بسم‌الله الرحمن الرحیم

 یا فاطمة الزهرا(س) أغیثینی

 بیست و چهارم محرم 1443، یازدهم شهریور 1400

 

 محورهای سخنرانی

کسانی که وسیع‌ترین رحمت الهی را می‌خواهند باید از کدام باب وارد شوند؟

چرا زوار امام حسین(ع) نزد خداوند خاص هستند؟

وظیفه‌ی ما در مقابل صاحب‌الزمان(عج)

چرا خداوند در قرآن، امام زمان(عج) را نورالله معرفی کردند؟

عشق و علاقه به عبادت، باعث حجاب‌های نورانی در ما می‌شود

 

برخی از مقاتل می‌نویسند: هنگامی که امام حسین(ع) صدای برادرشان را شنیدند، به سمت علقمه حرکت کردند و به مکانی رسیدند که اسبشان دیگر حرکت نمی‌کرد. امام هر چه تلاش کردند اما ذوالجناح حرکت نکرد. ناگهان ایشان به زمین نگاه کردند و دست‌های بریده‌ی ابوالفضل عباس(ع) را روی زمین دیدند. امام(ع) پیاده شدند و زانو زدند و دستان بریده‌ی برادرشان را برداشتند و بوسیدند و روی چشم‌هایشان گذاشتند. من نمی‌دانم امام حسین(ع)، با دست‌ها چه کردند. آیا آن را به مادرشان تحویل دادند؟

امشب دست‌های بریده‌ی قمر بنی‌هاشم(ع) را به دست بگیرید و خدا را به دل‌شکسته‌ی امام حسین(ع) قسم بدهید که هر چه زودتر این بلا را از جامعه‌ی بشری دور بگرداند؛ تا مردم زمین یک‌بار دیگر روی آرامش را ببیند. صاحب‌الزمان(عج) را به عمو جانشان حضرت ابوالفضل(ع)، به جناب علی‌اکبر(ع)، به عمه جانشان حضرت زینب(س) قسم بدهیم و تصمیم بگیریم به اذان مغرب امشب دستمان را روی سرمان بگذاریم و سه مرتبه بگوییم: «خدایا به دردهای دل زینب(س)، خدایا به دردهای دل زینب(س)، خدایا به دردهای دل زینب(س)»؛ خدایا از ما بگذر تا هر چه زودتر عالم بشریت روی آرامش را ببیند؛ «یا کافی یا شافی»، «یا کافی یا شافی»، «یا کافی یا شافی» به برکت صلوات بر محمد و آل محمد(ص).

بارها خدمتتان عرض کردم که در شب‌های جمعه هزار درب رحمت، بیش از شب‌های دیگر از آسمان رو به زمین باز می‌شود. همه‌شب، درهای رحمت خداوند باز است اما در شب جمعه هزار درب رحمت بیشتر باز است. در برخی از روایات داریم؛ درب‌های رحمت الهی در سحرگاهان باز می‌شود؛ اما در شب‌های جمعه با اذان مغرب الی اذان صبح و مقداری بعد از اذان صبح درهای رحمت الهی باز است تا ناتوان‌ترین افراد هم بتوانند بهره‌ای ببرند، بتوانند ذکری بگویند، و حسنه‌ای انجام دهند، تا رحمت واسعه‌ی خداوند را شامل حال خود کنند. در شب‌های جمعه تا سحر، ملائکه به زمینیان ندا می‌دهند: آیا گنه‌کاری هست امشب توبه کند؛ که خداوند توبه‌پذیر است، حاجتمندی هست که حاجت بخواهد تا خداوند به او مرحمت کند، آیا استغفار کننده‌ای هست که غفران الهی شامل حالش شود، فقیری هست که از خداوند غنا بخواهد تا به او غنا و ثروت بدهد، مریضی هست که از خدا شفا بخواهد که به او شفا دهد. دردمندی هست که برای دردش دوا بخواهد تا خداوند به او دوا بدهد، غریبی هست که پناه بخواهد و خداوند امشب پناهش بدهد، متحیر و سرگردانی هست که بخواهد از تحیر و سرگردانی رها یابد خداوند امشب پناهش بدهد و از تحیر خارجش کند. ملائکه تا سحرگاه همه‌ی گرفتاران را چه گرفتاران مادی و چه گرفتاران معنوی را دعوت می‌کنند. این موضوع چندین جلسه بحث لازم دارد که این درهای رحمتی که شب‌های جمعه باز می‌شود چه رحمتی را شامل حال دعا کنندگان می‌کند.

کسانی که وسیع‌ترین رحمت الهی را می‌خواهند، باید از کدام باب وارد شوند؟

دو، سه سال است که من این بحث را آماده کردم اما توفیق گفتنش را نداشتم. رحمت‌های الهی که شامل حال ما می‌شود چه نوع رحمتهایی است و چه عواملی باعث می‌شود که درب‌های رحمت الهی به روی ما باز شود؟ کسانی که وسیع‌ترین رحمت الهی را می‌خواهند از کدام درب باید وارد بشوند؟

باب الحسین(ع) وسیع‌ترین درب رحمت خداست. کسانی که می‌خواهند با سریع‌ترین مرکب به خدای تبارک‌وتعالی برسند باید راه معرفت و شناخت امام حسین(ع) را پیش گیرند. امام معصوم(ع) فرمودند: همه‌ی ما کشتی نجات هستیم اما کشتی امام حسین(ع) سرعتش بیشتر است. همه‌ی ما باب رحمت خدا هستیم اما باب الحسین(ع) وسیع‌تر است.

آن عالم بزرگوار نقل می‌کند: شبی در عالم رؤیا دیدم که ندا آمد و اسم من را صدا کردند که داخل بهشت شوم. به درب بهشت رسیدم، دیدم که صف علما طویل است که به‌نوبت باید داخل شوند. به سمت دیگر نگاه کردم دیدم چه درب وسیعی که تند، تند داخل آن می‌شوند. جلو رفتم و گفتم از این درب وارد ‌شوم. ملکی جلویم را گرفت و به من گفت: تو عالم هستی، کتاب نوشته‌ای، زحمت کشیدی؛ اما برای امام حسین(ع) روضه نخواندی، اشک ریختی اما اشک نگرفتی. این باب الحسین(ع) است ویژه برای آن‌کسانی است که برای امام حسین(ع) گریستند و گریه گرفتند. از خواب پریدم و از آن به بعد شب‌های جمعه همسر و فرزندانم را جمع می‌کردم و ذکر مصیبت و مظلومیت امام حسین(ع) می‌گفتم و آنها گریه می‌کردند.

کشتی امام حسین(ع) سرعتش بیشتر است. خدا جناب فقیه امامی را رحمت کند، هنگامی که ایشان از دنیا رفتند، در عالم رؤیا با لبخندی به عالمی فرمودند: ما که سوار کشتی امام حسین(ع) شدیم و به‌سرعت به منزل مقصود رسیدیم.

یکی از راه‌های وصل به امام حسین(ع) زیارت الحسین(ع) است. از امام جعفر صادق(ع) نقل است که؛ خداوند متعال فرشتگانی دارد که موکل قبر مطهر امام حسین(ع) هستند که دم درب حرم ایستادند. هنگامی که شخص زائر (زائر بامعرفت و باکمال) قصد زیارت آن حضرت می‌کند به دم درب حرم که می‌رسد خداوند پرونده‌ی گناهان او را به این فرشتگان عطا می‌کند و در اختیار آن‌ها می‌گذارد که گناهان او را پاک کنند. وقتی گناهان او پاک شد و زائر قدم بعدی را برداشت حسنات او را مضاعف می‌کنند. (این فرشتگان مأمور هستند که این گدا را ثروتمند کنند، این فقیر را غنی کنند، این ندار را دارا کنند) و پیوسته حسنات او را مضاعف می‌کنند تا جایی که بهشت بر او واجب شود. سپس اطرافش را گرفته تقدیس و تنزیهش می‌کنند. سپس فرشتگان آسمان را ندا می‌دهند که زوار حبیبِ، حبیب خدا را تقدیس و تنزیه کنید. حبیب خدا، این زائران که دوستان دوست خدا هستند، حسین(ع) دوست هستند، عاشق امام حسین(ع) هستند را از گناه پاک کنید. وقتی زوار غسل زیارت نمودند، در عالم ملکوت پیامبر(ص) آنها را صدا می‌کنند و می‌فرمایند: ای مسافرین خدا (نمی‌فرمایند مسافر کربلا؛ نعوذبالله مگر امام حسین(ع) خداست؟ خیر امام حسین(ع) خدا نیست ولی ما وقتی برای خدا امام حسین(ع) را زیارت می‌کنیم می‌شویم مسافر خدا زیرا امام حسین(ع) سریع‌ترین بابی است که ما را به خدا می‌رساند.) بشارت باد شما را که با منِ پیامبر(ص) در بهشت همراه خواهید بود. سپس امیرالمؤمنین علی(ع) آنها را ندا می‌دهند و می‌فرمایند: من ضامنم که حوائج شما را در دنیا و آخرت برآورده کنم، بلا و محنت را از شما دور کنم. پس از آن فرشتگان دور آنها حلقه‌زده و از چپ و راست آن‌ها را در برمی‌گیرند تا به اهل و خویشان خود بازگردند.

حال اگر این زائر شب جمعه امام حسین(ع) را زیارت کند با تمام انبیا و اولیا و شهدا و ارواح مؤمنین و مؤمنات هم‌سفر است و شریک در زیارت آن‌هاست.

به امام جعفر صادق(ع) عرض کردند: چرا این‌قدر زیارت شب جمعه امام حسین(ع) سفارش شده است؟ امام(ع) فرمودند: زیرا خداوند در شب‌های جمعه به نورانیت ما ائمه اضافه می‌کند. همه‌ی ما به کربلا وارد می‌شویم و از این معنویت و نورانیت اشعه، اشعه به زوار امام حسین(ع) می‌دهیم و جرعه، جرعه به کام زوار امام حسین(ع) می‌ریزیم.

چرا زوار امام حسین(ع) نزد خداوند خاص هستند؟

  1. زیرا ابی‌عبدالله(ع) مظلوم بودند و مظلوم کشته شدند. مظلوم یعنی چه؟ یعنی هیچ‌کدام از حقوق جنگی و هیچ نوع حقوق انسانی در مورد ایشان رعایت نشد.
  2. بدن و جسم ایشان مقهور و مورد ستم قرار گرفت. (انسان را با یک ضربه می‌کشند.)
  3. خود ایشان و اصحابشان و اهل‌بیت مطهرشان‌ همه تشنه بودند.

 بعد از جنگ احد هنده ملعون، مادربزرگ یزید ملعون سینه‌ی حمزه سیدالشهدا را شکافت و جگر ایشان را پاره‌پاره کرد و با آن گردنبند درست کرد و دور گردنش آویزان کرد. بینی و گوش‌های حمزه(ع) را برید و سر را از بدن جدا کرد. ابوسفیان شوهر هنده از دیدن این صحنه‌ها بدحال شد و از آن پس معاهده برای جنگ نوشتند به نام حقوق جنگی که یکی از این حقوق این بود که کسی که در میدان جنگ کشته می‌شود سرش را نبرند؛ اما حسینِ فاطمه(س) را زنده سر بریدند. مابقی شهدا را هم همه را سر بریدند. حقوق دیگر این بود که سرها را از میدان جنگ بیرون نبرند. سرِ حسین فاطمه(س) را همان شب بردند و گویا در تنور خانه‌ی خولی گذاشتند و منزل‌به‌منزل بالای نیزه‌ها چرخاندند و مورد اهانت قرار دادند. حقوق دیگر این بود که بدن آن کشته را عریان نکنند؛ اما بدن حسینِ فاطمه(س) را عریان کردند. حقوق دیگر این بود که به جسم کشته در میدان جنگ کاری نداشته باشند بدن را مُثله نکنند؛ اما انگشت امام حسین(ع) را بریدند و بیست اسب روی سینه و بیست اسب از پشت بر بدن حسین فاطمه(س) تازاندند که اثری از آن پیکر و بدن باقی نماند. حقوق دیگر این بود که تا زمانی که انسان زنده است در مقابل چشم او، زن و فرزند او را نزنند؛ اما در مقابل چشمان امام حسین(ع) خواهرشان را کتک زدند در حالی که ایشان در گودال قتلگاه مجروح بودند. یکی دیگر از حقوق این بود که به هیچ عنوان کسی را از آب منع نکنند؛ اما در مورد امام حسین(ع) ایشان را از آب منع کردند حتی طفل شش‌ماهه‌اش را، اطفال حرمش را از آب منع کردند.

 گمان نکنید از شب شام غریبان آب آزاد شد نه! دشمن آب می‌داد اما به صورت جیره‌بندی، نان می‌داد اما به صورت جیره‌بندی. بانوان بزرگ‌تر آبشان را جرعه‌ای می‌نوشیدند و برای اطفال نگه می‌داشتند. نانشان را کم می‌خوردند و برای اطفالی که نیمه‌شب از گرسنگی گریه می‌کردند نگه می‌داشتند. حتی وقتی بین راه، کنار نهرها اُتراق می‌کردند خود آن ملعونان کنار رودخانه می‌رفتند و زیر سایه‌ها استراحت می‌کردند، سر و تنشان را می‌شستند و آب می‌خوردند؛ اما اسرا را از آب دور نگه می‌داشتند و زیر ستیغ آفتاب نگه می‌داشتند. حضرت زینب(س)، امام سجاد(ع) که به قولی فردا روز شهادتشان است به دوش می‌کشیدند و زیر سایه‌ی شتر می‌خواباند که بدن نحیفشان را آفتاب از بین نبرد. ستم‌ها کردند و هیچ‌کدام از حقوق جنگی را درباره‌ی امام حسین(ع) رعایت نکردند. به این جهت امام حسین(ع) مظلوم هستند. حتی بعضی‌ها می‌گویند ایشان از امیرالمؤمنین علی(ع) مظلوم‌تر هستند.

یکی از حقوق جنگی رعایت حال یتیمان است. ناقه‌ی صالح وقتی کشته شد فرزند ناقه، سر به آسمان کرد و سه مرتبه فریاد کشید و سه روز بیشتر طول نشد که خداوند آن قوم را مضمحل کرد. وقتی سه‌ساله‌ی ابی‌عبدالله(ع) با دست‌بسته کنار پیکر پدر آمد نمی‌توانست پدر را در آغوش بگیرد، سر را روی سینه‌ی زخمی پدر گذاشت و سه مرتبه فریاد زد: ای پدر کدام بی‌رحمی مرا در این سن یتیم کرد؟ دوباره سربلند کرد و فرمود: چه کسی پرستاری مرا به عهده می‌گیرد و به غریبی من رحم خواهد کرد. بار سوم فریاد زد: خدایا حقِ منِ مظلوم را از این قوم بگیر. آن‌ها فرزند ناقه‌ی صالح را کاری نداشتند اما اینجا روایت می‌نویسد: شمر ملعون با تازیانه بر سر سه‌ساله می‌زد تا او را از بدن پدر جدا کند. رقیه(س) می‌فرمود: نزن من طفل یتیم هستم. مابقی که اطرافش بودند به ایشان سنگ می‌زدند و کمک شمر می‌کردند.

وظیفه‌ی ما در مقابل صاحب‌الزمان(عج)

وظیفه‌ی ما این است که حداقل هفته‌ای یک‌شب یک صفحه از کتابی که درباره‌ی صاحب‌الزمان(عج) در خانه‌هایمان داریم را بخوانیم. کتاب «روزگار رهایی» را بخرید و با فرزندانتان مرور کنید. حداقل هفته‌ای یک صفحه، یا نیم ساعت در خانه‌هایتان مجلس برای صاحب‌الزمان(عج) داشته باشید. در مهمانی‌ها، در دور هم جمع شدن‌ها، هر جا که هستید یک روایت درباره‌ی صاحب‌الزمان(عج) بخوانید.

 ما بسیار ظالم هستیم و بزرگ‌ترین ظلمی که انجام می‌دهیم در حق امام زمان(عج) است؛ زیرا نه رعایت ادب را در برابر ایشان می‌کنیم و نه رعایت وظیفه می‌کنیم و نه رعایت معرفت می‌کنیم و نه رعایت توسل و نه رعایت دعا در حق ایشان کردن را می‌کنیم. این‌ها همه جزء حقوق واجب امام زمان(عج) بر گردن ما است. کسی که رعایت این حداقل‌ها را نمی‌کند ظالم در حق امام زمان(عج) است.

اگر هرروز صبح بعد از نماز صبح دعای کوتاه عهد را با دقت در ترجمه و معارف آن می‌خواندیم اکنون وضعیت بسیاری از ما ازنظر عقاید و رفتار و اخلاق بهتر بود. این دعا یک صفحه است؛ اما تمام معارف در همین دعاست. چگونه عاشورا منشور امام حسین(ع) است، چگونه جامع کبیره معرف و منشور دوازده امام(ع) است. دعای عهد منشور و معرف حضرت صاحب‌الزمان(عج) است. بخوانید و قدری در ترجمه‌ی آن دقت کنید. خواندن این دعا و دقت در ترجمه و معارف این دعا قدم گذاشتن به میدان کار و عمل در مورد امام زمان(عج) است. اگر استمرار داشته باشد و خواندن آن را ادامه بدهیم نتایج خوبی حاصل خواهیم کرد. اگر به آن اندازه که در زندگی به فکر خودمان و سلامتی وزندگی‌مان، ترقی در مالمان و تفریحمان، و فرزندانمان هستیم به فکر حضرت صاحب‌الزمان(عج) باشیم برایمان بس است. چقدر هزینه می‌کنیم که فرزندمان تحصیلات خوبی داشته باشد همان‌قدر سرمایه‌گذاری کنیم که امام زمان(عج) را به درستی بشناسد.

 قدم اول، این است که ما باید از ظلم به امام زمان(عج) پاکیزه شویم. دعای عهد را بخوانیم که منشور معرفت ایشان است. قدم دیگر این است که در هر مجلس و محفل و جلسه و هر درس و بحث به یاد ایشان باشیم و بیش از هر چیز دیگر، به یاد خداوند و صاحب‌الزمان(عج) باشیم. اگر مردم به این عمل عادت کنند اسلام برایشان عزیز می‌شود، قرآن و ولایت برایشان عزیز می‌شود و ارزش پیدا می‌کند و تبعیت به خدا و قرآن و ولایت پیدا می‌کنند. تمام بدبختی‌ها و بی‌چارگی‌های فردی و اجتماعی ما از این مسئله نشأت می‌گیرد. آن‌قدر که به فکر خودمان هستیم به فکر خدا و صاحب‌الزمان(عج) نیستیم. ولی‌عصر(عج)، سبب اتصال بین زمین و آسمان است، ربط بین خالق و مخلوق است. چنین کسی نباید مهجور و ناشناخته باشد.

 دشمن فعال است و تبلیغات می‌کند، هزینه می‌کند، کتاب می‌نویسد، دشمن کانال‌های ماهواره‌ای و شبکه‌ی مجازی دارد که فعال هستند تا نور خداوند را خاموش کند. تنها قدرت خداست که نمی‌گذارد آن نور خاموش شود. خداوند در قرآن مجید فرموده است: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نورالله بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَي اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»

«آن‌ها می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هرچند کافران ناخشنود باشند!»

در این آیه می‌فرماید؛ با دهانشان می‌خواهند نور خدا را خاموش کنند دهان محل صدور حرف و تبلیغ است، کلام تأثیرگذار و اثربخش است و آن‌ها می‌خواهند با دهانشان خاموش کنند با حرف‌ها و تبلیغاتشان، با برگزاری مجالس و محافلشان یکی با شیطان‌پرستی و دیگری با عرفان حلقه و …  قصد همه‌شان این است که نور خدا را خاموش کنند. این چیزی از وظیفه‌ی من و شما کم نمی‌کند که بگوییم خدا خودش آن را حفظ می‌کند پس‌ ما دیگر کاری نکنیم. نخیر وظیفه‌ی من و شما سر جای خودش است که بایستی انجامش بدهیم.

چرا خداوند در قرآن، امام زمان(عج) را نورالله معرفی کردند؟

خداوند وجود امام زمان(عج) را «نور» خودشان معرفی کرده است ابتدا ایشان را «نور» معرفی کردند و سپس فرمودند: «نورالله».

زیرا امام زمان(عج) نور هستند؛ مظهر اسم ظاهر و الله مظهر اسم باطن است. پس وجود نازنین حضرت صاحب‌الزمان(عج) هم دارای نور ظاهر و هم دارای نور باطن است. به معنای غیب و شهود؛ هم غیب دارد و هم شهود، هم دوران غیبت دارد و هم دوران شهود و ظهور، هر دو در وجود صاحب‌الزمان(عج) است.

امام صادق(ع) غیب و شهود نداشتند ظاهر بودند؛ ایشان کلاس داشتند و امامت می‌کردند و همه ایشان را می‌دیدند. امیرالمؤمنین علی(ع) غیب و شهود نداشتند همه ایشان را می‌دیدند و کلامشان را می‌شنیدند. فقط امام زمان(عج) است که غیب و شهود داشتند. غیبش «نور» و شهودشان «الله»، نورالله. در دوران غیبت، نور حضرت در غیب و بطون است و در دوران ظهور آن نور آشکار و دیدنی است روزی که به دیوار کعبه تکیه می‌زنند و اعلام ظهور می‌کنند. آن روز است که آن نور در وجود حضرت دیدنی می‌شود. امام(ع) را باید در دوران غیبت شناخت و در دوران ظهور به تماشایشان نشست و به یاری‌شان شتافت.

شب جمعه، شب دعا و شب صلوات است. یکی از تأثیرات صلوات این است که به انسان انرژی می‌دهد، بصیرت و قدرت و توان و صبر انسان را بالا می‌برد. نه فقط انسان‌ها، بلکه برای ملائکه و فرشتگان و همچنین برای فرشتگان و ملائکه مقرب و حمله‌ی عرش این تاثیر را دارد.

در روایت آمده است هنگامی که ملائکه مقرب الهی که هشت ملک ویژه بودند، مأمور شدند عرش الهی را حمل کنند و به دوش بکشند، نتوانستند این کار را بکنند و از عهده این کار برنیامدند و تحمل عرش نکردند و زیر بارش خم شدند. در آن هنگام از جانب خداوند بر پیامبر آخر زمان ندا آمد: بر حبیبم محمد(ص) و اهل‌بیتش درود و صلوات بفرستید تا انرژی و توان حمل عرش را پیدا کنید.

بیان اجمالش این است که وقتی می‌گوییم «الّلهم صل علی محمد و آل محمد» بر پیامبر(ص) و اهل‌بیتش(ع) یعنی همه‌ی ائمه‌ی اطهار نه فقط پنج‌تن درود و صلوات می‌فرستیم. ائمه‌ی اطهار مظهر اسم اعظم خداوند تبارک‌وتعالی هستند. این انرژی از آنجاست و در هیچ‌کس غیر از چهارده معصوم، اجتماع همه‌ی اسماء خدا و اسم اعظم خدا اتفاق نیفتاده است. هر کدام از انبیا مقداری از این اسماء را داشتند. همه‌ی اسماء الهی در «الله» جمع است. اسم الله به‌اضافه‌ی اسم اعظم خداوند تبارک‌وتعالی جمعش فقط در ائمه‌ی اطهار(ع) اتفاق افتاده است و به غیر اتفاق نیفتاده است.

این مطلب در تفسیر منسوب به امام رضا(ع) آمده است؛ که ایشان فرمودند: هرگاه برای شما سختی و گرفتاری پیش آمد استعانت بجویید و به‌وسیله‌ی ما از خداوند تبارک‌وتعالی کمک بخواهید و این معنای «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها…» خداوند دارای اسماءالحسنی است و خدا را با این اسماء بخوانید.

همه‌ی این اسماء و به‌اضافه‌ی اسم اعظم مجموع آن فقط در چهارده معصوم است. به همین خاطر حمله‌ی عرش به جهت حمل عرش نیازمند به این بزرگواران هستند. حالا هرکس به‌اندازه‌ی ظرفیت خودش و درود فرستادن بر آنان انرژی می‌گیرد. مخصوصاً صلوات بر فاطمه(س) «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَه» در هر حالتی که هستیم. گفتن این صلوات در دل و به زبان، در خوشی و ناخوشی و … به عدد 135 بسیار مفید است.

امشب برای شفای همه بیماران، هدیه به روح رفتگان این صلوات را بفرستید. آنگاه اموات نیز برای ما دعا می‌کنند. اموات اگر جهنمی هم که باشند، دعایشان درباره‌ی دنیوی‌ها قبول است.

امام جعفر صادق(ع) فرمودند: زنی از اجنه بود به نام افرا، که به محضر رسول اکرم(ص) رفت‌وآمد می‌کرد و آیات و روایات را می‌شنید و به نزد اجنه می‌رفت و تبلیغ می‌کرد و بسیاری از آن‌ها به دست او مسلمان شده بودند. چند روزی بود که نزد پیامبر(ص) نیامده بود. حضرت از جبرئیل(ع) سراغ او را گرفتند، جبرئیل(ع) فرمودند: یا رسول‌الله(ص)! افرا خواهری دارد که درراه خدا دوستش می‌دارد او به دیدار خواهرش رفته است.

حضرت فرمودند: خوشا به حال آن‌کسانی که در راه خدا با یکدیگر دوستی می‌نمایند. به درستی که خداوند در بهشت عمودی از یاقوت سرخ آفریده است که بر آن عمود هفتاد هزار قصر است و در هر قصری هفتاد هزار غرفه وجود دارد. (هفتاد هزار عدد کثیر است) خداوند آن را برای کسانی آفریده است که در راه خداوند با یکدیگر دوستی می‌کنند. چون افرا از آن مسافرت برگشت حضرت از او سؤال کردند: کجا بودی؟ افرا فرمود: یا رسول الله(ص)! دیدن خواهرم رفته بودم. حضرت فرمودند: از عجایب چه دیدی؟ او پاسخ داد: خیلی چیزها؛ عجیب‌تر از همه ابلیس را دیدم که در دریایی بر سنگ سفیدی اسماءی نشسته بود و دو دستش را به سمت آسمان بلند کرده بود و می‌گفت: خدایا چون قسم خوردی مرا رانده کنی به قسمت وفا کردی و من را از درگاهت راندی و به دوزخم انداختی از تو می‌خواهم به‌حق محمد(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) که من را از عذاب خلاص کن. به او گفتم: ای ابو حارث! این اسماء چیست که به آن‌ها دعا می‌کنی؟

او گفت: من این اسماء را نوشته بر عرش دیدم هفت هزار سال قبل از آنکه آدم(ع) خلق شود. پس دانستم که اینان گرامی‌ترین خلق هستند نزد پروردگار پس به درگاه الهی به نام اینان توسل می‌کنم.

پس رسول اکرم(ص) فرمودند: اگر تمام اهل زمین به این اسماء دعا کنند خداوند تبارک‌وتعالی همه را اجابت می‌کند.

«اَللَّهُمَّ أَنِّي اَسئُلکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فاطمَة وَ الْحَسَن وَ الْحُسَيْن اَنْ تغفِرَلي ذُنُوبِي وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيِّاتي وَ تُصْلِحَ لِي شَاْني وَ تَرْزُقَنِي خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الآخِرَة وَ تَصْرِفَ عَنِّي الْبَلَاءَ الدُّنْيَا والآخِرَة وَ اَنْ تَفْعَلَ ذَلِكَ بِجَمِيعِ المُومِنينَ والمُومِنات بِرَحْمَتِكَ وَ فَضْلِكَ يَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.»

سفارش کردند شب‌های جمعه چهار رکعت نماز بخوان، دو تا نماز دورکعتی؛

در هر رکعت سوره حمد ۷ مرتبه و یک‌مرتبه سوره قدر و بعد از سلام رکعت چهارم ۱۰۰ مرتبه بگو «اللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» و ۱۰۰ مرتبه بگو «اللهُم صَلِّ عَلَىٰ جبرائیل» و بعد نماز دعا کنید و حوائجتان را از خداوند تبارک‌وتعالی بخواهید و ثواب بسیاری برايش ذکرشده است.

عشق و علاقه به عبادت، باعث حجاب‌های نورانی در ما می‌شود

عبادات را عاشقانه و خالصانه و بامعرفت انجام بدهید. اینها گنج‌های با عظمتی هستند. آیت‌الکرسی ذکر است و گنجی است که از عرش پایین آمده است. رسول اکرم(ص) فرمودند: هنگامی که آیت‌الکرسی نازل شد هر بتی در مشرق و مغرب بود با صورت به زمین خورد. ابلیس اعوان ویارانش را جمع کرد و گفت: اتفاق بدی افتاده است. باید به دنبال منشاء آن باشیم. آنها گشتند تا به مدینه رسیدند. به مسلمانی برخورد کردند و از او پرسیدند: دیشب چه اتفاقی افتاده است؟ او پاسخ داد: دیشب آیه‌ای بر پیامبر(ص) نازل شد که حضرت فرمودند: با نزول این آیه که از کنزهای عرش است تمام بت‌های عالم به زمین افتادند.

رسول اکرم(ص) فرمودند: خانه‌ای که در آن آیت‌الکرسی خوانده شود شیاطین تا سه روزگرد آن خانه نمی‌گردند و اگر در خانه‌ای آیت‌الکرسی خوانده شود تا چهل روز هیچ سحر و جادویی در آن خانه اثر نخواهد کرد. اما باید با خلوص و توکل و محبت خوانده شود تا اثر کند.

امام صادق(ع) از قول رسول اکرم(ص) فرمودند: بهترین و فاضل‌ترین مردم کسی است که عشق به عبادت بورزد و عاشق عبادت خداوند باشد و آن را به آغوش بکشد و با آن معانقه کند و با قلبش دوستش داشته باشد. (قلباً قرآن و نماز را دوست داشته باشد نه به‌صرف ترس از جهنم.) و با تمام بدنش با عبادت معاشرت کند. (غسل کند، وضو بگیرد، حتی باپوست بدنش لمس کند، قرآن را لمس کند و ببوسد.) چون شب را صبح کند صبح که از خواب بلند می‌شود برایش مهم نباشد امروز برای او راحتی است یا سختی. زیرا هردوی آن گذراست. راحتی‌ها و سختی‌ها گذراست. چون هر دو از جانب یک خدا می‌آید همان‌که راحتی می‌دهد سختی هم می‌دهد. «یا من هو أضحک و أبکی» ای خدایی که می‌خندانی و ای خدایی که می‌گریانی. هر دو از صفات خداوند هست. حالا اگر کسی خدا را این‌گونه عبادت کرد چه اتفاقی برایش می‌افتد؟ برایش حُجُب نوری به وجود می‌آید. ما حجاب‌های ظلمانی و تاریک داریم که انسان نمی‌تواند راه را ببیند و درنهایت سقوط می‌کند.

حجب نورانی چیست؟ هنگامی که شما از یک جای تاریک در تابستان سر ظهر بیرون می‌آیید به خورشید که نگاه می‌کنید هیچ جا را نمی‌بینید. آن‌قدر نور زیاد است که گویا نمی‌توانید جایی را ببینید و غرق در نور هستید. این حجاب‌های نورانی نیز مانند آن است که ما از ظلمت به نور می‌رسیم و سراسر زندگی‌یمان روشن می‌شود. حجاب‌های ظلمانی ترسناک هستند حجاب‌های نورانی آرامش‌بخش هستند و انسان در نور احساس لذت می‌کند احساس حیات وزندگی می‌کند. اگر کسی عبادت درست و عاشقانه انجام بدهد و با عبادت معانقه کند و به عبادت عشق بورزد عبادت دل او را زنده می‌کند و غرق در حجب نوری می‌کند.

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: به گوش باشید برای جسم شما شش حالت وجود دارد؛ تندرستی و بیماری، زندگی و مرگ، خواب‌وبیداری. برای روح شما هم همین شش حالت وجود دارد و حیات وزندگی روح شما، به علم است و دانستن. مرگ روح شما به جهل و نادانی است. بیماری‌اش به شک و تردید است. صحت و سلامتی آن به‌یقین است. خواب بودن روح به‌غفلت است و بیداری‌اش به توجه به خدا و رعایت حقوق الهی که همان عبادت خداوند است. (آن‌هم عبادت عاشقانه)

شیخ محمود عراقی نقل می‌کند: سفیدی در چشمم پیدا شده بود که درد بسیاری داشت و اذیتم می‌کرد. شش روز بود که ناله می‌زدم. یک روز طلاب به دیدنم آمدند و به من گفتند: آن وسیله‌ای که برای کربلا با خود می‌بردید را به ما قرض بدهید. ما برای زیارت شب جمعه به کربلا می‌رویم. به آنها گفتم: من هم با شما می‌آیم. آنها گفتند: شما با این چشمان بیمارتان که جلوی پایتان را هم نمی‌توانید ببینید؟! گفتم: هنوز مأیوس و ناامید نشدم.

 دوستانم رفتند هیچ‌کس هم‌خانه نبود، دلم شکست رو به کربلا ایستادم و سه مرتبه عرض کردم: «السلام علیک یا اباعبدالله(ع)» سپس گفتم: آقاجان! شنیدم روز عاشورا در اوج گرفتاری هر کس صدایتان می‌کرد “حسین جان! به دادم برس” به دادش می‌رسیدید. شب جمعه است من هم می‌خواهم به کربلا بیایم.

 در همین حین، حالتی برایم پیش آمد، ابی‌عبدالله(ع) را دیدم که روی تل بلندی ایستاده و من در دامنه ایستاده‌ام. حضرت فرمودند: بیا. حرفی نزدم اما در دلم گفتم چشمم درد می‌کند چگونه بیایم؟

حضرت از تَل پایین آمدند و انگشتشان را روی پلک من گذاشتند و کشیدند و من از آن حالت بیرون آمدم. از آن پس درد چشمم خوب شد. وضو گرفتم و مسیر نجف به کربلا را راه افتادم. در حرم امام حسین(ع) در حال نماز خواندن بودم که تازه طلاب رسیدند. از من پرسیدند: شما چگونه رسیدید؟ گفتم: اربابم به من اشاره کرد و من آمدم.

آقاجان! از شما به یک اشاره از ما به سر دویدن.

در بعضی از کتاب‌ها نوشتند: هنگامی که حضرت یوسف(ع) بیمار شد او را به کنار دریای مصر جایی خوش آب‌وهوا بردند. تخت مرصع، امکانات فراوان؛ یوسف فوت کرد، و اطرافیان در این فکر بودند که به زلیخا چگونه خبر بدهند. به سراغ زلیخا آمدند و به لطایف‌الحیلی به او گفتند: یوسف تو را خواسته است و به ملاقات یوسف بیا. زلیخا دوان‌دوان و مشتاقانه آمد و دید ملحفه‌ی سفیدی روی یوسف کشیده شده ملحفه را کنار زد دید یوسف مرده فریادی از سوز دل کشید که چشم‌هایش از حدقه بیرون آمد و مرد.

 من می‌خواهم بگویم هیچ‌کس در عالم نمی‌تواند بگوید عشق زینب(س) به حسین(ع) کمتر از عشق زلیخا به یوسف بود. خانم‌جان پس چه بر سرتان آمد وقتی دیدید «الشمر جالس علي صدرك» وقتی محاسن برادرتان را به دست گرفته بود تا شمشیر بر گلوی مبارکشان بکشد. یوسف تشنه نبود، یوسف گرسنه نبود، یوسف داغ ندیده بود، یوسف بدنش جای زخم نداشت و مجروح نبود. وقتی حضرت زینب(س) کنار گودال قتلگاه آمدند فریاد زدند: شمر! لحظه‌ای مهلت بده تا با برادرم وداع کنم و کنارش بنشینم. ای شمر! بگذار جامه‌ای بر بدن برادرم بکشم و صورت او را بپوشانم، ای شمر! جسم غرق به خون حسین طاقت حرارت آفتاب را ندارد بگذار با پارچه‌ای بدنش را بپوشانم. ای شمر! بگذار جسم برادرم را به دوش بکشم و به خیمه ببرم و یک‌بار دیگر علی بن الحسین(ع) پدرش را ببیند. ای شمر! برادر من از تشنگی غش کرده مهلت بده بلکه آبی پیدا کنم و بر صورتش بپاشم.

مقتل ابن عربی می‌نویسد: آن ظالم کعب نیزه را بالا برد و بر سر دختر علی(ع) زد که خون از زیر مقنعه دختر علی(ع) جاری شد. حضرت زینب(س) فریادی زدند امامِ مظلوم به‌سختی چشمانشان را باز کردند و فرمودند: خواهر! به خیمه برگرد تا هم نبینی او چگونه سر از بدن من جدا می‌کند و هم مراقب اطفالم باشی. نمی‌دانم زینب(س) به خیمه رسیده بود یا نه که غلغله‌ای به پا شد و هنگامی که نگاه کردند دیدند: سر برادرشان بالای نیزه است.