بسم الله الرحمن الرحیم

یا فاطمة الزهرا اغیثینی

هجدهم اردیبهشت 1399، سیزدهم ماه مبارک رمضان

 

محورهای سخنرانی:

همه‌ی کارهای ما باید در معیت صلوات باشند

چرا پس از نام ائمه، «علیه‌السلام» می‌گوییم؟

معرفت به امام زمان(عج) با رجوع به قرآن مجید و سخنان ائمه(ع)

از وظایف ما، توسل به امام زمان(عج) و گدایی از ایشان است

شب، محل کسب استعداد و آمادگی؛ و روز، محل به فعلیت رساندن آن استعداد است

استغفار، ترک گناه و طلب آمرزش، مقدماتی برای کسب معرفت

 

 

همه‌ی کارهای ما باید در معیت صلوات باشند

شب جمعه است و ما معمولاً در شب‌های جمعه به بحث‌هایمان حاشیه‌ای اضافه می‌کنیم. امروز می‌خواهم در باب بزرگ‌ترین و ارزشمندترین و سریع‌الاجابه‌ترین ذکری که خداوند ما را به آن امر کرده است، تذکر دهم و نکته‌ای اضافه کنم. شب جمعه است و شب بهار صلوات. اگر دعا می‌کنیم، استغفار می‌کنیم، نماز شب می‌خوانیم همه و همه باید در معیت صلوات باشد. ابتدا باید صلوات بفرستیم بعد هر عمل دیگری انجام دهیم و سپس دوباره صلوات بفرستیم. حتی بر سر سفره‌ی افطار و سحر ابتدا همان گونه که «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌گوییم باید صلوات بدهیم. هر عمل خیری در معیت صلوات بر پیامبر(ص) باید انجام شود.

این روزها جوانان سرگرم فضاهای مجازی هستند و از مجالس دینی و از علما بریده‌اند و از آن‌ها گریزان هستند و دین و آیین و مکتبشان را از فضاهای مجازی دریافت می‌کنند و همان را برای خودشان ملاک قرار می‌دهند! یکی از مباحثی که در این روزها مورد بحث قرار می‌گیرد، بحث صلوات بر اهل‌بیت پیامبر(ص) و بحث گفتن «علیه‌السلام» است. به طور مثال چرا بعد از بردن نام امام علی، «علیه‌السلام» می‌گوییم؟ آیا ما مجاز هستیم این بزرگواران را در ردیف پیامبر(ص) قرار دهیم؟

شب جمعه، شب مخصوص صلوات است. شبی که هر امر خیر در آن مضاعف است و صلوات نیز در آن، ثواب مضاعف دارد. صلوات، ذکر همه‌ی روزهای هفته است اما مخصوصاً پنج‌شنبه و شب جمعه و روز جمعه جزو دستورات سلوکی بندگان خداوند است. به طوری که بعضی از اساتید ما می‌فرمودند: اگر ذکر چله‌ای از استادی ندارید و به ذکر خاصی مقید نشده‌اید، برای دو روز پنج‌شنبه و جمعه از صبح پنج‌شنبه تا غروب جمعه ذکری جز صلوات نداشته باشید. اگر آدابی را از استادی انجام می‌دهیم در کنار آن اگر مقدور است ذکر صلوات را زیاد کنید. اگر آداب خاصی ندارید صلوات را حتماً بفرستید. به طور مثال از پنج‌شنبه تا جمعه، بیست دور صلوات بفرستیم؛ و هر پنج‌شنبه و جمعه آن را تکرار کنیم. در طول هفته هر فرصتی که پیش آمد صلوات بر پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) بفرستیم.

در روایات داریم: بهترین و شریف‌ترین ذکر پس از «لا الله الا الله»، (که شرط مسلمانی ماست) صلوات بر پیامبر(ص) و اهل‌بیت ایشان است.

امام جعفر صادق(ع) فرمودند: صلوات بر پیامبر(ص) و اهل‌بیت ایشان در شب جمعه برابر با هزار حسنه است و هزار گناه را محو می‌کند و مرتبه‌ی انسان را هزار درجه بالا می‌برد و چون عصر پنج‌شنبه می‌شود ملائکه‌ی مخصوصی با قلم‌های طلا و صحیفه‌ی نقره (حاکی از اهمیت ذکر صلوات است که در صُحُف معمولی با قلم‌های معمولی نمی‌نویسند) عصر پنج‌شنبه به زمین می‌آیند و شب و روز جمعه تا غروب جمعه ذکر صلواتی که می‌گوییم را می‌نویسند، این‌ها فقط کاتبان صلوات هستند.

مبادا آن‌ها را برگردانید در حالی که چیزی ننوشته باشند! آن‌ها مأمورند در این ساعت بیایند و تا هفته‌ی آینده هم به زمین برنمی‌گردند. ذکر صلوات ذکر سریع‌الاجابه است.

امشب متعلق به امام زمان(عج) است. مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدتقی اصفهانی معروف به آقا نجفی اصفهانی در احوالات خود در یادداشت‌ها نوشته‌اند: دوره‌ای را مشغول ریاضت بودم و آدابی داشتم. در آن دوره اسراری بر من کشف و ظاهر شد. یکی از این اسرار این بود که در شب چهارشنبه‌ای در مسجد سهله نشسته بودم و مشغول اعمالم بودم، نزدیک سحر یکی از بزرگان رجال الغیب (آن مردانی که ما نمی‌شناسیم و از طرف امام زمان(عج) مأمور هستند به داد ما برسند و ارتباط برقرار بکنند) را دیدم. مسائل زیادی از ایشان پرسیدم، ایشان همه را از قول امام زمان(عج) به من پاسخ دادند. من می‌نوشتم که فراموش نکنم. تا اینکه از او سؤال کردم که به من ذکری یاد بدهید تا در مواقعی که حاجاتی داشتم یا گرفتاری پیدا کردم یا در مهلکه‌ای افتادم به‌وسیله‌ی آن، رفع گرفتاری کنم و خودم را نجات دهم. آن مرد سؤال مرا خدمت امام زمان(عج)  مطرح کرد و جواب را از ایشان گرفت. هنگامی که این سؤال را کردم پاسخ آمد: هیچ ذکری مانند صلوات بر محمد و آل محمد(ص) درِ خانه‌ی خداوند مقرب نیست. یعنی هیچ ذکری بهتر و سریع‌الاجابه‌تر از صلوات بر پیامبر(ص) و اهل‌بیت ایشان به درگاه خداوند تبارک و تعالی وجود ندارد.

چرا پس از نام ائمه، «علیه‌السلام» می‌گوییم؟

صلوات ذکر پر تنوعی است و با کلمات و جملات متنوع و آداب بسیار متنوع در کتاب‌ها آمده است. من نیز در کتاب صلوات بخشی از آن را جمع‌آوری کرده‌ام.

اولین صلوات چگونه بوده است؟ و کدام صلوات بوده است؟ قبل از این که این سؤال را پاسخ دهم، می‌خواهم وارد این موضوع شوم که همه‌ی ما می‌دانیم که هر شیعه‌ای هنگامی که اسم ائمه(ع) را می‌آورد «علیه‌السلام» می‌گوید اما اهل تسنن وقتی نام امیرالمؤمنین(ع) را می‌برند می‌گویند «کرّم الله وجهه» به این معنی که خداوند مقام او را بالاتر ببرد. در حالی که در مورد سایر اصحاب پیامبر(ص) می‌گویند: «رضی الله عنه» به این معنا که خداوند از آن‌ها راضی شود. آن‌ها معتقد هستند علی(ع) گناهی انجام نداده است تا درباره‌اش بگویند خداوند از او راضی شود بلکه در مورد علی(ع) باید گفت: خداوند بر مقام ایشان بیفزاید.

اما چرا ما بعد از نام علی «علیه‌السلام» می‌گوییم اما آن‌ها «کرم الله وجهه» می‌گویند؟ این سؤال را می‌خواهم از بیان دکتر تیجانی پاسخ دهم. دکتر تیجانی مبلّغِ سنی ماهری بودند که با تحقیق شیعه شده‌اند. اکنون شیعه‌ی با اطلاعی هستند و بسیاری را با آگاهی شیعه کرده‌اند. ایشان در مسیر خودشان که از قاهره به عراق می‌رفته‌اند در کشتی با یکی از دانشمندان شیعه به نام استاد منعم که عراقی بودند و استاد بزرگ دانشگاه و یکی از دانشمندان شیعه بودند، آشنا شدند و با هم گفت‌وگو کردند.

هنگامی که به عراق رسیدند با هم رفت‌وآمد کردند و شبی دکتر تیجانی مهمان خانه‌ی استاد منعم شدند. دکتر تیجانی از ایشان پرسیدند: چرا شیعیان مقام علی(ع) را به قدری بالا می‌برند که او را در ردیف پیامبر اسلام(ص) قرار می‌دهند؟ و هرگز نام ایشان را بدون «علیه‌السلام» نمی‌برند. به جای «کرم الله وجهه »، «علیه‌السلام» یا «علیه الصلاة و السلام» (صلوات و سلام بر او باد) می‌گویند؟ با اینکه سلام و صلوات مخصوص پیامبر(ص) است. همان طور که در قرآن می‌خوانیم: «إنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيمًا» خداوند و ملائکه بر پیامبر درود و صلوات می‌فرستند، ایمان‌دارها شما هم تأسی کنید بر پیامبر(ص) و صلوات بفرستید و تسلیم پیامبر(ص) شوید، کجای این آیه «و آل پیامبر» گفته است؟ آیه مستقیم به پیامبر(ص) فقط اشاره دارد نه کس دیگری.

استاد منعم پاسخ دادند: هنگامی که ما نام علی(ع) را می‌بریم و «علیه‌السلام» بعد از نام ایشان میگوییم به این معنا نیست که ایشان را هم‌ردیف پیامبر(ص) قرار می‌دهیم. ما به دلیل همین آیه‌ای که خواندید به علی «علیه‌السلام» می‌گوییم. آیا شما تفسیر این آیه را خوانده‌اید؟! مفسرین شیعه و سنی به اتفاق نقل کرده‌اند که هنگامی که این آیه نازل شد، جمعی از اصحاب سؤال کردند: یا رسول الله! امر را فهمیدیم باید به شما صلوات و درود به همراه خداوند و ملائکه بفرستیم اما متوجه نشدیم چگونه صلوات بفرستیم. (متوجه شدیم که باید نماز بخوانیم اما چگونه نماز بخوانیم؟ در جایی از قرآن نیست که چگونه نماز بخوانید) پیامبر(ص) فرمودند بگویید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ فِی العالَمین إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد» این صلوات اولین صلواتی بوده که از زبان خود پیامبر(ص) گفته شده است و در کتب شیعه و سنی آمده است.

این دستور خود پیامبر(ص) است و پیامبر(ص) در راستای کلام خداوند سخن می‌گویند و کلام خداوند را از طریق وحی تبیین می‌کنند. سپس پیامبر(ص) تأکید کردند: «لا تصلوا عليَّ الصلاة البتراء» هرگز بر من صلوات ناقص نفرستید. پرسیدند چگونه؟ ایشان فرمودند: نگویید: «اللهم صل علی محمد» بدون اینکه دنباله‌ی آن را گفته باشید حتی در تشهّد نماز نیز این دنباله واجب است.

شافعی امام بزرگ فرقه‌ی شافعی است و یک انسان بی‌سواد نیست برای خودش مکتبی تأسیس کرده است و کتاب‌ها دارد. در شعری تصریح کرده است: ای اهل‌بیت رسول خدا! دوستی شما فریضه‌ای است واجب که خداوند در قرآن نازل کرده است و در مقام عظمت شما همین بس که هر کس در نماز بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است.

دکتر تیجانی تحت تأثیر قرار گرفتند و قبول کردند. ایشان به دنبال حقیقت بودند نه به دنبال جدل. ایشان گفتند: قبول کردم که اهل‌بیت(ع) در صلوات شریک پیامبر(ص) هستند؛ و این شراکت را باید اعلام کنیم اما این را قبول ندارم که هنگامی که نام علی(ع) را می‌بریم بگوییم «علیه‌السلام».

استاد منعم فرمودند: کتاب صحیح بخاری را خوانده‌اید؟ ایشان فرمودند: بله. ایشان ادامه دادند: این کتاب را امامی عالی مقام از امامان مورد قبول اهل سنت تألیف کرده است و صحیح‌ترین کتاب بعد از قرآن است (به سخن دکتر تیجانی قبل از اینکه ایشان شیعه شوند). استاد منعم ایستادند و کتاب صحیح بخاری را آوردند و صفحه‌ای از آن را باز کردند و خواندند. در این کتاب نوشته بود: فلان شخص ما را حدیث کرد از فلان شخص و او حدیث کرد از علی علیه‌السلام. دکتر تیجانی می‌گویند: هنگامی که این نوشته را دیدم تعجب کردم. با خود گفتم این کتاب شاید صحیح بخاری نباشد. دوباره خواندم دیدم درست است.

استاد منعم کتاب را ورق زدند و قسمت دیگری را آوردند. آن را هم خواندم دیدم بخاری نوشته: ما را حدیث کرد علی بن حسین علیه‌السلام. شک کردم با خود گفتم: شاید کتاب تقلبی است و شیعیان می‌خواهند این گونه دیگران را مجاب کنند. کتاب را نگاه کرد دیدم چاپ کتاب دقیق است و در مصر است توسط شرکت انتشارات حلبی و فرزندانش چاپ شده و صحیح‌ترین کتاب صحیح است. بخاری نام علی را با «علیه‌السلام» آورده است و نام امام زین‌العابدین را آورده است و به دنبال آن «علیه‌السلام» آورده است.

همان طور که صلوات ریشه‌ی قرآنی دارد (در سوره‌ی احزاب) سلام به اهل‌بیت(ع) نیز ریشه‌ی قرآنی دارد. و ما به دستور قرآن «علیه‌السلام» می‌گوییم.

آیه‌ی 130 سوره‌ی صافات می‌فرماید: «سلامٌ علی ال یاسین». ابن عباس نقل کرده است: منظور از آل یاسین آل محمد(ص) است. بسیاری از علمای اهل سنت حتی افراد متعصب آن‌ها مانند ابن روزبهان که در اشکال تراشی معروف و عالم متعصب سنی است او نیز قبول دارد که آل یاسین آل محمد(ص) می‌باشند. جالب اینکه در سوره‌ی صافات به نوح پیامبر(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، هارون(ع) و همه‌ی مرسلین سلام داده شده است و آیه‌ی مذکور «سلامٌ علی ال یاسین» به آل پیامبر(ص) سلام جداگانه داده شده است و این دلیل بر فضیلت و امامت اهل‌بیت(ع) است؛ و هیچ سنی متعصبی این آیه را نمی‌تواند رد کند.

یک صلوات ارزشمند به نام صلوات فتح داریم که 40 روز بعد از نماز صبح خوانده می‌شود:

«اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولَ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا حَبیبَ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا خَلیلَ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا صَفِیَّ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا نَجِیَّ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا خَیرَ خَلقِ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا مَنِ اختارَهُ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا مَنْ زَيَّنَهُ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن اَرسَلَهُ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن شَرَّفَهُ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن عَظَّمَهُ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن کَرَّمَهُ الله

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدَ المُرسَلینَ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا اِمامَ المُتَّقینَ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا خاتَمَ النَبِیّین

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا شَفیعَ المُذنِبیَن

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسُولَ اللهِ رَبِّ العالَمین

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدَ الاوَّلین

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدَ الاخِرین

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا قائِدَ المُرسَلین

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا شَفیعَ الاُمَّةِ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا عَظیمَ الهِمَّةِ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا حامِلَ لِوآءِ الحَمْد

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ المَقامِ المَحمود

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا ساقِیَ الحَوضِ المَوْرُود

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا اَکثَرَ النّاسِ یَومَ القِیامَةِ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدَ وُلْدِ آدَمَ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا بَشیرُ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا نَذیرُ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا داعِیَ اللهِ بِاِذنِهِ وَ السِّراجِ المُنیر

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا نَبِیَّ التَوبَةِ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا نَبِیَّ الرَّحمَةِ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا مَقْضی

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا عاقِبُ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا حاشَ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا مُختارُ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا ماحِیُّ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا اَحمَدُ

اَلصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَیکَ یا مُحَمَّدُ

صَلَوَاتُ اللهِ وَ مَلائِکَتُهُ وَ رُسُلُهُ وَ حَمَلَةُ عَرشِهِ وَ جَمیعِ خَلقِهِ عَلَیکَ وَ عَلی آلِکَ وَ اَصحابِکَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.»

معرفت به امام زمان(عج) با رجوع به قرآن مجید و سخنان ائمه(ع)

قسمت دوم صحبت ما در باب وجود نازنین امام زمان(عج) است که معیار ارزش اعمال ماست. به اندازه‌ی معرفت و محبت و علاقه به ایشان، اعمال ما را برای ما ارزش‌گذاری می‌کنند. کم‌کم به نیمه‌ی ماه رمضان نزدیک می‌شویم. گاهی باید به خود سر بزنیم. همه‌ی ما در مسیرِ «شدن» هستیم باید ببینیم که آیا متقی یا مؤمن یا عالمه شدیم؟ یا تبدیل به درنده یا حشره شدیم؟ مانند عنکبوتی که مدام با لعاب دنیا دور خود تار می‌تند! اکنون اگر بمیریم در عالم برزخ، ظهور روحی ما چگونه است؟ آیا به شکل آدمیزاد است یا شکل دیگری است؟

برای معرفت به امام زمان(عج) دو راه داریم: 1. رجوع به قرآن مجید. 2. رجوع به سخنان مفسران اصلی قرآن ( پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع)). بدون این دو موضوع ما هیچ معرفتی نمی‌توانیم پیدا کنیم، نه به قرآن نه به اهل‌بیت(ع)، نه به تکالیف اخلاقی و اجتماعی و نه به تکالیف شرعی‌. به همین جهت پیامبر(ص) این دو را کنار هم قرار دادند و سر سوزنی فاصله بین این دو نباید باشد. این دو توأماً ما را به سمت خداوند تبارک و تعالی هدایت می‌کنند.

اولاً بدانیم هدایت به امر خداوند است و از فیوضات معنوی خداوند است. مقامات باطنی که مؤمنین به‌وسیله‌ی آن به عمل صالح راه پیدا می‌کنند و به‌وسیله‌ی آن هدایت می‌شوند، و لباس تقوا و لباس رحمت پروردگارشان را می‌پوشند امری است از جانب خداوند تبارک و تعالی توسط ائمه‌ی اطهار(ع) و توسط قرآن به ما می‌رسد. ائمه(ع) به این درجه ملبّس شده‌اند و مأمور شده‌اند که من و شما را به‌وسیله‌ی قرآن ملبّس کنند.

هدایت وسایل گوناگونی دارد. در مرحله‌ی اول امر هدایت بر عهده‌ی خود خداوند است: «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌« همانا هدایت به عهده‌ی ماست. در تفسیر المیزان است که خداوند هدایت خلقش را به خودش واجب کرده است و در قضای الهی نوشته شده است و مقدر کرده است که بر منِ خداوند واجب است که خلقم را هدایت کنم. البته وسایل هدایت و راهنمایی همه‌ی خلق از جانب خداوند به فراوانی به خلق رسیده است.

اول: حالات و الهامات فطری است که درون هر انسانی نهادینه شده است که از طریق آن فطرت خوب به سوی خداوند رهنمود می‌شود.

دوم: انبیاء: «أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَ دينِ الحَق» پیامبر فرستادیم بر مبنای دین حق هدایت کند به سوی دین حق.

سوم: کتاب‌های آسمانی که آخرینش قرآن است: «إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» قرآن هدایت می‌کند و از مستقیم‌ترین راهنماها می‌باشد. اما نکته ‌اینجاست که تمام این راهنمایی‌ها بستگی به وجود ائمه‌ی اطهار(ع) دارد. اگر ائمه(ع) نباشند، فطرت انسانی می‌میرد و پیام انبیا ارسال نمی‌شود و تداوم نمی‌یابد، قرآن تبیین و تفسیر نمی‌شود و راه فهم قرآن به سمت انسان بسته می‌ماند. ائمه(ع) هستند (امام هر زمان) که از آن‌ها به خواست خداوند هدایت و راهنمایی به بندگان خداوند می‌رسد و آن‌ها رهبری همه‌ی مردم را همه جانبه به عهده می‌گیرند.

امام صادق(ع) فرمودند: منظور آیه «لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ»  ولایت ما امامان است. خداوند مردم را با این آیه به سمت ولایت ما هدایت و دعوت می‌کند.

مرحوم علامه در تفسیر این آیه می‌فرماید: این روایت ممکن است اشاره به این داشته باشد که کمال معارف دینی در نزد ائمه(ع) است و اگر کسی بخواهد چیزی متوجه شود باید به ائمه(ع) رجوع کند. قرآن شما را به سمت دین کامل و معارف کامل دینی که نزد امام زمان شما و ائمه(ع) می‌باشد دعوت می‌کند.

در تفسیر آیه‌ی «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» امام صادق(ع) فرمودند: این آیه در ارتباط با ولایت اهل‌بیت(ع) و شیعیان آن‌ها می‌باشد یعنی خداوند می‌فرماید: کسانی که در راه ما مجاهده می‌کنند ما آن‌ها را به سوی راه‌های خودمان هدایت می‌کنیم. یکی از راه‌های الهی و الی الله، توجه به مقام امامت و شناخت امام(ع) می‌باشد. قدم برداشتن در صراط مستقیم از طریق ائمه(ع)، تنها راهی است که امنیت انسان را تضمین می‌کند و کاملاً درست است و کوتاه‌ترین راه اتصال به خداوند است.

همچنین که در تفسیر آیه‌ی «اِهدِنَا الصَّراطَ المُسْتَقِیمَ» آمده است که صراط دو تا است: یک صراط در دنیا یکی هم در آخرت، صراط در دنیا امام واجب الطاعه است کسی که او را بشناسد و از راه‌های او پیروی کند. صراط در آخرت، پلی است بر دوزخ که انسان با معرفت پیدا کردن به ائمه(ع) و امام زمانش و اطاعت کردن از آن‌ها می‌تواند از آن صراط دوم از پل صراط عبور کند و از آتش نجات پیدا کند.

امام صادق(ع) در تفسیر آیه‌ی «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» می‌فرمایند: در این آیه خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید تو منذر هستی، اما برای هر قومی من یک هادی گذاشته‌ام. سپس امام(ع) فرمودند: هر امامی، هادی قوم در زمان خودش می‌باشد. هر کسی باید به امام زمان خودش به جهت پیدا کردن هدایت رجوع کند. پس همان طور که در زمان امیرالمؤمنین(ع) مردم به ایشان رجوع می‌کردند و ایشان هدایت مردم را در زمان خودشان در دست داشتند، در آخر هم هدایت با مهدی(ع) است. که به زودی ان‌شاءالله ظهور می‌کند.

از وظایف ما، توسل به امام زمان(عج) و گدایی از ایشان است

اما وظیفه‌ی ما در مقابل امام زمان(ع) چیست؟

یکی از وظایف ما داشتن توسلات به ایشان و گدایی کردن از ایشان است. مردان بزرگی مانند شیخ زین‌العابدین مرندی که مجتهدی با تقوا بود در مقابل صحن حرم امیرالمؤمنین(ع)، در قسمتی که گداها می‌نشستند، می‌نشست. ایشان می‌فرمود: به من کاری نداشته باشید این جایی است که امام زمان(ع) به همراه حضرت خضر(ع) به حرم می‌روند، من به گدایی بر سر راه امام زمانم(ع) نشسته‌ام.

مرحوم آیت الله کشمیری ذکر «یا اباصالح المهدی» از زبانشان نمی‌افتاد و یاد حضرت از دلشان غایب نمی‌شد و سفارش می‌کردند: ساعتی را با امام زمان(عج) خلوت کنید و بر وجود ایشان تمرکز کنید، آل یاسین بخوانید و زیاد بگویید «یا صاحب الزمان ادرکنی و المُستعان بک یابن الحسن» تا خود به خود، رفاقت بین شما و امام زمان(عج) به وجود آید. باید سعی کنیم از لحاظ روحی به ایشان نزدیک شویم ما باید به گونه‌ای باشیم که نفس می‌کشیم به یاد ایشان باشیم و برای ایشان خدماتی انجام دهیم. در هر حرکتی جلب خوشنودی ایشان را مد نظر داشته باشیم سپس خودمان را. هر عمل مثبتی برای ایشان و به یاد ایشان باشد. اگر کسی شکم گرسنه‌ای را سیر کند امام زمانش برای او دعا می‌کند.

یکی از راه‌های توسل به ایشان این است که ما با زبانمان به ایشان اعلام کنیم که ما فرزند تقصیرکار شما هستیم. اولاد تمام زندگی‌اش وابسته به والدین است. ایشان دستشان بر سر ماست و گوششان به سمت ماست که ما چه می‌گوییم و چه می‌خواهیم و چشمانشان به سمت ماست که ما چه موقع به سمت ایشان نگاه می‌کنیم. اگر به اندازه‌ای که به دیگران امید داریم، به ایشان امید داشته باشیم، هیچ گاه در زندگی سردرگم نمی‌مانیم! امام زمان(عج) درب گشوده‌ی خداوند است.

در راه ایشان هزینه کنیم. به طور مثال به نیابت ایشان به حرم امام رضا(ع) برای زیارت برویم. اثر این کار مثل این است که به طور مثال ما نامه‌ای را می‌خواهیم نزد پادشاهی ببریم اما ما را راه نمی‌دهند، یک نامه از یک آشنا می‌گیریم و نزد پادشاه می‌بریم. این بار نه تنها پادشاه ما را راه می‌دهد بلکه ما را تکریم نیز می‌کند و شاید در کنار پادشاه یا روبه‌روی او بنشینیم. وقتی به نیابت امام زمان(عج) به حرم امام رضا(ع) یا به زیارتی برویم، تمام ملائک اطراف حرم و داخل حرم به استقبال ما می‌آیند و برایمان راه را باز می‌کنند و ما را تا کنار ضریح می‌برند زیرا برگه‌ی نیابت دست ماست. ضمن اینکه می‌فهمیم که چگونه باید زیارت برویم (دیگر نباید لقمه‌ی شبهه‌دار داشته باشیم یا نامحرم ما را ببیند یا نمازمان قضا بشود) به نیابت امام زمان(عج) به زیارت رفتن، ما را تشویق و ترغیب به خودسازی می‌کند که عملمان را درست انجام دهیم. یکی از اثرات عجیبِ به نیابت امام زمان(عج) زیارت رفتن خودسازی است. دیگر اثر آن این است که انسان را به مقام تقرب حضرت(ع) می‌رساند، ارزش عمل ما را بالا می‌برد، گناهان ما را پاک می‌کند و محبت ما را نسبت به حضرت زیاد می‌کند.

برای خرج کردن در راه امام زمان (عج)، کم بده ولی همیشه بده؛ که به تو نتیجه‌های مادی و معنوی بسیار زیادی را برمی‌گرداند. یکی از این نتایج این است که معرفت پیدا می‌کنی.

گویا مرحوم مولوی قندهاری نقل می‌کنند که به حرم علی بن موسی رضا(ع) مشرف شده بودم و دیدم که امام رضا(ع) روی کرسی نشسته‌اند و زوّار زیادی حضور دارند و هر زائری که وارد می‌شود امام بلند می‌شوند، زائر سلام می‌کند و امام جواب می‌دهند. در دلم به تعجب گفتم چه طور امام رضا(ع) به همه‌ی این‌ها جواب سلام می‌دهد و هر کدام از زائرها هر چه می‌خواهند امام به همه جواب می‌دهند؟ امام رضا(ع) لبخندی زدند و فرمودند: می‌خواهی بدانی چگونه؟ گفتم بله آقا جان. امام با دست اشاره کردند و گفتند ببین. من نگاه کردم و دیدم در کنار هر زائر، یک امام رضاست و با آن امام رضای خودشان مشغول هستند؛ یک امام رضا (ع) کُلی است اما هر کدام از زوار یک امام رضا دارند که با امام خودشان مشغول هستند.

همین را بگیر؛ ما یک امام زمانِ کُل داریم اما هر کدام از من و شما یک امام زمان برای خودمان داریم. آن نور و هاله‌ی نوری محبت امام زمان (عج) که در دل من و شماست، امام زمانِ من و شماست. ما هر کدام یک فاطمه‌ی زهرای خودمان را داریم. امام حسینِ خودمان را داریم، آن نور محبتی که از امام حسین(ع) در دل من است، امام حسینِ من است. در صفحه‌ی ضمیر من و شما بر اساس محبتی که داریم یک هاله از محبت امام زمان(عج)، حضرت زهرا(س)، امام حسین(ع) و ائمه‌ی دیگر ثبت است.

تمام مراقبت ما باید این باشد که این امام زمان خصوصی من، آن هاله‌ی نور محبت امام زمان من که به شکل امام زمان(عج) در من تجلی کرده است، آن را گُم نکنم. امام زمان(عج) واقعی که حاضر است. امام زمانِ من، در من غیبت نکند که بدبخت و بیچاره می‌شوم! امام زمانِ من، در من از بدی‌های وجود من ناخوش و بیمار نشود. همان‌طور که می‌گویند ظهور اول باید در خودت باشد، امام زمان خودت در دلت زنده باشد. مبادا اگر می‌شد عکس آن هاله‌ی نور محبت مهدی را در دل من بگیرند، من ببینم یک شکل دیگر است و شکل دنیا شده! و محبت دنیا آمده جایش را گرفته! محبت غرایض و شهوات آمده جای فاطمه الزهرا(س) را گرفته! گُم شده در دل من و من پیدایش نمی‌کنم. این خیلی بدبختی است؛ پس مراقب باشیم که اگر آن امام زمان را گُم کردیم، بیچاره هستیم.

چه کار کنیم که امام زمان(عج) را گُم نکنیم؟

امام زمان(عج) جای ناپاک نمی‌ماند. در روح و قلب و باطنی که آلوده به گناه است، امام زمان(عج) نمی‌ماند و غیبت می‌کند و از آنجا می‌رود.

شب، محل کسب استعداد و آمادگی؛ و روز، محل به فعلیت رساندن آن استعداد است

از عجیب‌ترین دعاهای ماه مبارک رمضان این دعا است: «أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ» پناه می‌آورم به عظمت ذات كريمت ای خدا، از اينكه ماه رمضان از من سپرى شود، يا سپيده‌ی اين شب طلوع كند و از سوى من نزد تو گناهى يا نتيجه‌ی كارى مانده باشد، كه مرا بر آن عذاب نمايى.

نکند امشب سحر بشود هنوز از گناهان گذشته‌ی من مانده است و هنوز بنا بر عذاب من باشد.

آیا شب مهم است یا روز؟ ما همه‌ی کارهایمان را روز انجام می‌دهیم اما در روایات ما و در قرآن اهمیت بسزایی به شب داده‌شده است. چرا؟ چرا شب قبل از روز آمده است؟ روز زمان فعالیت و کار است. ما که در شب استراحت می‌کنیم. درست است که روز زمان به فعلیت درآمدن و کار کردن است؛ اما شب موقعیت کسب امکان و استعداد است. آن استعدادی که من امروز به موجب آن به فعلیت و فعالیت درمی‌آیم و کار می‌کنم، استعدادش را در دیشب کسب کرده‌ام. به همین علت شب، اول است و روز، دوم. چون اگر کسب استعداد نباشد، روز کاری نمی‌توانیم بکنیم. کسی که شبش را به بطالت گذرانده و استعداد کسب نکرده، روز موجودی عصبی، تنبل، بی‌حوصله، لاابالی و ناکارآمد است! استعداد، مقدمه‌ی به فعلیت رسیدن است.

امروزه مرسوم است که استعدادیابی می‌کنند. هر عملی که امروز من و شما به فعلیت درمی‌آوریم، استعدادش دیشب کسب شده، آمادگی‌اش دیشب کسب شده است. به همین دلیل در قرآن وقتی بحث قیامت را مطرح می‌کند می‌فرماید: یومَ القیامه، روز فعلیت است؛ پس روز قیامت به فعلیت درآمدن اعمال است. اعمال ما به کار درمی‌آیند که ما به بهشت برویم یا جهنم. تمام دنیا در مقابل روز قیامت شب است. دنیا شب است و محل کسب استعداد برای فعالیت؛ و قیامت روز است. دنیا نیمه‌شب است و یک شب کامل هم نیست به همین خاطر وقتی در قیامت می‌پرسند چقدر در دنیا بودی؟ می‌گوید نمی‌دانم یک ساعت بود یا دو ساعت بود. تمام دنیا شب است و ما در آن، استعدادیابی می‌کنیم و استعدادها را در روز به فعلیت درمی‌آوریم. آن وقت وارد روز قیامت می‌شویم، بهشت و جهنم را حاصل و کسب می‌کنیم.

جزو بهترین شب‌ها، شب‌های ماه مبارک رمضان است که می‌توانیم در آن، خود را استعدادیابی کنیم؛ و از شریف‌ترین ساعات شب‌های ماه مبارک رمضان، از نیمه‌ی شب به بعد است که وقت مناجات و دعای سحر و نماز شب است و زمان مخصوصِ «مستغفرین بالاسحار» است. حیف نیست از این نعمت بزرگی که خدا به ما داده استفاده نکنیم؟ این فرصت ماه مبارک رمضان یک فرصت سلوکی است تا ما به هدفمان برسیم.

استغفار، ترک گناه و طلب آمرزش مقدماتی برای کسب معرفت

ترقّیات معنوی به سه دسته تقسیم می‌شوند: بخش ابتدایی، بخش متوسطه و بخش نهایی. ما برای رسیدن به مقام قرب خداوند سه مرحله را باید طی کنیم: مرحله‌ی ابتدایی، مرحله‌ی متوسطه و مرحله‌ی نهایی.

مرحله‌ی ابتدایی ورود به مرحله‌ی استغفار و توبه است. این را حاصل نکنی، تو را به مراحل دیگر راه نمی‌دهند. با چه چیزی باید مرحله‌ی ابتدایی را طی کنم؟ با استغفار.

شب‌های ماه مبارک رمضان شب‌های استغفار رسول اکرم (ص) بوده است و فرمودند: «إِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ»[1] پس شقی و بدبخت، آن کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش خدا بی‌بهره شود.

تازه رسیدن به مرحله‌ی استغفار، ابتدایی‌ترین مرحله‌ی ماه مبارک رمضان است. کسی که این کمترین را هم نتواند حاصل کند، شقی است! استغفار مقدمه‌ای است برای ترک گناه.

از حیث ریشه‌ای بودن، ورع افضل است از ترک معصیت. به همین خاطر امیرالمؤمنین علی(ع) پرسیدند: یا رسول‌الله! در این ماه چه کار کنیم که ارزشش از هر چیز بالاتر باشد؟ فرمودند: «يا أباالحسنِ، أفضَلُ الا عمال في هذا الشَّهرِ الوَرَعُ عن مَحارِمِ‏ اللّه عزوجل.»[2] از حرام‌های خداوند پرهیز کنید و استغفار کنید.

استغفار مقدمه‌ای است برای ترک گناه. اگر کسی که استغفار کند، در ضمن اینکه استغفار می‌کند گناه هم بکند مستغفر نیست، مُستهزء است! امام صادق(ع) فرمودند: کسی که توبه می‌کند و ترک گناه می‌کند گویا آن گناه را اصلاً انجام نداده است؛ اما کسی که توبه می‌کند و استغفار می‌کند اما گناه را هم انجام می‌دهد مستغفر نیست، او مستهزء است.

استغفار، اول ترک گناه است و بعد، طلب آمرزش است؛ این که گناه را ترک کنم و بعد بگویم خدایا ببخش که انجامش می‌دادم. نه اینکه بگویم ببخش من و استغفار کنم و گناه را هم انجام بدهم! وقتی پیامبر(ص) می‌گویند: «الوَرَعُ عن مَحارِمِ‏ اللّه» یعنی اول ترک گناه.

چرا ماه رمضان را ماه توبه می‌گویند؟ برای اینکه ماه تَرک است. روزه یک عمل ترک کردنی است. در روزه دستور انجام دادنی نداریم. انجام دادنی‌ها مستحبات روزه است. هر چه برای انسان وجود دارد، در ترک و صبر وجود دارد.

برای ما لازم نیست چیزی را به وجود بیاوریم بر ما لازم است که رفع مانع کنیم. این حرف، عین توحید است و بر ذره‌ذره‌ی اشیای عالم نوشته. اگر چشم نابینای دلم را بازکنم شاید خط خوانای خدا را بتوانم بخوانم، در تمام عالم نوشته شده است که شما ایجاد کننده‌ی مقتضی نیستید بلکه باید رفع مانع کنید.

امام فرمودند: هیچ کس نمی‌تواند برای خودش ایجادِ معرفت کند. اقتضای انسان معرفت است و انسانی که نمی‌تواند معرفت ایجاد کند، باید موانع را کنار بزند تا وقتی معرفت آمد، بتوانی آن را بگیری. شما که نمی‌توانی رحمت ایجاد کنی، شما باید موانع را برطرف کنی تا وقتی رحمت آمد بتوانی آن را دریافت کنی. ما صرفاً گیرنده هستیم و به وجود آورنده نیستیم. ما فاعلیت نداریم ما قابلیت داریم. قابلیت یعنی ظرف؛ ظرفی که باید پُرش کنیم. حالا اگر ظرف را از چیزهای آشغال پُر کرده باشیم یا دَمَر کرده باشیم، صد سال هم باران بیاید یک قطره در آن، جا نمی‌گیرد.

خداوند انسان را نامحدود آفریده است و اشباع نمی‌شود. برای اینکه اشباعش کند یک چیز نامحدود به نام محبتِ خودش خلق کرده است. درون شما نامحدود است و دنیا محدود است. عاشق دنیا هم که بشوی، باز گرسنه هستی و سیر نشده‌ای چون جای خالی داری. محبت را به تو داده است. این محبت را صرف همسر و بچه‌ات بکن، صرف خانه کن، این‌ها همه محدود است و تو را پُر نمی‌کند جا خالی داری و مرتب سرگردان این طرف و آن طرف می‌روی و دنبال چیز دیگری می‌گردی. با محبت خدا پُرش کن، دیگر جای خالی نمی‌ماند.

ما قابلیت دریافت داریم. گناه این ظرف قابلیت ما را پُر از ظلمات می‌کند و دَمَر می‌کند. پناه بر خدا! آن آدمی که فاعلیت ندارد و قابلیت خودش را هم از دست بدهد ببین چه بلایی بر سرش می‌آید. ترک محرمات و استغفار یعنی خدایا من خودم را آماده کردم روی فطرتم را روی تو برگرداندم و ظرفم را برگرداندم به سمت تو؛ حالا دست‌ودلم آماده‌اند که بگیرند؛ «یا ارحم‌الراحمین» ترحّم کن تا رحمتت را بگیرم؛ «یا غفار الذنوب» بیامرز من آماده‌ام که بگیرم؛ «یا قاضی الحاجات» جواب بده من آماده‌ام که بگیرم.

ظرف دَمَر با استغفار صاف می‌شود و قابلیت مجدد پیدا می‌کند و درون خالی می‌شود.

حدیث قدسی است: «یابن آدم بقدر محبتک لغیری اخرج محبتی من قلبک» به اندازه‌ی هر چیزی که دوست داری محبت من را از دلت خالی کن.

استغفار درجات دارد؛ اقل درجه‌ی استغفار این است که خدایا گناهی که کرده‌ام را ببخش؛ در صورتی که انسان واقعاً از گناه پشیمان شده باشد؛ وگرنه مستغفر نیست و دارد مسخره بازی می‌کند! کسی که حین گناه، استغفار می‌کند و باز گناهش را ادامه می‌دهد یا گناه دیگری انجام می‌دهد، مورد نفرین امیرالمؤمنین علی(ع) قرار می‌گیرد.

شخصی در حضور امیرالمؤمنین علی(ع) گفت «أستَغفِرُ اللّهَ رَبّی وَ أتوبُ إلیه». (بعضی‌ها این عادت را دارند) تا این را گفت، امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «ثَکِلَتْکَ اُمِّکَ» مادرت به عزایت بنشیند! این چه استغفاری است؟! حضرت فرمودند: «أَتَدْرِی مَا اَلاِسْتِغْفَارُ؟» می‌فهمی استغفار یعنی چه؟ «الْإِسْتِغْفَارَ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ…» استغفار درجه علیین است، استغفار پله‌ی نردبانی است که انسان به‌وسیله‌ی آن بالا می‌رود و وسیله‌ی بالا رفتن است و تو این را به بازی گرفتی و ندامت و پشیمانی نداری. «وَ هُوَ اِسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ» استغفار موضوعی است که بر شش معنا استوار است. فرمودند: «أَوَّلُهَا اَلنَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى» اول، پشیمانی است. آیا تو پشیمان هستی؟

یک گناهی کردیم یک استغفاری بگوییم اثراتش از بین برود و تبعات آن را رفع بکنیم، دوباره آن را انجام بدهیم؟! گاهی بعضی از این معتادانی که ترک می‌کنند برای این است که دوباره بخواهند مشغول بشوند، ترکشان مقدمه‌ی عمل جدیدشان است که دوباره بتوانند بهتر وارد شوند. بعضی از استغفارهای ما این شکلی است. حالا گذشته را صاف کنیم، تبعاتش برود که زیاد انباشته نشود، دوباره شروع کنیم؟ نعوذبالله!

شیخی گرگی دید. به او گفت چرا این قدر به گله حمله می‌کنی و پاره‌پاره می‌کنی؟ گرگ گفت: چگونه توبه کنم؟ شیخ گفت من ذکری می‌گویم تو با من بخوان: «استغفر الله ذاالجلال و الإكرام من جميع الذنوب و الآثام» چند بار این ذکر را تکرار کرد و ناگاه صدای زنگ گله به گوش آمد. گرگ نگاه کرد دید گله دارد می‌رود و نزدیک طویله است. گرگ گفت: چند بار باید این ذکر را بخوانیم؟ شیخ گفت ده مرتبه. پرسید چند مرتبه خواندیم؟ گفت: هشت مرتبه. گرگ گفت این دوتا را تندتر بخوانیم الآن گله می‌رود طویله، من دیگر نمی توانم پاره کنم.

بسیاری از مستغفرین از این دسته هستند! در ماه رمضان توبه می‌کنند خدا روزه‌شان را قبول کند بعد ماه رمضان دوباره شروع می‌کنند.

نکته‌ی عجیب اینجاست: کسی که استغفار می‌کند، خدا می‌گوید تا بارها امتحانش نکنم رهایش نمی‌کنم تا ببینم آیا در حرفش صادق است و واقعاً پشیمان است یا می‌افتد.

پس چطور پیامبر(ص) فرمودند: همین که پشیمان شدی کافی است؟ و امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند که توبه شش شرط دارد؟ چطور این دو سخن را کنار هم بگذاریم؟

شرط اول، ندامت است و آن پنج تا، آثار ندامت است. آثار ندامت را نشان دادن و در خود به وجود آوردن، از ندامت سخت‌تر است.

چطور یک آدم می‌تواند به راحتی پشیمان از گناه بشود؟ گناه لذت دارد! چطور می‌شود وجودی که عادت به لذت‌های گناه کرده است، یک‌باره همه را فراموش کند و کنار بگذارد؟ نهایت بدبختی این است که لحظه‌ی مُردن انسان، لذت‌های گناه یاد آدم بیاید! این درد بزرگ است که اگر درمانش نکنیم بدبختی بزرگی است.

صد هزار گناه کردی، خدا ارحم‌الراحمین است. اگر ریشه‌ی لذتش را از دل نکنیم دوباره سَر می‌زند و بنده مستغفر نیستم.

از امام صادق(ع) پرسیدند: هر کس بر اساس شاکله‌ی خودش عمل می‌کند یعنی چه؟ امام فرمودند: یعنی هر کس بر اساس نیت خودش که در دلش ریشه کرده عمل می‌کند و در ادامه فرمودند: خیال می‌کنید بی‌خود گناه می‌کنید؟ یک ریشه در دلتان هست که شاخه‌اش از دهانتان بیرون می‌آید و می‌شود غیبت. شاید موقتاً در طول عمرتان توبه کرده باشید اما چون ریشه‌اش را نکنده‌اید هنوز وجود دارد.

ریشه‌ی گناه در جهل است. جهل هم قوی است. عقل و جهل سایه به سایه کنار هم آمده‌اند. «خلق‌ الله العقل و جهل» اولین چیزی که خداوند مخاطب قرار داده است، عقل و جهل است که توأم با هم دارند می‌آیند. جاهل به آلودگی‌ها، جاهل به مکافات، جاهل به اثر تکوینی‌شان، جاهل به راه‌های ورودی شیطان و جاهل به بیماری‌ها و سلامت قلب آدمی است که گناه در او ریشه دارد حتی بعد از توبه.

عقل اینجا چه کار می‌کند؟ عقل اینجا می‌گوید مراقبت از دلت بکن تا بیگانه‌ای راه پیدا نکند. قلب شما حرم خدا است، ملائکه دور قلب شما طواف می‌کنند، قلب شما بیت المأمور است چطور خداوند به ابراهیم گفت:

«وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهيمَ مَکانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بي‏ شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» چون برای ابراهیم جای خانه را معین کردیم [بدو گفتیم]: چیزی را با من شریک مگردان و خانه‌ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان [و] سجده کنندگان پاکیزه دار.

طواف کننده که جای آلوده طواف نمی‌کند، قلب من و شما بیت المأمور خداست و ملائکه قرار است دور آن طواف کنند، اگر این را ندانم جاهل هستم. چون جاهلم همیشه در معرض خطر و گناه هستم.

دو چیز آدم را در روز قیامت به شکل آدم محشور می‌کند وگرنه به شکل چیزهای دیگری محشور می‌شویم: 1. علم به حقایق و کسب معارف؛ آماده باشم در ماه مبارک رمضان نور قرآن را دریافت کنم و این قابلیت را داشته باشم که معارف دین را خدا به من بفهماند و این قابلیت را داشته باشم که معرفت قرآن را بگیرم. این مشخصه‌ی روح انسان است. 2. عمل صالح که مشخصه‌ی بدن انسان است. جاهل به این دو مسئله هر آن در معرض مَسِ شیطان است. انبیا از این مس می‌ترسیدند.

امشب شب استغفار است و چاره‌ای نداریم جز اینکه برویم کربلا و دستمان را بزنیم به دامن پسر فاطمه(س). توسل به امام حسین(ع) گذشته‌ات را پاک می‌کند، توسل به امام حسین(ع) دل‌ را نرم می‌کند. توسل به ایشان هم دل خودت را نرم می‌کند و هم دل دیگران را نسبت به تو نرم می‌کند.

عارف ربانی گفت رفتم کربلا منزل جناب سید هاشم حداد تا بهره‌ی معنوی دریافت کنم. آقا خیلی به من اعتنا نکرد و تحویلم نگرفت. خداحافظی کردم و بیرون آمدم و رفتم حرم امام حسین(ع). ضریح آقا را گرفتم و ناله کردم که آقا دل این عالم بزرگوار را نسبت به من نرم کن تا از معارف شما چیزی به من بدهد. گریه می‌کردم که پسر جناب حداد دوان‌دوان آمدند و گفتند پدرم گفته بیا کارَت دارم. رفتم، آقا بلند شد، من را کنار خودش نشاند و دستم را در دستش گرفت و بابی از اسرار برایم گشود.

چگونه برویم کربلا؟ مانند حضرت زینب(س) که وقتی برگشتند دیگر آب فرات بسته نبود و سربازی نبود اما هیچ کدام از آن‌ها به آب فرات دست نزدند. علقمه مأمور نداشت و قمر بنی‌هاشم(ع) کنار علقمه در دل خاک خوابیده بود. بنی‌اسد آمدند و آب و غذا آوردند. التماس کردند لقمه‌ای بخورید اما سه روز کسی لب به چیزی نزد. خانم حضرت زینب(س) اشک ریختند و گفتند چگونه بخوابم در حالی که در اینجا سر حسینم را از قفا بریدند من چگونه‌اینجا بخوابم در حالی که علی‌اصغر از تشنگی نتوانست بخوابد؟

 

[1] کتاب اقبال الاعمال، جلد 1 صفحه 2، سید بن طاووس ،خطبه‌ی پیامبر در آخرین جمعه‌ی ماه شعبان

[2] إمالي الصدوق، جلد 4، صفحه 84