ادامهی بحث توسل
شصت خصوصیت منحصر به امام حسین(ع) است
آثار زیارت امام حسین علیهالسلام
ادامهی بحث توسل
هرکجای عالم که آزادهای هست چه مسلمان چه غیرمسلمان، چه شیعه و چه غیر شیعه، قلبش زائر قبر امام حسین علیهالسلام است. آنهایی که نتوانستند فیزیکی کربلای معلا باشند، دلهایشان روانهی کربلای معلا است. چه بسا با دل شکسته آدم زودتر به حرم میرود و برمیگردد.
طبق آنچه ما در کتابها خواندهایم و بزرگانمان به ما گفتهاند، ثبتنام زائران کربلا به دست علیاکبر امام حسین علیهالسلام است، حتی آن خانمی که باردار است و طفلی در شکم دارد، علیاکبر(ع) اسم او را با جنین در شکم مینویسد که او باید در ایام بارداری به کربلا برود. مخارج سفر کربلا و استقبال از زائران ابیعبدالله الحسین علیهالسلام به دست عباس قمر بنیهاشم علیهالسلام است. وقتی حضرت علیاکبر علیهالسلام ثبتنامت کرد، دیگر نگاه نمیکند که پول داری یا نداری اینها به عهدهی قمر بنیهاشم اباالفضل علیهالسلام است که جیبت را پُر کند و وسیلهی سفرت را فراهم کند و از آنجایی که نمیدانی برایت برساند.
کسانی که خیلی حاجتمند هستند، سه شب به سه بابالحوائج توسل بگیرند: یکی به امام موسی بن جعفر علیهالسلام، یکی به حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام، یکی به حضرت علیاصغر علیهالسلام.
به موسی بن جعفر علیهالسلام متوسل میشویم به صد صلوات هدیه به مادر ایشان. صلواتها را که فرستادی حاجتت را بخواه و بگو: یا موسی بن جعفر! اگر نگاهم نکنی گله به مادرتان میبرم. شما اهلبیت بدهکار کسی نیستید؛ صلوات هم ذکری است که خدا از فاسق و فاجر و کافر قبول میکند. صد صلوات هدیه به مادر قمر بنیهاشم حضرت امالبنین(س) فردا شب بفرست؛ که عالیترین واسطه بین ما و حضرت اباالفضل علیهالسلام مادرشان خانم امالبنین است. صد صلوات هم شب اربعین به خانم رباب(س) مادر حضرت علیاصغر(ع) هدیه کن.
خانم مالک(ره) میفرمودند این سه تا توسل پشت هم، ممکن است آنچه را که خدا مقطوع برایت نوشته باشد را به حرمت این سه بابالحوائج برگرداند.
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس عرضه میداریم که زده هستیم و یکبار دیگر با ماه محرم و صفر معاشرت کردیم و لنگانلنگان آمدیم در آستانهی اربعین امام حسین علیهالسلام قرار گرفتیم.
این روزها روضهها و توسلات و صدا زدنها بی داد میکند. کسی که پیاده میرود قدمبهقدم متوسل است اگر چه زبانش بسته باشد. یکی با صلوات، یکی با خواندن قرآن، یکی با گریه و سوز دل، یکی با صدا زدن امام حسین(ع) و … همه و همه به انواع مختلف توسل، متوسل به اولاد صدیقهی طاهره سلاماللهعلیها و امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هستیم.
امروز دست توسلمان به آقایی است که صدای گریهی امام حسین علیهالسلام را در کربلا بلند کرد. امام حسین(ع) در کربلا خیلی گریه کردند اما دو تا شهید صدای گریه ایشان را بلند کردند. یکی از این شهدا جناب علیاکبر(ع) بود و آقای دومی که صدای گریهی امام حسین(ع) را خیلی بلند درآورد و حق دارد که عالم برایش گریه کند؛ و همهی مردم عالم حق دارند به آن جوانمردی گریه کنند که گریهی امام حسین(ع) را روز عاشورا درآورد، برادرش پسر علی بن ابیطالب اباالفضل(ع) است. آن آقایی که در خون خودش غلتید.
عالم بزرگوار تعریف میکند: به حرم حضرت اباالفضل علیهالسلام رفتم. دیدم شلوغ است و مردم عقب ایستادهاند و نزدیک ضریح نمیشوند. دیدم مادری طناب به گردن دخترش انداخته و او را به ضریح بسته و برادر دختر عقبتر ایستاده است و گریه میکند؛ و دختر بیمار رعشه دارد و تمام بدنش میلرزد. مادرش نگاه میکرد و یک جمله میگفت: «عبدالله اباالفضل دَخیلِکَ». جلو رفتم گفتم: خانم! دخترت نمیتواند بایستد بازش کن. زن گفت نه الآن اباالفضل(ع) بازش میکند.
ناگهان صدای برادر از آن طرف آمد و گفت: مادر! دست خواهرم را بگیر و طواف بده دور حرم اباالفضل(ع). دیدیم طناب افتاده است و دختر نمیلرزد. مادر دست دختر را گرفت و دور حرم اباالفضل علیهالسلام طواف کردند و یک جمله را میگفتند: ممنونم ابوفاضل. برادر رفت و یک کیسه نقل گرفت و روی ضریح حضرت اباالفضل عباس علیهالسلام ریخت و از حرم بیرون رفتند.
مرحوم آیتالله بیرجندی صاحب کتاب ارزشمند کبریت احمر میگوید: در عالم رؤیا به من با صدای بلند گفته شد که هر کس با این جمله به اباالفضل(ع) متوسل شود، به زودی حاجت روا میشود؛ به این جمله: «عبدالله اباالفضل دَخیلِکَ». نشد برای حاجتی من این توسل را بگیرم و حاجتم برآورده نشود.
خدا برای ما، اهلبیت علیهمالسلام را قرار داده است تا بدانیم چگونه و از چه طریقی دست به دامن خدا بشویم.
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند: هر وقت مشکلی پیش آمد و در دلت دعا القا شد، تو از آن خطر رها میشوی. (نمیشود به دلت دعا القا شود و خدا آن دعا را به اجابت نرساند).
شصت خصوصیت منحصر به امام حسین(ع) است
کمکم پایان مجالس عزاداری امام حسین علیهالسلام است و بحث اربعین داغتر میشود. امام حسین علیهالسلام 60 خصوصیت دارند که بقیهی ائمه(ع) آنها را ندارند. حتی پدرشان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام آن 60 خصوصیت را ندارند. (این به آن معنا نیست که امام حسین علیهالسلام از پدرشان بالاتر هستند).
یکی از این خصوصیتها، زیارت امام حسین علیهالسلام است؛ که ویژگیهایی دارد که زیارت بقیه ائمه این خصوصیات را ندارد. یکی مسئلهی اربعین امام حسین علیهالسلام است که دیگر ائمه ندارند. ما نباید برای شهادت امام رضا علیهالسلام اربعین باب کنیم. اربعین مختص امام حسین علیهالسلام است. حتی برای اموات خودمان هم نباید بگوییم اربعین، باید بگوییم من دارم برای امواتم احسان میکنم.
در باب زیارت امام حسین علیهالسلام همه ثوابشان را میبرند حتی آن مسیحی هم ثوابش را میبرد، حتی آن دزدی که به کربلا میرود یک جایی امام حسین علیهالسلام بیدارش میکند.
آثار زیارت امام حسین علیهالسلام
اثرات زیارت امام حسین علیهالسلام را به سه بخش تقسیم میکنم:
در زیارت امام حسین(ع) ما دنبال ریا و پست و مقام نیستیم، دنبال چشم و همچشمی و… نیستیم بلکه به دنبال آثار معنوی زیارت ایشان هستیم.
این آثار معنوی، انسان را به کمال مطلق در جوار حقتعالی میرساند. ما آیهای داریم در قرآن مجید داریم که میفرماید: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»[1]
«همانا پرهیزکاران در باغهای بهشت و مکان بزرگ و گسترده هستند که توصیف کردنی نیست* در مقام و منزلتى راستین، نزد فرمانرواى توانا»
این جنات نَهَر در کجا قرار دارد؟ آیا در جنت خُلد است؟ آیا در فردوس است؟ کجای بهشت است؟ نزد مَلیکِ مقتدر است، «ملیک» و «مقتدر» از صفات خداوند است. میگویند هر وقت دعاهایت به اجابت نمیرسد، خدا را به این دو اسم «مَلیک» و «مُقتدِر» قسم بده.
ما روایت داریم که وقتی بهشتیان همدیگر را میبینند، سراغ دوستانشان را میگیرند که کجا هستند؟ میگویند نکند در جهنم باشند. خداوند به خازن جهنم دستور میدهد که تمام طبقات جهنم را نشان آنها بدهد. نگاه میکنند و دوستانشان را نمیبینند. میگویند نکند در بالاترین طبقهی بهشت هستند. آنجا را نشانشان میدهند و میبینند در هیچ طبقهای از بهشت نیستند. میپرسند پس کجا هستند؟ ندا میآید: «فی مَقعدِ صِدق عِندَ مَلیکٍ مقتَدِر» او از شما بالاتر رفت، او از شما خالصتر بود و حواسش بیشتر به خودش بود.
این متقینی که به «عِندَ مَلیک مقتَدِر» میرسند چه کسانی هستند؟
متقین، خصوصیات زیادی دارند. به کسانی که گناه نمیکنند میگویند «متقین». به آنهایی که اهل عبادت هستند، میگویند «متقین». به کل آدمهایی که در صراط مستقیم هستند و حواسشان به خودشان هستند، میگویند «متقین». به اهل ورع میگویند «متقین». به اهل اخلاص میگویند «متقین». به آن مادر مسئول، به آن عالم اهل عمل، به آن آدم اهل صبر نیز میگویند «متقین».
از میان این اهل تقوایی که خداوند در قرآن توصیفشان کردند، کدام متقین در «نَهَر» است؟
امام رضا علیهالسلام وقتی این آیه را تلاوت کردند، فرمودند: کسانی که زائر حسین بن علی علیهماالسلام هستند، آن دسته از زائرانی که عارف هستند به حق امام حسین(ع) و ایشان را میشناسند؛ اما نه شناخت زبانی، نه شناخت قلمی، به جایی میرسند که با خدای تبارکوتعالی بالای عرش سخن میگویند. آنگاه امام آیه را خواندند: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»
این اثر معنوی زیارت امام حسین علیهالسلام است؛ به شرط این که زائر که میرود، معرفت و شناخت داشته باشد.
حالا این معرفت تقسیماتی دارد: معرفت به امامت ایشان، معرفت به اجداد ایشان، معرفت به شخصیت ایشان، معرفت به سلالهی امام حسین(ع) ، معرفت به روش و اخلاق امام حسین(ع)، معرفت به «مصباح الهدی» بودن ایشان، معرفت به «کشتی نجات» بودن ایشان، معرفت به اینکه ما چهارده معصوم داریم و دوازده امام و همهی آنها کشتی نجات هستند اما کشتی نجات امام حسین(ع) از همه وسیعتر است. معرفت به نوع شهادت ایشان، معرفت به عطش ایشان (ما فقط یک روضه میخوانیم و رد میشویم). حتی معرفت به زوار اباعبدالله(ع).
امام صادق علیهالسلام فرمودند: زمین کربلا را خداوند در روز اربعین آنقدر کش میدهد و وسیع میکند که هر چقدر زائر برود، در آنجا جا میشود. (شاید یک معنی آن این باشد که آنقدر کش میدهد که یک سر آن میآید کرج. شما روز اربعین، پیاده میروی امامزاده حسن؛ اربعین آمده آنجا. عالم را گرفته است. آن شخص که در آفریقا روز اربعین جا مانده باشد، نیت میکند و دو قدم راه میرود؛ اربعین تا آنجا رفته است.
در قرآن، داستان اسماعیل صادق الوعد آمده است. اسماعیل از پیامبران بود که قومش او را بسیار اذیت کردند و وقتی او را شهید کردند، پوست صورتش را زندهزنده کندند! قبل از او خیلی از انبیا را شهید و آزار و اذیت کردند. به اسماعیل(ع) با بدن مجروحی که خون از آن جاری بود گفتند دعا کن تا خدا نجاتت بدهد این کار را که میتوانی انجام دهی. اسماعیل در آن حالت غرق در خون و با پوست صورت کنده شده گفت: نه؛ من در این امر تأسی میکنم به حسین بن علی علیهالسلام.
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند: کسانی که با معرفت به زیارت امام حسین علیهالسلام میروند، چهار هزار ملک آنجا هستند که مویه میکنند، استغفار میکنند و بعد از زیارت او را بدرقه میکنند. وقتی مریض بشود، از او عیادت میکنند. وقتی از دنیا برود، او را تشیع جنازه میکنند. وقتی وارد قبر بشود، سر قبر برایش استغفار میکنند. فاطمهی الزهرا سلاماللهعلیها دختر پیامبر(ص) کنار قبر زائر امام حسین(ع) حاضر است و برای آنها از گناههایشان استغفار میکند.
وقتی حضرت فاطمهی زهرا(س) برایت استغفار کند، شما به پاکی وارد صحرای محشر میشوی.
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند: هر کس در زندگی دچار فقر و تنگدستی است، حتی شده قرض کند و کربلا برود، اثرش این است که چندین برابر خرجی که کرده است را امام حسین علیهالسلام به او میدهد؛ که نمیداند از کجا آمده است و دیگر هرگز رشتهی مالی زندگیاش پاره نمیشود.
آن مرد خیاط دکان کوچکی داشت و با آن زندگی میکرد. خبر رسید که راه کربلا باز شده و مردم دارند به کربلا میروند. مرد خیاط با خود گفت: من که پول ندارم بروم. به ذهنش رسید که چرخ خیاطیاش را بفروشد و با پولش به کربلا برود. با خود گفت: میروم کربلا، وقتی برگشتم میروم در دکانهای خیاطهای دیگر شاگردی میکنم. دکان را به صاحبش تحویل داد و چرخ خیاطی را فروخت و به کربلا رفت. وقتی از سفر برگشت، همان شب یکی از خیاطهای معروف شهر آمد و به او گفت: شما که کربلا بودی، من تغییر شغل دادم، دکان و چرخهای خیاطیام را میدهم به شما. شما خیاطی کن و هر وقت داشتی پولش را خرد خرد به من بده.
مرد میگوید مستأجری بودم با یک چرخ خیاطی. از کربلا آمدم صاحب مغازه شدم با چند چرخ و به شش ماه نرسید که پول مغازه و چرخها را دادم.
چرا به من نمیدهد؟ شاید من وقتی میروم، برای این است که فلانی رفته چرا من نروم؟!
چرا من این آثار را نمیبینم؟ من باید به دل خودم برگردم.
ابوسعید ابوالخیر کنار آسیاب ایستاد و شروع کرد به گریه کردن و اشک ریختن. علت را پرسیدند. گفت: این آسیاب برای من معلم شده است. گندم سخت را میگیرد و میچرخد و به آرد نرم تبدیل میکند. (گاهی باید سنگ آسیابِ وجود خودمان بشویم و درشتیهایمان را پیدا کنیم و خُرد و نرم کنیم تا قابلیت نان شدن را پیدا کنیم. هر چه قابلیت نان بالاتر، آدم قابلتر. هر چه نان وجودت قابلتر باشد، زهرای اطهر کنار قبرت میایستد و برایت طلب مغفرت میکند و پسر زهرای مرضیه هوایت را دارد.
در بازار آخرت به فرمودهی قرآن، آدمها خودشان با خودشان حرف میزنند و میگویند: وای بر تو! چطور ندانستی که باید در دنیا چه کار کنی؟ چطور نفهمیدی که با سرمایهی زندگیات باید چه کار کنی؟
چه طور اگر ده میلیون پول داشته باشم میدانم با آن چه کار کنیم اما امروز با سرمایهای که میرود و دیگر برنمیگردد نمیدانم چه کار کنم؟ چه طور با امشبم که بخشی از سرمایهام هست نمیدانم چه کار کنم. گاهی اوقات میگویم حوصلهام سر رفت؛ زیرا نمیدانم با این ساعت از عمرم چه کنم؟
حضرت موسی علیهالسلام فرمودند: خداوند فرموده است دروغ گفت کسی که میگوید خدا را دوست دارد [اما علائم آن را ندارد] کسی که من را دوست دارد علامت دارد؛ مانند چوبانی است که دستش به آفتاب است که وقت غروب که گله را میبرد با خدایش خلوت میکند. کسی که خدا را دوست دارد، با خدایش شروع به حرف زدن میکند و میگوید: آمدهام از دست خودم شکایت کنم، از دست روزگار، از دست بیمهریها و…؛ اما در آخر میگوید: تو ببخششان، با تو دردِ دل کردم اما تو دستشان را بگیر.
برای زوار امام حسین علیهالسلام روز قیامت فضیلتی است؛ به آنها گفته میشود و ندا میآید که شما داخل در بهشت شوید قبل از مردم به چهل سال. ما بقی مردم پای حساب هستند و درگیر اعمالشان هستند.
شما که حسینی زندگی کردی و حسینی شدی و به سوی امام حسین علیهالسلام حرکت کردی و به زیارت ایشان به حقیقت و شناخت و معرفت رفتی، شما برو و داخل در بهشت شو.
آیا میدانی یک دقیقه قیامت بایستی چه سختیای دارد؛ که چهل سال زودتر رفتن چهقدر ارزشمند است؟! این اثر آخرتی است.
مگر زیارت امام حسین علیهالسلام با آدم چه کار میکند؟
اسم امام حسین علیهالسلام برای انسان یک تلنگر است؛ حال این تلنگر هر جا و به هر کس که خورد، او را متوجه خدا میکند. کسی که متوجه خدا شد، متوجه خودش میشود. کسی که متوجه خودش شد، متوجه وظایفش میشود؛ این که چه باید بکند و چه طور باید حرکت و زندگی کند؟ چه طور باید بمیرد و چه طور باید بماند؟ با چه کسانی و کجا و به چه اندازه با افراد باید رفتار کند؟ زیارت امام حسین علیهالسلام آدم را نسبت به خدا هوشیار میکند؛ و وقتی انسان به خدا هوشیار شد به خودش میآید.
خانم مالک(ره) میفرمودند: خدا یعنی «خود» و «آ» یعنی به خودت بیا. وقتی خدا را شناختی به خودت میآیی. از خدا به خودت میرسی و خودت به خدا میرسی همه چیز در خودت است و خارج از خودت نیست.
این هنر امام حسین(ع) است. چرا گناهکار توبه میکند؟ چون امام حسین(ع) او را متوجه خودش میکند.
میرغضب ناصرالدینشاه بود. کار خیری کرد. شب به او گفتند کربلا برو. این امام حسین(ع) است که تو را به خودت میآورد.
بدکاره بود. رفت کربلا نمیدانم برای چه؛ اما وقتی برگشت توبهکار شد و آدم مقدسهای شد. چون امام حسین(ع) آدمها را به خود میآورد.
اما برای داشتن آخرت و «عِندَ مَلیِک مُقتَدِر» معرفت میخواهد.
[1] آیات 54 و 55 سورهی قمر