ورود اهلبیت امام حسین(ع) به کربلا
انوار روز قیامت
اهمیت آشنایی با احکام و شرایع دین اسلام
گریستن بر اباعبدالله(ع) دستور خود ایشان و سایر معصومین(ع) است
اهمیت شناخت و رعایت حرمت مجلس امام حسین(ع)
ورود اهلبیت امام حسین(ع) به کربلا
امام حسین(ع) وقتی با حر مواجه شدند به حر فرمودند: اگر کوفیان پشیمان از دعوتشان هستند، من به مدینه برمیگردم و اصراری به آمدن به کوفه ندارم. زن و بچه همراه من هستند و مابقی هم که همراه من آمدهاند خانوادههایشان همراهشان هستند. حر گفت: من اجازه ندارم که بگذارم شما برگردید. امام فرمودند من در ایران دوستانی دارم، به سمت اهواز میروم و در آنجا زندگی میکنم و با شما کاری ندارم. اگر کوفیان پشیمان شدهاند، به ایران میروم و ایرانیها از من استقبال میکنند. حر گفت: من اجازه ندارم بگذارم شما به سمت ایران هم بروید. امام فرمودند: پس سپاهیانت راه را باز کنند من به سمت کوه میروم. من مهمانی نیستم که ناخوانده وارد شده باشم، با دعوت آمدهام. حر گفت من مأمورم شما را همین جا نگه دارم؛ نه بگذارم به سمت مدینه بروید و نه ایران و نه کوه؛ تا نامه از امیرم برسد که با شما چه کنم. فقط میتوانید در همین بیابان روبرو که مسیر کربلا هست بمانید.
وقتی این صحبت تمام شد، حر گفت: من سه روز است که این جا هستم و آب تمام شده و اسبها و شترها تشنهاند و یارانم تشنهاند.
بیست کجاوه همراه امام بود که مشکهای آب در آن بود و با طناب میبستند و هر کجا که میرسیدند مشکها را پر میکردند. گرهگشایی این مشکها به دست حضرت عباس(ع) بود. حضرت عباس(ع) میآمد و مشکها را پایین میآورد تا به چاه بعدی برسند و آب بردارند. امام حضرت عباس(ع) را صدا کردند و فرمودند: بیست کجاوه را پیاده کن (اینکه برخی دو سه روز مانده به محرم تشت میگذارند، از این جا نشأت گرفته است). فرمود: تشتها را بیاورید، پر از آب کنید و جلوی اسبها بگذارید. وقتی یکی از یاران حر سر مشک را شل کرده بود و دستش میلرزید، امام جلو آمدند و فرمودند: چرا دستت میلرزد؟ قوی باش. اسبش که آب خورد میخواست تشت را کنار بگذارد، امام فرمودند: اسب هنوز سیر نشده است بگذار اسب کاملاً سیراب شود.
یکی از دلایل کم آب شدن امام حسین(ع) و یارانش در روز هفتم محرم به بعد، آبهایی است که اینجا مصرف دشمن شد. همینها بر شریعه ایستادند و آب را بر روی امام بستند!
بارها گفتهام که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند: کسی که بر منبر مینشیند، برای پامنبریهایش هر دعایی بکند خداوند دعایش را به استجابت میرساند. من دعا میکنم هرگز جایتان کنار سفرهی امام حسین علیهالسلام خالی نباشد. و آنچه که آرزو میکنید خداوند به دست امام حسین(ع) به شما مرحمت نماید.
الحمدلله رب العالمین الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس عرضه میداریم که زنده هستیم و دعوت شده به مجلس امام حسین(ع) هستیم.
من مفصل در مورد این ذکرِ روزانه، گفتهام؛ که این ذکرِ امام حسین(ع) در عالم نورانیت امام است. امام حسین علیهالسلام در عالم نور، دوازده هزار سال به تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس خداوند مشغول بودهاند. این ذکر وقتی از زبان درمیآید ملائکه، زمین و آسمان با شما ذکر میگویند و ثوابش را شما میبرید و نامتان در دفتر ذاکران نوشته میشود. و خداوند شما را همنشین امام حسین(ع) در دنیا و آخرت میکند.
هر زمان که کارتان گیر کرد، به عدد اسم امام حسین(ع) نذر کنید، کربلا میخواهید بروید در حرم امام حسین(ع) به عدد اسم امام بگویید، اربعین به پیادهروی میروید در راه دمبهدم بگویید.
ذکر مصیبت بر عهدهی من است؛ که از وقایع کربلا بگویم و از شما اشک بگیریم. تمام محرم و تمام روزهای ما که عاشورایی است اگر کسی میخواهد به سمت کمال برود باید در بیست و چهار ساعت یک بار بر امام حسین(ع) گریه کند. کیست که میخواهد رضایت امام زمانش را جلب کند؟ در بیست و چهار ساعت، یک بار بر امام حسین(ع) باید گریه کند. اگر کسی میخواهد انس با امام زمان(عج) داشته باشد، یکی از عالیترین راههایش این است.
انوار روز قیامت
اکثر ارباب مقاتل مینویسند که روز دوم محرم، روز ورود اهلبیت(ع) به کربلا است. شناخت کربلا و خاک کربلا و عظمت کربلا و موقعیت خود کربلا، درسهایی است که ما شیعیان باید از مجالس حسینی بگیریم. چگونه است که یک زمین این مقدار مقدس است؟ مکانی که امام حسین علیهالسلام به زمین میخورند از چهار طرف تا چهار کیلومتر حریم است و تربت؛ و سجده بر آن نقطهی گودال قتلگاه، حجابها را از بین میبرد.
چند سال قبل گفتم؛ سؤال کرد: چرا تربت پیامبر(ص)، امام علی، امام رضا(ع) و دیگر ائمه، بوی عطر نمیدهد اما تربت امام حسین علیهالسلام معطر است؟ جواب داد: چون خاک امام علی(ع) در نجف به خون علی(ع) آغشته نشده است، خاک قبر پیامبر(ص) به خون پیامبر(ص) آغشته نشده است و… اما تربت کربلا به خون امام حسین علیهالسلام آغشته شده است و خاک و خون و پوست با هم عجین شده است…
امام صادق علیهالسلام فرمودند: نورانیترین نقطه روی زمین، کربلای معلی است.
(در گفتوگویی که زمین کربلا با کعبه میکند، کعبه میگوید: خداوند بیت خودش را بر روی من قرار داده است. کربلا میگوید اگر من نباشم و خون امام حسین(ع) نباشد، هیچ کس به زیارت تو نمیآید.)
همه میدانیم که روز قیامت تاریک است؛ و قیامت روزی برپا میشود که خورشید انرژیاش را از دست بدهد. زمینِ دنیا، جهنم میشود چرا که شکاف برمیدارد و به عمق میرسد و به آبهای جوشان میرسد؛ و آسمان بالا میشود بهشت به هشت طبقه. قیامت چون خورشید ندارد تاریک است؛ مگر به چند نور که روز قیامت را روشن میکند:
نور اول: پیشانی مؤمنین و مؤمنات که نور سجدههایشان در دنیا است و نور لبهایشان که به ذکر خداوند و به ذکر بسم الله الرحمن الرحیم تکان میخوردند.
ماه محرم، ماه سلوک است و ماه قرآن. ماه قرآن ناطق است. چرا ما در مجالسمان قرآن نمیخواهیم؟ سورهای قرآن بخوانیم و بعد عاشورا بخوانیم. مگر نه اینکه امام حسین(ع) با رأس بریده قرآن خواندند و سنگ خوردند؟! دندان امام حسین(ع) برای قرآن خواندن شکست.
سورهی «و اللیل» سورهی حضرت زینب(س) است. اگر کسی چهل شب این سوره را بخواند و هدیه به حضرت زیبت(س) بکند هیچ سحری در زندگی به او اثر نمیکند.
نه جادویی که جادوگر بکند. نفس ما اسمهای گوناگون دارد. ما نفسِ مطمئنه داریم، نفس لوّامه داریم، نفس اماره داریم، نفس سحاره داریم. نفس سَحّاره نفسی که انسان را سِحر میکند و واقعیت را در نظر انسان به بدل جلوه میدهد و بدل را به واقعیت جلوه میدهد. کار جادوگران زمان موسی(ع) این بود که طنابها را به شکل مار نشان میدادند. نفس سحارهی ما هم خوبیها را بد جلوه میدهد و بدیها را خوب جلوه میدهد و دنیا را خوب جلوه میدهد و آخرت را پوچ جلوه میدهد. ما هم مسحور نفس خود هستیم. انسان متکبر و انسان بیغیرت و بیتعهد، سحر نفس خود شده است. سحر نفس را قرآن باطل میکند.
سورهی «شمس» متعلق به امام حسین(ع) است و این شبها بهتر است که خوانده شود.
این سوره همنشینی با امام حسین(ع) میآورد و ثبات عقیده به انسان میدهد و نفس انسان را به نفس مطمئنه تبدیل میکند. نفس مطمئنه فقط برای امام حسین(ع) نیست، امام در درجه اولی بوده است. شیعه هم باید به دنبال نفس مطمئنه باشد.
به ما فرمودند روزی هزار مرتبه سورهی توحید بخوانید تا به ثبات قدم در ایمان برسید و قدمهایمان تقویت بشود.
آیت الله کشمیری روزی هفت هزار مرتبه سورهی توحید میخواندند. مدام در حال خواندن بودند راه میرفتند میخواندند و…
از پیامبر(ص) سؤال کرد که: یا رسول الله! چه دعایی کنم؟ فرمودند: دعا کن با ایمان از دنیا بروی.
این سوره برای ما ثبات قدم میآورد.
در سورهی بقره؛ حضرت یعقوب(ع) بچههایش را جمع میکند و سفارش میکند و در آخر میگوید: «فَلا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنتُم مُسْلِمُونَ»؛ نمیرید مگر مسلمان.
در کجا قرار است بمیریم؟ در عروسی؟ پس مسلمانی به عروسی برو، بر روی منبر؟ پس مسلمانی حرف بزن، در خیابان؟ پس مسلمانی به خیابان برو و…
حال مسلمان کیست؟ کسی که واجباتش را انجام میدهد و مسلمانان دیگر از دست و زبانش در امان باشند و کسی از دست او ناراحت نباشد.
این شبها انس با قرآن داشته باشیم.
اگر کسی 18 روز؛ روزی سه مرتبه سورهی توحید را بخواند به «صمد» که رسید آن را هزار مرتبه تکرار کند، فرمودهاند گرهای نیست که به دستش باز نشود.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هر چه به آخرالزمان نزدیک میشویم، بلاهای ناشناخته، دیر درمان و کینهها و نداشتنها و گرفتاریها زیاد میشود. سؤال کردند: یا رسول الله! درمان چیست؟ فرمودند: سفارش میکنم آنها را به خواندن سه آیهی اول سورهی انعام.
صبح که چای درست میکنی به آب بخوان و با آن چای درست کن همه از چای بخورند. دردی نیست که دوا نکند. حقوقت را که میگیری، به اولین خرجی که از حقوق میکنی این سه آیه را بخوان. این سه آیه در رونق زندگیمان و در رونق معنویمان بسیار تأثیرگذار است.
ماه محرم، ماه سلوک است. سلوک یعنی تربیت زبان، دست، گوش و… چه ماهی از ماه محرم برای تربیت، بهتر و اولی است؟ و کدام مکتب از مکتب امام حسین علیهالسلام گویاتر است؟
یک نورِ قیامت، نورِ پیشانی مؤمن است. وقتی از صراط رد میشود نور ساطع است و رد میشود. پشتسریهایش به او میگویند: بایست تا ما از نور تو استفاده کنیم و رد شویم و برویم. او میگوید: اگر نور میخواهی برگرد پشتت. برگرد به دنیا. این، نورِ گریه بر امام حسین(ع) است که من کسب کردم و تو کسب نکردی. من حجاب کردم و روزه گرفتم و… تو هم اگر نور میخواهی به دنیا برگرد و کسب کن. او هم فکر میکند باید به پشت برگردد، برمیگردد و در جهنم سقوط میکند.
نور دوم:
کعبه را میآورند اما نور ندارد؛ شعار میدهد که خدایا! میخواهم حاجیان و عمرهگزاران حقیقی را شفاعت کنم و میکند. ناگهان زمینی میآید مانند کوکب دُرّی نور میدهد و قیامت را روشن میکند. همه از هم میپرسند که کیست؟ کعبه که آمد و رفت. خودش را معرفی میکند و میگوید من زمینی هستم که رگهای حسین(ع) بر من بریده شده است، زمینی هستم که دستهای زینب(س) به طناب اسارت بر من بسته شد، من زمین کرب و بلا هستم.
اهمیت آشنایی با احکام و شرایع دین اسلام
در روز قبل گفتیم که مجلس امام حسین(ع) سه مرحله دارد. یک قسمت مجلس ایشان، گفتن و یاد گرفتن احکام و شرایع دین است؛ این که این دینی که امام حسین(ع) به خاطر آن، اینهمه مصیبت تحمل کرده است، چگونه دینی است و چه نوع شریعتی است؟ و آداب هر کدام از عبادتها چگونه است؟
همین مجلسنشینی و گریه بر امام حسین(ع) آداب بسیار فراوان دارد که در مجلس امام حسین(ع) روی بال ملک مینشینی.
رسول اکرم(ص) فرمودند: اگر مسلمانی هفتهای یک روز را برای آشنایی با دین، قرآن، احکام و مسائل شریعت قرار ندهد و در مورد امر دینیاش پرسش نکند و جوابی دریافت نکند و معارف و احکامش را نیاموزد، من از این مسلمان منزجر هستم.
چون ما آداب و احکام دین خود را نمیدانیم، با هر شبههای که وارد میشود، برایمان سؤال ایجاد میشود و در دینمان سست میشویم!
جناب لقمان خطاب به پسرش میفرمود: پسرم! در روزها و شبها و ساعات زندگی خود، بهرهای برای تحصیل امور دینی خود بگیر. پسرم! هرگز برای خود ضایعهای مانند ترک علوم دینی و معارف دینی خود نخواهی یافت.
به این معنی که دین من در روز و شب و حتی یک ساعتِ من، بهره و حقی دارد که باید آن را بگیریم و پر ضررترین ضررها این است که من معارف و علوم دینی نداشته باشم.
چه کسی بیشتر از عمر سعد ضرر کرد؟ او دین نمیشناخت و خیال میکرد که دیندار است!
امام صادق(ع) فرمودند: اگر کسی بدون علم و آگاهی، اعمال دینی خود را انجام دهد، مانند کسی است که در بیابان به دنبال سراب میدود و هر چه بیشتر بدود فاصلهاش با واقعیت و حقیقت بیشتر میشود.
برخی افراد به حج میروند و در مسجد شجره از او میپرسند که مقلّد چه کسی هستی؟ جواب میدهد که تقلید به چه معنا است؟!
ما یا قدرت استنباط داریم و مجتهد هستیم یا اگر مجتهد نیستیم باید مرجع تقلید داشته باشیم و مقلّد او باشیم و احکام را از او تقلید کنیم.
یا برخی آنقدر احکام نمیدانند که خداوند متعال نماز غیبت کننده را قبول نمیکند، یا روز عرفه روزه میگیرد اما روزهاش را با لقمهای باز میکند که از رشوه بر سر سفرهی او آمده است.
امام جعفر صادق(ع) فرمودند: اگر کسی یک حدیث را بیاموزد که از حلال و حرام خداوند متعال باشد (حلال و حرامی را یاد بگیرد) برای او بهتر است از زر و سیم همهی دنیا.
گریستن بر اباعبدالله(ع) دستور خود ایشان و سایر معصومین(ع) است
قسمت دوم از مجلس امام حسین(ع) سوز و گریه است.
خوب است حتی اگر آدم بخواهد ادای اهل کفر را دربیاورد و خود را به کفر بزند، ادای کافر عالم را دربیاورد و ادای کافر جاهل را درنیاورد. ادای دانشمند را دربیاورد چرا ادای هنرپیشه را درمیآورد؟!
مورخ انگلیسی ادوارد گیبون در کتابش وقتی به فصل کربلا میرسد میگوید: با اینکه مدتهای طولانی است که از تاریخ کربلا گذشته است ما هم با صاحب این واقعه حسین(ع) هموطن نیستیم و ایشان انگلیسی نیست بلکه عرب است، همزبان نیستیم، هم دین هم نیستیم ایشان مسیحی نبوده بلکه مسلمان بوده است اما مَشقّات و مشکلات و مصائبی که بر حسین بن علی(ع) وارد شد و او تحمل کرد، احساسات هر سنگدلی را جریحهدار میکند چندان که یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود احساس میکند و با شنیدن مصائبش جلوی اشکهایش را نمیتواند بگیرد.
آقای توماس ماساریک اندیشمند اهل چک میگوید: اگر چه کشیشان مسیحی یاد گرفتهاند که از مصائب مسیح(ع) بگویند اما آن شور و هیجان که در پیروان حسین(ع) یافت میشود در پیروان مسیح(ع) یافت نمیشود زیرا مصائب مسیح در مقابل مصائب حسین(ع) مانند پَر کاه در مقابل کوه عظیم است.
آن شاعر عرب در شعری که در باب کربلا سروده است میگوید: اگر یک قاشق آب گلآلود به حلقوم آن شش ماهه میریختند، مادرش از غصه دقمرگ نمیشد!
آیا میشود یک آدم دلزنده اینها را بشنود و آه نکشد؟ سُنی و مسیحی و بودایی میگویند ما دلِ شنیدن این مصائب را نداریم اما برخی که کمی تحصیلات به دست آوردهاند به شاگردانشان میگویند که گریههایتان را بکنید، امام زمان که بیاید روضهها تمام میشود! خیر؛ این گونه نیست. در آن زمان تازه روضهها شروع میشوند زیرا امام زمان(عج) میایستند و خود را معرفی میکنند و میگویند من پسر کسی هستم که در کربلا عطشان کشته شد.
مجلس امام حسین(ع) مجلسی مملو از گریه است زیرا ما در این مجالس به دستورات و سخن خود ائمه(ع) عمل میکنیم.
هر کس وصیتی میکند، طبق وصیت آن مرحوم عمل میکنند.
امام سجاد(ع) به شهر شام وارد شدند و ایشان را همراه با سایر اُسرا درحالیکه به غل و زنجیر بودند به قصر یزید ملعون بردند. رأس مطهر امام حسین(ع) در داخل تشت بود و امام به حرمت رأس بریده سر خم کردند و سلام دادند: السلام علیک یابن رسول الله، السلام علیک یابن امیرالمؤمنین… و سلامها را که دادند جواب از رأس بریده آمد: و علیکم السلام یا وَلَدی یا علی ابن الحسین… به شیعیانم سلام مرا برسان (در قصر یزید ملعون با آن رأس بریده، امام حسین(ع) به یاد ما شیعیان و محبان هستند) و به آنان بگو: همانا پدرم تشنه شهید شده است او را یاد کنید؛ و غریب از دنیا رفته است پس بر او با صدا گریه کنید.
این، وصیت خود ابیعبدالله(ع) است. من چه کاره هستم که بخواهم اشکال بگیرم؟!
این درخواست امام صادق(ع) است: «نوحوا عَلَی الحُسین نوحَ الثَکلی عَلَی وُلدها»؛ بر جد ما حسین(ع) با صدای بلند گریه کنید مانند مادری که بر فرزند جوانش گریه میکند.
رسول اکرم(ص) فرمودند: «و صَلَی اللهُ عَلَی الباکینَ عَلَی الحسین رَحمَةً وَ شَفَقَه» صلوات و درود خداوند متعال بر آن کسی که بر حسین(ع) گریه میکند آن هم صلواتی از رحمت و شفقت.
پیامبر(ص) نمیفرماید: درود من، درود علی، درود فاطمه، درود حسین؛ میفرماید: درود خدا… آن هم صلواتی از روی رحمت و شفقت؛ زیرا زمانی که انسان به حوادث کربلا گریه میکند، دلش نسبت به کربلا رقیق میشود و شفقت پیدا میکند.
مسافران، سوار بر هواپیما شدند تا از مشهد به تهران بیایند. وقتی به نزدیکی فرودگاه تهران رسیدند، خلبان اعلام کرد که چرخهای هواپیما باز نمیشود و ما مجبور هستیم در آسمان بمانیم تا در فرودگاه تمهیدات لازم صورت بگیرد. بعد از دقایقی صدای خلبان آمد که هراس نداشته باشید و خونسردی خود را حفظ کنید ما با چرخهای بسته باید به زمین فرود بیاییم. آتشنشانی جهت آتشسوزی احتمالی و جهت پریدن مسافران از داخل هواپیما آمده است، آمبولانس نیز جهت بردن زخمیهای احتمالی آمده است. وقتی این حرف زده شد، در داخل هواپیما غلغله شد و همهی مسافران به دلهره و اضطراب باور نکردی دچار شدند. ناگهان دیدند پیرمردی با لهجهی ارمنی سه مرتبه فریاد زد: ای عباس مسلمانان! جلوی سقوط هواپیما را بگیر، به داد برس! مسلمانان خجالت کشیدند و همه با هم ندای یا عباس ادرکنی را سر دادند و هنوز صدا آرام نشده بود که خلبان گفت: چرخها باز شد، نترسید همه به سلامت مینشینیم.
اهمیت شناخت و رعایت حرمت مجلس امام حسین(ع)
بخش سوم مجلس امام حسین(ع)، تبیین و معرفی مجلس امام حسین(ع) است زیرا حسین شناسی کار بسیار سختی است. باید بدانیم که مجلسنشینی ایشان چه شرایط و ضوابطی دارد و چه قدر و قیمت و عظمتی دارد.
به ما دستور دادهاند که برای داشتن محرم پر برکت از دو ماه قبل از آغاز محرم باید از گوش و چشم و زبان خود مراقبت کنیم تا گناه و مباح مرتکب نشویم و بتوانیم بر امام حسین(ع) گریهی معنادار کنیم. برخی از علما دو ماه ذیالقعده و ذیالحجه پیاده به کربلا مشرف میشدند. عالم بزرگوار میفرمود باید دستهای خود را تربیت کنیم تا بتواند برای امام حسین(ع) به سینه بخورد. اگر بدون مراقبت برای امام حسین(ع) سینهزنی کنیم، دست بکاء ندارد. از ایشان پرسیدند که مگر دست هم بکاء دارد؟ ایشان فرمودند: آری؛ تا دست بکاء نداشته باشد، نمیتواند زمانی که به سینه میخورد درب دل و قلب را باز کند؛ و تا دل باز نشود، امام حسین(ع) به آن دل وارد نمیشود و از آن دل استخراج نمیشود.
علماء از دو ماه قبل زبانشان را حفظ میکردند تا دروغ و غیبت و لهویات نداشته باشند تا وقتی میگویند: «یا حسین» صدایشان تا کربلا برود. حال باید با چه زبانی امام حسین(ع) را صدا کرد تا صدای انسان تا کربلا برود؟
عالم ربّانی نقل کرد که پیاده به سمت کربلا میرفتم. میدانستم که در کدام نقاط آب یافت میشود. آب همراه من تمام شد و به مزرعهای رسیدم و متوجه شدم که آن مزرعه امروز نوبت آبش نیست. متوجه شدم که بالای تپه چوپانی هست که مشغول چراندن گوسفندان است. پیش خود گفتم که شاید آب یا شیر به همراه داشته باشد. نزد او رفتم. بعد از اینکه مرا سیراب کرد پرسید: در این گرمای تابستان به کجا میروی؟ گفتم: به کربلا جهت زیارت امام حسین(ع) میروم، مگر تو نمیروی؟ چوپان گفت: گاهی اوقات میروم. زمانی که گوسفندان را میچرانم نزدیک کربلا که رسیدند من هم به زیارت میروم. گفتم: آیا همین قدر میروی؟ چوپان گفت: روزها در صحرا هر ساعت و هر وقت که دلم تنگ میشود عصایم را بلند میکنم و رو به کربلا دستم را به سینه میگذارم و جواب میشنوم، کربلا رفتن به آن شکل است اما سلام کردن و جواب گرفتم به این شکل است؛ پس عصایش را بلند کرد و دستها را بر روی سینه قرار داد و گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله» ناگهان بیابان از صدای امام حسین(ع) پر شد. چوپان گفت: تو هم سلام بده. من ترسیدم از اینکه آبرویم نزد چوپان برود و به سمت نجف برگشتم و در دلم گفتم: یا علی! آبروداری کن، نکند آبروی مرا ببری! بعد به سمت کربلا برگشتم و سلام به امام حسین(ع) دادم و جواب گرفتم.
حرمت مجالس امام حسین(ع) را نگه میداشتند. آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی پادرد شدید داشت اما هنگام ذکر مصیبت امام حسین(ع) تمام مدت دوزانو مینشست و روضه میشنید حتی اجازه نمیداد که چهارپایه بگذارند و میگفت: وای بر من اگر در روضهی امام حسین(ع) روی چهارپایه بنشینم.
علما از دو ماه قبل از محرم از گوشهایشان مراقبت میکردند تا صدای نالهی حضرت زهرا(س) را بشنوند و بشناسند. اما ما نمیشنویم زیرا امام صادق(ع) فرمودند: دورهای میآید که شبی نیست که شیعیان ما، ساز و آواز تازهای نشنوند آن هنگام که اکثر شیعیان ما نماز صبحشان قضا میشود.
علما اعلام میکردند که در محرم به خانهی ما مهمان نیاید بعد از محرم قدم همه بر روی چشمان ما.
مرحوم خانم مالک میفرمودند: در محرم مهمان دعوت نکنید مبادا آن روز از روضهی امام حسین(ع) بازبماند و تو یک سیاهی لشگر از روضهی امام حسین(ع) کم کرده باشی. مهمانی نروید شاید میزبان در رودربایستی شما، آن روز به روضه نرود و شما مسئول آن باشید.
از علمای ما بود، روزی شانزده مرتبه منبر میرفت و در آخر شب به روضهای میرفت که سینهزنی و گریه کند. نقل کرد: شبی به آن روضه رفتم و مجلس بسیار طولانی شد و من در آخرِ مجلس، به صاحبخانه گفتم: کمی کمتر عزاداری کنید؛ ساعت دیروقت را نشان میدهد. به خانه آمدم و خوابیدم. در عالم خواب حضرت زهرا(س) فرمودند: در روضهی حسینم فضولی کردی! درب باز بود میخواستی مجلس را ترک کنی و بروی. هر که خسته است برود. دیگر در این امور فضولی نکن.