9 سفارش مهم آیت الله کشمیری جهت عبور سالم از ماه رمضان
آمرزش برخی گناهان فقط در گرو ریختن اشک بر امام حسین(ع) است
4 گروه که امام موسی کاظم(ع) دربارهی آنها فرمودهاند: خوش به حالشان
خدا را قسم میدهیم به آیاتش به پیامبران و اوصیائش و اولیاء و محبانش که گناهان ما را ببخشد و بیامرزد و دعاهای ما را به اجابت برساند. الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس عرضه میداریم که زنده هستیم و نفس میکشیم و با ماه مبارک رمضان قرین هستیم و یکییکی روزهای ماه رمضان را طی میکنیم. انشاءالله که به سلامتی و آنگونه که مورد رضایت خداوند است از این ماه مبارک و همچنین از گناهانمان عبور کنیم و ورود کنیم به دنیای نور و رحمت.
ما روزانه بحثمان را به سه قسمت تقسیم کردیم:
قسمت اول در باب امام زمان(عج) و توسل به ایشان است که اگر این قسمت نباشد، حدیث و روایتی که بیان میکنم، تأثیر چندانی ندارد.
9 سفارش مهم آیت الله کشمیری جهت عبور سالم از ماه رمضان
امروز در مقدمهی بحث دربارهی توسل و امام زمان(عج) میخواهم مطلبی را سفارش کنم که از زبان عالم بزرگوار و ربانی آیتالله کشمیری است. وقتی روزمان را با دستور انسانهای کامل شروع میکنیم، آن روز برای ما روز کاملی خواهد شد زیرا ما از ارواح آنها مدد میگیریم.
ما با آیتالله کشمیری معاصر بودیم و بسیاری از ما از نوشتههای ایشان استفاده کردهایم و میکنیم. ایشان برای ماه مبارک رمضان، 9 دستورالعمل ارزشمند دادهاند که من گمان میکنم که اگر تلاش کنیم این 9 تا را در ماه رمضان مبنای روزهداری و عبادتهای ماه رمضانمان قرار دهیم، ماه رمضان خوش و سالمی را خواهیم گذراند.
اباذر بندهی خوب خدا است. میگویند بیشترین عبادت اباذر، تفکر بود. در بعضی از روایات داریم که ساعتی تفکر را برتر از هفتصد سال عبادت مستحبی میدانند.
چطور این تفکر را انجام دهیم؟ آقا میفرمایند: ساعتی با خودتان خلوت کنید.
آیا در این خلوت، گناهانمان را بررسی کنیم؟ یا حسابرسی اعمالمان را کنیم؟ یا روند عمرمان را بررسی کنیم؟ ایشان میفرمایند: این ساعت تفکر را در رابطهی حضرت حق با خودتان بگذرانید. ببینید تا الآن شما چگونه بندهای برای خدا بودهاید؟ و خدا چگونه خدایی برای شما بوده است؟ اگر من نمیتوانم در هر روز این کار را بکنم، میتوانم شب جمعهای این کار را کنم و با خودم این تفکر را داشته باشم. بر اثر این تفکر، امید است که ابوابی از معرفت، هم نسبت به خدا و هم نسبت به خودم و خودشناسی نسبت به خودم باز بشود.
مرحوم خانم مالک همیشه میفرمودند: همیشه با خودت فکر کن و در خلوت از خودت بپرس آیا از این بهتر نمیتوانم باشم؟ آن کسی که عالی است بپرسد آیا میتوانم بهتر باش؟ آیا خدا ابزار بهتر شدن و عالیتر شدن را از من دریغ کرده بوده؟ اگر این هستم، آنقدر سعی کردم برای بهتر بودنم، باید بیشتر تلاش میکردم که نکردم!
ما در روایات میخوانیم که خداوند دو ملک دارد که این دو ملک دو کار میکنند. یکی مأمور است که هر کس برای خدا سجده کند، او را بلند کند؛ نه اینکه از سجده بلند کند بلکه از ذلت، بیچارگی، حقارت و از خاکی بودن خارجش میکند و او را ملکوتی میکند. سجده غایت تواضع برای خداوند است. سرت به زمین آمد برای شکراً لله و الحمدلله و… آن ملک شانههایت را میگیرد و بلند میکند به بلندای معرفتی. ملک دوم مأمور است که هرکس برای خدا غرور و تکبر داشته باشد و گردن برای خدا خم نکند، او را به زمین بکوبد و خار و بیچاره و آواره کند.
روزهتان قربة الی الله باشد و در طول روزهداری تا جایی که ذوق و نشاط دارید عبادت کنید و به خودتان تحمیل نکنید. تا وقتی شوق دارید عبادت کنید. ایشان میفرمایند کمیّتگرا نباشید، کیفیت جو باشید. دنبال این نباشید خیلی عبادت داشته باشید بلکه روح عبادات را بفهمید. عبادات مانند آدمیزاد یک پیکره دارد و یک روح. گاهی فقط یک سجده میکنی اما حجابهای همهی ملکوت را پاره میکنی. میبازند آنهایی که کمیتگرا هستند و میخواهند زیاد کار کنند؛ و فکر میکنند که حتماً باید این ادعیه و ذکرها را هم بگویم…
فرض کنید شما بیماری دارید و دکتر میروید و به شما دستور میدهد و رژیم میدهد. همهی دستور اطبا این است که غذایتان را آرامآرام بجوید و بگذارید با بزاق دهانتان مخلوط شود و شیرهی این غذا را بخورید که اگر نکنید تفاله است و اثر چندانی ندارد. ما همین امر را با غذای معنوی داریم. باید غذای معنوی را آرامآرام بجویم تا با روح ما عجین بشود. بزرگترین مشکل برخی از ما مسلمانها، قشری نگری در دین و شریعت و توجه به غشای رو و عدم توجه به مغز است. حساب کنید که در سالهای گذشته چقدر و با چه ولعی نماز و قرآن خواندیم، خب… ما را به کجا رسانده؟ ما مبتلا شدیم به بیماری ولع و زیاد خوانی.
خیلیها دعای صباح امیرالمؤمنین(ع) را میخوانند؛ که من جرئت نمیکنم بخوانم. دعا که تمام میشود امام علی(ع) بعد از این دعای عجیب و خداشناسی و آن معرفت عظیم که در غالب کلمات نمیگنجد به سجده میروند و میگویند:
«إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ وَ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْلِی ذُنُوبِی کُلَّهَا بِحُرْمَة محمد وَ آلِ محمد یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»
«خداى من، دلم در پردههای ظلمت پوشیده شده و جانم دچار کاستى گشته و عقلم مغلوب هواى نفسم شده و هواى نفسم بر من چیره آمده. طاعتم اندک، و نافرمانیام بسیار و زبانم اقرار کننده به گناهان است. چارهی من چیست اى پردهپوش عیبها، اى داناى نهانها، اى برطرفکنندهی غمها، همهی گناهان مرا بیامرز، به احترام محمد و خاندان محمد، اى آمرزنده، اى آمرزنده، اى آمرزنده به مهربانیات اى مهربانترین مهربانان.»
صبح علیالطلوع امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در سجده این کلمات را میگویند. ما سحرهای ماه رمضان سجده کنیم و این کلمات را بجویم و بگوییم و طعمش را احساس کنیم و بگذاریم با روحمان ممزوج بشود. این احساس تقصیر از گناه و عذرخواهی از خدا و این خودشناسی که من موجودی هستم که نفسم معیوب است، قلبم مهجور است، عقلم معیوب است، هوا و هوسم غالب است و طاعتم قلیل است، با روحمان ممزوج شود.
چه نیازی است که من هر روز جوشن و مشلول بخوانم؟ کیفیت جو باشم، بالأخص در ماه مبارک رمضان به دنبال کیفیت روزه باشم.
این لغت نباید برای شما غریبه باشد زیرا شما این لغت را هر شب در دعای افتتاح میخوانید. دلال یعنی چه؟ یعنی وقت افطار برای خدا ناز کن چون برای خدا روزه گرفتی نازت را میخرد. حضرت سفرهی کرم انداخته لقمهی اول را آماده کن نزدیک دهانت ببر و بگو خدایا تا نیامرزیام نمیخورم. خدایا تا قبولم نکنی نمیخورم. به خدا قسم بزرگان میگویند برای اینکه افطارت را باز کنی و از این سفرهی کرمش استفاده کنی، آنچه بخواهی همان لحظه به تو میدهد. آنقدر ناز کن که خدا بگوید چرا افطار نمیکنی؟ من که اجازه دادم. لحظهای است که خدا نازت را میخرد. زود لقمه را در دهانت نگذار. هر شب ناز کن که برای تو روزه گرفتم حالا افطار نمیکنم تا من را بیامرزی و قبولم کنی و آن حاجت مکنون قلبم را بدهی.
لحظهی عصبانیت ما، لحظهی خروج ما از مهمانی خدا است. خشم کردیم و بروزش دادیم، آن لحظهی خروج ما از مهمانی خدا است.
ما در طول سال، شبهای مهم زیادی داریم. چرا شب عرفه آنقدر مهم است؟ چون در طول سال یکبار اتفاق میافتد. چرا شب عاشورا آنقدر اهمیت دارد؟ چون یکبار اتفاق میافتد. شب عاشورا شب عاشقی است. شب عرفه شب فکر و معرفت پیدا کردن به امورات حج است.
اما شب قدر چرا اینقدر مهم است؟ هیچ شبی هم پای شب قدر نیست. شب قدر دیگر شب عاشقی نیست، شب فکر و معرفت نیست، شب قدر شب همهچیز است. شب مقدرات است. اگر عاشقی بخواهد تقدیر بشود، اگر معرفتی بخواهد تقدیر بشود، اگر حیاتی بخواهد تقدیر بشود، اگر مماتی بخواهد تقدیر بشود و… همه در طول این یک شب است. به همین خاطر هدف ما در ماه مبارک رمضان باید رسیدن به شب قدر باشد.
شناخت امام به چه معنا است؟
شناخت امام زمان(عج) شناخت محبوب است زیرا ولیعصر محبوب دلها است و به همهی مردم محبت دارند. این القای شیطانی است که امام زمان(عج) ظهور میکنند دوسوم مردم را میکشند. آیا یکسوم باقی مانده آدم میشوند؟ این برای این است که ما را نسبت به امام، مبغوض کنند.
منشور امام زمان(عج) و حالات ایشان در زیارت آل یاسین و دعای پشت سر آن است. عبارت «الولی الناصح» در زیارت آل یاسین، یعنی ولی خیرخواه نسبت به جهان بشریت، احیاگر وجدان مردهی بشریت، احیاگر اخلاق فطریِ از بین رفته و مرده. ولی ناصح نمیآید کسی را بکشد که به جهنم بفرستد.
امام محمدباقر علیهالسلام میفرمایند: مهدی ما وقتی قیام میکند، دستش را بر سر مردم میگذارد و عقول آنها را متمرکز میکند و اخلاقشان را به کمال میرساند. در پرتوی عنایات و ارشادات و نصایح حضرت مهدی(عج) مغزها و اندیشهها شکوفا میشود و به این وسیله تمام کوتهنگریها و رذایل اخلاقی که منشأ بسیاری از درگیریهای اجتماعی است، از بین میرود. این خیرخواهی است یا آدم کشی؟
هر آدم صاحب عقلی این را میفهمد. مسلماً نمیشود عقلهای مردم را با شمشیر بیدار کرد. نمیشود وجدان مردهی مردم را با شمشیر بیدار کرد. شاید بشود با شمشیر چند صباحی بر مردم حکومت کرد اما با شمشیر نمیشود فرهنگسازی کرد. امام زمان به دنبال فرهنگسازی است. همان کاری که پیامبر(ص) کردند؛ که آمده بودند اخلاق را کامل کنند. جامعهی بشریت طعم جامعهی فرهنگ الهی را میچشد و این با شمشیر نمیشود. حکومت امام زمان(عج) حکومت عدل است و با فرهنگ میشود عدالت را ایجاد کرد نه با خونریزی و زور.
به همین خاطر من و شما که در دوران غیبت هستیم و دلمان میخواهد از یاران امام زمان(عج) باشیم نشانههایمان اینها است: یاران مهدی، ایثارگر، اهل مواسات، اهل وحدت، با اخلاص در نیت، دارای پیوند در قلبها، یار و غمخوار همدیگر، اهلِ برای دیگران خود را به زحمت انداختن، در بهرهوری از مواهب دنیا دیگران را به خود ترجیح دادن و… هستند. اینها خصال یاران امام زمان(عج) در زمان غیبت است.
چرا این خصال را باید داشته باشند؟ زیرا اینها میخواهند جامعهی بعدی را در معیت امام زمان(عج) اینگونه بسازند. آیا کسی که خود را نساخته، میتواند جامعهی بشری را بسازد؟ کسی که امروز به دوست خودش رحم نمیکند، آیا به جامعهی بشری میتواند رحم کند؟ آیا میدانید بزرگترین ترحّم به مردم چیست؟ توبه کردن از گناه.
من اگر توبه از گناه کنم، رحم به مردم کردهام و ظلمم را از آنها دور کردهام. بدیِ زبانم را از آنها دور کردهام، حق آنها را دیگر نمیخورم، اشک آنها را دیگر درنمیآورم، جامعهشان را خراب نمیکنم. بزرگترین ترحّم به جامعهی بشری این است که هر کس گناه خود را از مردم دور کند. این ترحم به مردم است که موجب میشود من به بهشت بروم و خدا من را بپذیرد. همهی ترحم این است که من توبه کنم. دیگر در منصب قدرتم به مردم آزار نرسانم، دیگر زندگی کسی را خراب نکنم، دلی را نشکنم، آبرویی نریزم.
چطور میشود این کار را انجام بدهم؟
برای این کار فقط یک راه وجود دارد و آن، توسل است. توسل، روح توحید را در من ایجاد میکند. توسل در من، حب و بغض ایجاد میکند؛ حب به خوبی و خوبها و بغض به بدی و بدها. حب به امیرالمؤمنین(ع) یعنی حب به خیرات، حب به فاطمةالزهرا(س) یعنی حب به نور و حب به عصمت و طاعت و حب به خیرات. بغض به دشمنان آنها بغض به بدیهاست. بنیامیه سمبُل بدی بودند.
آمرزش برخی گناهان فقط در گرو ریختن اشک بر امام حسین(ع) است
خدا خیر کسی را بخواهد، یک ذره از محبت حسین(ع) را در دل او میگذارد. حب حسین یعنی حب همهی خوبیها.
به ما فرمودهاند بعضی از گناهان سخت آمرزیده میشود، بعضی از گناهان اثرش هیچوقت پاک نمیشود و تا قیامت همراه ماست؛ حتی اگر خود گناه هم پاک شود، اثرش هست و هیچ نماز شبی، هیچ روزهی ماه رمضانی، هیچ استغفاری نمیتواند آن را پاک کند، مگر اشک بر امام حسین (ع) که مانند تیزاب آن اثرات را از بین میبرد.
توسل بر امام حسین(ع) کشش عاشق و معشوق است. در اینجا تا نباشد کششی از طرف معشوق، کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد… اول باید امام حسین به شما بگوید جانم، تا تو بتوانی بگویی حسین جان. ابتدا کشش از طرف امام حسین(ع) باید باشد. این اتصال از طرف آنها باید شروع شود. نگاهش وقتی افتاد، کار ما تمام است. آیا آمرزیدهمان میکند؟ اینها را کنار بگذار. نگاهش که به ما افتاد، ما را قاطی میکند با خانوادهی خودش.
در زیارتنامهی امام صادق(ع) از شهدای کربلا، ایشان میفرمایند: ای انصار ابیعبدالله! پدر و مادرم به فدای شما، شما پاک شدید و زمین کربلا را پاک کردید و خون شما سرزمین کربلا را پاک کرد.
این کار را خون شهدای کربلا میکند، ببین خون حسین(ع) در گودال قتلگاه چه کرده است؟
امشب شب جمعه است و امام زمان ولیعصر(عج) مشرف میشوند به کربلا و در زیارت انصار امام حسین علیهالسلام، همین را میگویند: «بابی انتم و اُمی»
آیا میتوانم این را هضم کنم؟ پدر امام زمان(عج)، امام حسن عسکری(ع) هستند. ایشان میایستند و به غلام سیاه امام حسین(ع) میگویند پدر و مادرم فدای تو باد… همچنین چیزی چطور ممکن است؟ امام معصوم فدای آن غلام سیاه؟ فدای آن توبهکار تازه وارد؟ جوابش چیست؟
جواب این است که آن غلام سیاه، دیگر غلام سیاه نیست. وقتی انصار ابیعبدالله(ع) شد، دیگر میشود یکتکهی از وجود امام حسین(ع). ببین عشق با آدم چه میکند؟ اینها همه امام حسین(ع) شده بودند؛ 72 تن در یک تن. حالا هر که این مسیر را برود، همین است.
در واقع امام صادق(ع) قربان صدقهی امام حسین(ع) میروند، هر کس امام زمانش را یاری کند به همین حد است.
پیرمرد آمد و با قدی خمیده و زانوان تا شده عرض کرد: آقا اذن میدان بده. امام به او فرمود: تو آنقدر پیر هستی که جهاد از تو برداشته شده است. پیرمرد به خیمه رفت و دستمال برداشت و ابروهای پایین افتاده را بالا بست و نهایت سعیاش را کرد و کمرش راست کرد. آمد و مقابل ابیعبدالله(ع) ایستاد و عرض کرد: آقا! قوه و انرژی ندارم اما عاشق که هستم… توان بدنی ندارم، توان روحی که دارم… تدبیر و تجربه که دارم… از من دریغ نکنید. امام بغلش کردند و او را به میدان فرستادند. هر زخمی که به او خورده، به پیکر امام حسین(ع) خورده است چون او دیگر یک تکه از وجود ایشان شده بود.
هر یک از یاران، هر زخمی که خورد، آن زخم به دل امام حسین(ع) خورد الا یک نفرشان که زخم به دل امام حسین(ع) نزد،حتی دل حسین را پاره نکرد، بلکه دل امام حسین(ع) را سوراخسوراخ کرد و جگر امام حسین(ع) را پارهپاره کرد، نورِ چشم امام حسین(ع) را کم کرد، توان از زانوهای امام حسین(ع) گرفت به طوری که امام افتادند و خودشان را با زانو به سمت ایشان کشاند. آن آقازادهای که یکبار گفت یا ابتاه… و سپس بیهوش شد.
امام با این حالت رسیدند بالای سرش و هر چه صدا کردند، او جواب نداد. خم شدند، صورتشان را گذاشتند روی صورت جوانشان زیرا هنوز جان نداده بود… میخواستند از گرمای صورت علیاکبر(ع) توان بگیرند. آنقدر طول کشید که همه گمان کردند حسین(ع) از دنیا رفتهاند. اگر نبود یک صدا که فریاد میزد وای مادرم… حسین(ع) بلند نمیشدند. آنگاه بود که امام حسین(ع) سرشان را بلند کردند.
اتفاقاتی در کربلا رخ داد که برای اولین بار برای امام حسین(ع) پیش آمد:
اولین بار بود که بر مصیبتهای امام حسین(ع) دشمنش کِل میکشید…
برای اولین بار بود که چشمان امام حسین(ع) سیاهی میرفت…
برای اولین بار بود که دشمن به امام حسین(ع) بلندبلند میخندید…
برای اولین بار بود که امام حسین(ع) در مقابل چشم دشمن بلندبلند گریه میکرد…
برای اولین بار بود که دختر علی زینب کبری(س) بین نامحرم حضور پیدا میکرد…
با این توسلات است که ما میتوانیم به آن آداب ماه رمضان راه پیدا کنیم.
برای تکمیل قدرت روزهمان در طول ماه مبارک رمضان به ذکر، به دعا، به صلوات، به توبه کردن، به سحرخیزی، به اشک در سحرگاهان، به صلهی رحم، به رسیدگی کردن به احوال ضعفا و به ترحم به دیگران احتیاج داریم.
من نیاز دارم که برای سنگینی کفهی اعمالم، صلوات بر پیامبر(ص) بفرستم. پیامبر(ص) که به صلوات من نیازی ندارد، من نیاز دارم.
من کمک نکنم خدا کس دیگری را میفرستد.
من برای اینکه عصای محکمی داشته باشم، به ذکر خدای تبارکوتعالی نیازمندم.
شب جمعه، شب رحمت است.
4 گروه که امام موسی کاظم(ع) دربارهی آنها فرمودهاند: خوش به حالشان
چهار جملهی طلایی از امام موسی کاظم(ع):
«خوش به حال» گفتنِ ما با «خوش به حال» گفتنِ خداوند و امام معصوم فرق دارد. خدا به کسی میگوید خوش به حالش که ثمرهی قیامتی داشته باشد. آن هنگام خدا به بندهای میگوید «خوش به حالش» که این بنده کاری کند که آن کار، ثمرهی قیامتی داشته باشد. یک دسته از اینها که خوش به حالشان است و ثمرهی قیامت دارند، «متراحمین» هستند. اینها کسانی هستند که روز قیامت مورد رحمت خدا قرار میگیرند.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: پروندهای را قیامت باز میکنند. نگاه میکنند. ندا میآید خیلی کم آوردی! هیچ نداری که به بهشت بروی؟ سرش را پایین میاندازد که به سمت جهنم برود. ندا میآید: ملک! او را نگه دار. او در دنیا کاسب بود، وضعش خوب بود، به مردم رحم میکرد و قسطی میداد. ده شاگرد داشت که شب جمعه شاگردانش را میفرستاد سراغ بدهکارها. به شاگردها سفارش میکرد که اگر آنها گفتند نداریم، سرتان را پایین بیندازید و برگردید و یک کلمه صحبت نکنید. شب جمعهی بعدی شاگردان را به سراغ آنها میفرستاد. شب جمعهی سوم سفارش میکرد که اگر باز هم نداشتند و گفتند نداریم، یک کلمه بگویید به شما بدهکاریتان بخشیده شد.
اکنون او آمده و بدهکار به من است و دستش خالی است. او در دنیا به کسی که نداشت مهرورزی میکرد؛ اکنون اگر من به او مهر نورزم و تلافی نکنم، من خدای کریمتر از او نیستم و از او کمتر هستم! به همین خاطر اکنون روز تلافی من است. او را برگردانید به بهشت. من به او مهر میورزم که در دنیا به بندگانم مهر میورزید.
چرا همهی مهرورزیمان را برای بچههایمان خرج میکنیم؟ باید مهر ورزیدن را، از قرآن یاد بگیریم: «الرحمن عَلَّمَ القُرآن خَلَقَ الانسان» یعنی تمام آفرینش بر پایهی مهر من خلقشده است. من بر اساس رحمانیت و محبتم و عشقورزیام، تو را خلق کردم. خمیرهی اول خلقت تو، رحمانیت است.
در سورهی ملک میخوانیم که خداوند هستی را بر پایهی رحمانیتش خلق کرده است. رحمان، کاری که میکند ناهمگونی و ناصافی ندارد و در نهایت کمال و زیبایی و نظام محکم آفریده شده است. شما یک جای این هستی، زشتی و ناهمگونی نمیبینید زیرا بر اساس رحمت آفریدهشده است. شما هیچ عیبی در جهان هستی نمیبینید چون بر اساس عشق آفریدهشده است.
چقدر ما به خدا نیازمندیم؟ بیش از نیازی که ما به خدا داریم، خدا شوق به ما دارد. ما محتاج او هستیم، او مشتاق ما. «الرحمن» تمام تکالیفش بر اساس این رحمانیت است. مگر ما تکلیف شاق داریم؟ به شما میگوید یک افطاری به کسی بده، ثواب این افطاری از روزهی تو بیشتر است. یک افطاری بدهی، گویا ده بنده از اولاد اسماعیل را آزاد کردهای. یک افطاری گناهان گذشته و آیندهی تو را میبخشد. یک افطار که شما به یک نفر میدهید تا او بتواند فردا روزه بگیرد، او که فردا روزه گرفت، هر چه عبادت کرد و ذکر گفت و خدمت به دیگران کرد و هر چه که ثواب کرد، شما صاحب همهی آن ثوابها هستید؛ چون آن انرژی که آن آدم بتواند این اعمال را انجام بدهد، شما به او دادهاید. در یک افطار به تملک در میآورم اعمال او را؛ نه که روزه بگیر ثواب نکند او سهم خود را میبرد.
شما ناموزونی و ناهماهنگی در تکالیف الهی میبینی؟ تمام این تکالیف برای این است که ما را سالم کند و ما آینهی وجود خودمان را پاککنیم تا بتوانیم خدا را نشان بدهیم. نماز و روزه یک دستمال پاککننده است. من خلقتم برای این است که در نشان دادنم صادق باشم وگرنه آینه نیستم. خداوند میگوید من تو را آینه آفریدم که من را نشان بدهی، حقیقت و خدایی و قدرت و مرحمت و گذشت من را نشان بدهی؛ غیر از این کنی، دیگر از من نیستی و از ماهیت خود خارج میشوی. آدمی که ظلم میکند، از ماهیت رب بودن خارج میشود و دیگر آینهی خدا نیست و آینهی یک ظالم است.
به ما میگویند «توبوا و اصلحوا» توبه کنید و خودتان را اصلاح کنید. کسانی که به گناهانشان اعتراف میکنند و توبه میکنند و عمل خوب انجام میدهند، خدا اینها را میبخشد و میآمرزد.
چرا ابلیس، ابلیس شد؟ زیرا بعد از گناهش پشیمان نشد و عزم توبه و قصد اصلاح نداشت و از رحمت خدا مأیوس شد.
چرا خداوند آدم(ع) را پذیرفت؟ زیرا آدم این 5 حالت را داشت.
امام جعفر صادق(ع) فرمودند: بر شما باد به رعایت تقوای الهی، حفظ دامنهایتان از گناهان، کوشش (کوشش در عبادت و خدمت به مردم)، راستی در گفتار، ادای امانت، حسن خلق و نیکو همسایهداری کردن. مردم را به دین خدا و فرهنگ اهلبیت با [غیر از زبانتان] اعمال و رفتارتان دعوت کنید (انسان با عمل صالحش مردم را به خدا دعوت میکند. انسان صالح جاذبه دارد و مردم را جذب امام زمان(عج) میکند). زینت ما باشید و عامل سبکی و وهن دین نباشید (کاری نکنید دینتان مضحکهی دست دشمن بشود).
متقی چه کسی است؟
متقی کسی است که با دستمال توبه، صفحه و ضمیر قلب خود را پاک میکند. خداوند با این افراد چگونه رفتار میکند؟ روز قیامت به این گروه میگوید شما برنده شدید و در تجارت دنیویتان هیچ ضرری ندیدید. شما برنده شدید و سرمایهی جوانی، سرمایهی مالی، سرمایهی علمی و سرمایهی بدنیتان را خوب خرج کردید.
تواضع در برابر خدا میشود بندگی و عبادت، تواضع در برابر بندگان خدا میشود ادب و فروتنی و خود را کوچک دیدن.
فرمودند: بزرگتر از خودت را پدر و مادرت حساب کن؛ باید در مقابلشان تواضع کنی. کوچکترها را فرزندj حساب کن؛ باید نسبت به فرزندان ترحم و افتادگی کنی. همسنهایت را برادر و خواهرت حساب کن؛ در مقابلشان فروتنی کن.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى محمد نَبِيِّنَا وَ آلِهِ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى مَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ، وَ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ، صَلَاةً تَبْلُغُنَا بَرَكَتُهَا، وَ يَنَالُنَا نَفْعُهَا، وَ يُسْتَجَابُ لَهَا دُعَاؤُنَا، إِنَّكَ أَكْرَمُ مَنْ رُغِبَ إِلَيْهِ، وَ أَكْفَى مَنْ توكِّلَ عَلَيْهِ، وَ أَعْطَى مَنْ سُئِلَ مِنْ فَضْلِهِ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا قَدَّمْتُ وَ ما أَخَّرْتُ، وَ ما أَسْرَرْتُ وَ ما أَعْلَنْتُ، وَ إِسْرَافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي. اللّٰهُمَّ أَنْتَ الْمُقَدِّمُ وَ انتَ الْمُؤَخِّرُ، لَا إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، بِعِلْمِكَ الْغَيْبَ وَ بِقُدْرَتِكَ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ، مَا عَلِمْتَ الْحَياةَ خَيْرَاً لِي فَأَحْيِنِي، وَ تَوَفَّنِي إِذا عَلِمْتَ الْوَفَاةَ خَيْراً لِي.