جنگ احد تنها مانده است پیامبر را رکن قرار داد و دور پیامبر میچرخید. زخمهای متعدد برداشت اما دورش میچرخید.
شیطان انسان را از چهار طرف محاصره میکند. اما مومن خدا را رکن قرار میدهد و اولیا را رکن قرار میدهد.
مومن ولایت حسین بن علی را میشناسد. ولایت حسین در عشق الهی، ولایت حسین در حلقه اتصال به قرب الهی، ولایت حسین و وراثتش از انبیا و اولیا، ولایت حسین در کانون نور، ولایت حسین در منزل هدایت، ولایت حسین در منزل مسئولیت، ولایت حسین در هجرت، ولایت حسین در کعبه، ولایت حسین در منزل توبه، ولایت حسین در حقمداری، ولایت حسین در دنیا، ولایت حسین روز عاشورا، ولایت حسین خاک کربلا، ولایت حسین ضمیر و باطن، ولایت حسین شب عاشورا، ولایت حسین و قرآن، ولایت حسین و عشق صادق، ولایت حسین و حماسه، ولایت حسین و یاری کائنات، ولایت حسین و شوق شهادت، ولایت حسین و صبر، ولایت حسین و عزت و افتخار، ولایت حسین و اسارت، ولایت حسین و بلا، ولایت حسین و زیبایی شهادت، ولایت حسین و گریه، ولایت حسین و منطق پیروز، ولایت حسین و عبرتآموزی تاریخ.
وقتی به این شناختها دست پیدا کرد حتی به طور اجمال دیگر در خط حسین و کربلا میباشد و دور حسین و کربلا میگردد. مگر نگفتهاند که امام همانند کعبه است. سرجای خودش است تو باید پیدا کنی و دورش بگردی. امام رکن حیات است. پایه اساسی حیات است. او را شناختی از 4 طرف دربرش بگیر و گردش بچرخ.
رکن سوم، گریه است. کربلا گریه دارد. کربلا یک عبرت دارد و یک عبر. به گمانم ده سال پیش گفته باشم.
امام حسین علیهالسلام فرمودند من برای دو چیز کشته شدم هم برای عبرت و هم برای عبر. عبرت گرفتن به آن عزاداری میگویند که حرکت میکند و پویایی دارد و با آمدن هر دهه محرم و با اتصال به کربلا و امام حسین از جهل به علم حرکت میکند و از گمراهی به هدایت حرکت میکند و از درجا زدن و یا تند و یا کند رفتن به اعتدال حرکت میکند. از بیراه رفتن به استقامت حرکت میکند. عبرت به آن تحولی میگویند که ما در دهه محرم در خودمان ایجاد میکنیم از بدیها به سمت خوبیها میرویم. فاعتبروا يا أولي الألباب؛ صاحبان عقل و خرد میتوانند عبرت بگیرند.
عبرت خاصیتش حرکت و تحول است. امام فرمودند: سوگند به خداوند؛ احدی نیست که صدای ما را بشنود اما ما را یاری نکند و از ما عبرت نگیرد خداوند او را با صورت به جهنم میاندازد.
از عاشورا عبرت بگیریم.
امروز روز عبر است گریه بیاید و همۀ صورت را بپوشاند. خاصیت عبر صافی دل است، زودودن اثرات گناه که بعد از توبه در بعضی از گناهان اثرش میماند و باطن را نورانی میکند و باعث رفاقت با اهلبیت میشود. روایت داریم در روز قیامت دم در بهشت امام حسین به اینها میفرمایند اول شما بعدا من.
شهدای روز عاشورا گریههایشان گریههای شوق بود. دو تا پسر عمو باهمدیگر در لشکر امام حسین بسیار گریه کردند امام سوال کردند چه شده است؟ گفتند: آقا جان ما میخواهیم هر چه زودتر چشمانمان به لقا خداوند روشن شود بفرمایید نوبت ما کی میشود. این گریه شوق بود.
گریه شعیب که سه مرتبه نابینا شد و خداوند شفایش داد گریهاش براساس محبتی بود که از خداوند به دل داشت.
گریه مظلومیت.
رکن چهارم؛ استغاثه است. استغاثهاش برای امام حسین است و شنیدنش برای ما است.
عصر روز عاشورا شد. امام حسین در روز عاشورا همه کاری انجام دادهاند. نصیحت کرده است، امر به معروف و نهی از منکر، عیادت مریض رفته است، زخم بسته است، جنازه به خیمه برده است، تسلیت به خانواده شهدا داده است، یتیمنوازی کرده است، 18 داغ بنیهاشم دیده است و چندین بار مرده است و زنده شده است.
اول وقتی علی اکبر میرفت، امام حسین به علی اکبر نگاه کرد و به حال احتضار افتاد.
دوم وقتی علی اکبر از امام حسین طلب آب کرد. هیچ کس روز عاشورا از امام حسین آب نخواستند حتی بچهها که از عمه آب میخواستند به جز حضرت علی اکبر.
وقتی حضرت علی اکبر از امام حسین آب خواست امام حسین به یاد آوردند که کودک بود و با مادرش نزد پیامبر در اتاق نشسته بودند. تا آب را از بیرون بیاورند چقدر زمان لازم است در همین مدت پیامبر زبانشان را در دهان امام حسین گذاشتند تا او بمکد. به همین خاطر شاید زبان در دهان حضرت علی اکبر گذاشتند اما نه زبان امام حسین تری داشت و نه علی اکبر توان مکیدن داشت. شاید به همین خاطر هم حضرت علی اکبر لحظات آخر فریاد زدند پدر جان جدم رسول الله سیرابم کردند.
سوم وقتی علی اکبر فریاد زد علیک منی السلام.
امام روز عاشورا چرخی زدند خیمه بنیهاشم را خوابانده است، خیمه حضرت عباس و خیمه اصحاب را خوابانده است. عمر سعد دستور داد خیمه اصحاب را آتش زدند. شعلههای آتش فراوان بود و امام حسین بیتاب شدند. گرمای هوا، گرمای آتش، تشنگی، آتش خندقی که دور خیمهها گنده بودند، تیرهای متعددی که خورده بودند. به سمت چپ و راست نگاه کردند و کسی را ندیدند و صدا زدند هل من ناصر ینصرنی؛ صدا از خیمهها به شیون بلند شد. عمر سعد گفت: چه خبر شده است؟ گفتند: حسین استغاثه غریبی سرداده است و این صدای اهل بیتش است. گفت: کارش را تمام کنید و معطل نکنید. امام وقتی احساس کرد که میخواهند حمله کنند برای وداع به خیمه رفت و پیراهن کهنه را پوشید و پاره کرد و مجهز شد و وداع کرد. ما را به چه کسی میسپاری؟ امام فرمودند: به خداوند. از خیمه بیرون آمدند. سوار اسب شدند آرام انگار نه انگار که عطش دارند و گویی زخمها و داغها را حس نمیکنند. قدری حرکت کردند صدای دختری آمد پدر بایست. امام فرمودند: چه میخواهی؟ دختر گفت: هیچ چیز میخواهم نگاهتان بکنم. یه بار دیگر نگاهتان کنم. میشود پایین بیایید و من را بغل کنید و دستی بر سرم بکشید که بعد از شما کسی را ندارم دست بر سرم بکشد. چنین کردند و دوباره حرکت کردند که مجدد صدا آمد مهلا مهلا قدری آهستهتر برو. امام حسین نایستادند و حرکت کردند. حضرت زینب صدا زدند مهلا مهلا یابن الزهرا. امام اسم مادرشان را شنیدند ایستادند. امام فرمودند: خواهرم ما که خداحافظی کردیم. حضرت زینب فرمودند: فراموش کردم وصیت مادر را انجام دهم و زیر گلویت را ببوسم. امام جنگ نمایانی کردند. تیری آمد به گودی کمر امام نشست این تیر کار امام را ساخت. امام روی ذوالجناح خم شدند. پیشانی امام شکسته است و جای شکستی تیر هم خورده است و روی اسب خم شده است چشمان اسب را خون گرفت. به ذوالجناح گفت من را به زمین بگذار. ذوالجناح گودی قتلگاه را پیدا کرد زانو زد و خم شد و امام را به دمر به زمین گذاشت. امام سه ساعت روی زمین بودند کسی جرات نداشت نزدیک شود. یک بزرگی میگفت امام در گودال تنها نبودند سه نفر دیگر هم بودند. حسین سرش در گودال خاکی میشد آنها هم روی سرشان خاک میریختند محاسن امام خاکی میشد آنها هم خاک به صورتشان میریختند حسین میگفت وا عطشا آنها هم ناله میزدند وا ولدا. یکی حضرت زهرا سلام الله علیها یکی رسول اکرم و دیگری امام علی که به نالههای امام ناله زدند. بعد از سه ساعت عمر سعد ملعون دستور حمله دسته جمعی داد. 20 نفر سبقت گرفتند هر کدام میگفتند من حسین را اینگونه میکشم. یکی میگفت زنده دست و پایش را قطع میکنم یکی میگفت شکمش را پاره میکنم یکی میگفت سینهاش را میشکافم یکی میگفت مانند پدرش علی شمشیر به سرش میزنم و … آمدند اما با دیدن امام حسین در گودال قتلگاه جرات نزدیک شدن نداشتند و همه عقب کشیدند مگر ملعون شمر. شمر داخل گودال شد گفت من این کار را میکنم و با پای خودش امام را برگرداند و روی سینه امام نشست و حضرت زینب از تل زینبیه نگاه میکرد و وقتی دید ملعون روی سینه امام نشست دوان دوان آمد. داخل گودال قتلگاه شد و یاد آن روز مدینه کرد که عمر پدرش علی را دست بسته میکشید و میبرد و حضرت زهرا یقه عمر را کشید و کنار زد و عمر گفت: قنفذ فاطمه را بزن او زد اما فاطمه دست نمیکشید. تازیانه چرمی را به بازوی فاطمه زد و تازیانه دور دست پیچید و وقتی باز میشد صدای شکستن بازوی حضرت زهرا شنیده شد. حضرت زینب به یاد آن روز افتاد به داخل گودال قتلگاه رفت و یقه شمر را گرفت از روی سینه امام شمر را پایین کشید ملعون برادرم برادر ندارد اما خواهر دارد. شمر ملعون بلند شد مشت را بلند کرد و به فرق حضرت زینب کوبید و حضرت زینب بیحال به کنار گودال قتلگاه افتاد و ناگهان دید صدایی آرام میگوید خواهر به خیمه برگرد.
یا حسین یا حسین یا حسین. صل الله علیک یا اباعبدالله.
[1] سوره قلم، آیه 1.
[2] سوره فصلت، آیه 30.