باب توسل به وجود نازنین کریم اهلبیت(ع)
معنای کریم
ادامهی بحث در باب آخرت و کسب رهتوشه برای آن
چگونه میتوان از شب و روز، سود گرفت و بشارت خداوند را دریافت کرد؟
اهمیت دوستی با امام زمان(عج) و راه کسب دوستی ایشان
بزرگترین نعمتی که خداوند متعال به ما داده است این زمانهایی است که ما در حال گذر از آن هستیم؛ بنابراین حق ایجاب میکند که از این فرصتهای معنوی به نحو احسن استفاده کنیم.
امروز و فردا روز شادی کردن است به جهت ولادت کریم اهلبیت امام حسن مجتبی(ع)؛ اما به این وجود مبارک باید توسل گرفت و لازمهی توسل، شکستن دل و ریختن اشک است. به محض اینکه اشک جاری شد، خداوند متعال فرموده است: به عزت و جلالم اگر دلی بشکند و اشکی جاری شود و دستها به سوی من دراز شود، خدای شما نیستم اگر هر آنچه خواستید به شما ندهم و ارحمالراحمین نیستم اگر درخواست شما را اجابت نکنم.
باب توسل به وجود نازنین کریم اهلبیت(ع)
امشب شب توسل به وجود مقدس امام حسن(ع) است و مبلِّغ و سخنران لابهلای کتابها را جستجو میکند و در مورد خصال و ویژگیهای شخصیتی این بزرگوار و باب توسل به ایشان تحقیق میکند تا مستمعین خود را از این وجود مبارک به فیض برساند.
از مناقب ایشان بسیار گفته شده است: «السلام علی السید المجتبی، الامام المرتجی، صاحب الحسب المنیع و الفضل الجمیع، صاحب الجود و المنن، دافع المحن و الفتن، الامام الرفیع حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام».
اما در باب توسل به ایشان کار بسیار سخت است زیرا امام حسن(ع) در زمان معاویة ابن ابیسفیان زندگی کردهاند و آن ملعون اجازه نمیداد که فضایل ایشان و بابهای توسل به ایشان نشر پیدا کند و رجوع به خانهی امام صورت بگیرد.
البته امام حسن مجتبی(ع) کریم اهلبیت(ع) است و انسان وقتی به درب خانهی کریم میرود حرف نمیزند، سکوت میکند، کشکول خالی خود را به همراه میبرد و فقط درب میزند.
پس امشب، شب توسل به ایشان این است که به درب خانهاش بروی و فقط بگویی: یا حسن مجتبی(ع).
معنای کریم
ایشان کریم اهلبیت(ع) هستند. لغت «کریم» در قرآن و آیات و روایات بسیار به کار رفته است. یکی از القاب قرآن «کریم» است. همچنین یکی از القاب خداوند متعال «کریم» است. در قرآن «رزق کریم» آمده است. برخی از ملائکه «کرامالکاتبین» یعنی اهل کرامت هستند. در میان اهلبیت(ع) با وجود اینکه همگی کریم هستند اما امام حسن مجتبی(ع) و حضرت معصومه(ع) به کریم و کریمهی اهلبیت مشهور هستند.
معنای خدای کریم
شخص مسلمانی از بادیه نزد رسول اکرم(ص) آمد. رسول اکرم(ص) از حسابوکتاب قیامت، میزان، سؤال و جواب قیامت سخن میگفتند. مرد ایستاد و دست خود را بالا آورد و اجازه خواست تا سؤالی را مطرح کند. رسول اکرم(ص) فرمودند: بپرس.
مرد گفت: یک سؤال دارم و آن، اینکه روز قیامت حسابوکتاب به دست چه کسی است؟ آیا ملائکه حسابوکتاب میکنند یا جبرئیل و یا شما حسابوکتاب بندگان را بر عهده دارید؟
پیامبر(ص) فرمودند: حسابوکتاب قیامت، مؤاخذه و بهشت و جهنم به دستان خداوند کریم است.
مرد همانگونه که ایستاده بود سر خود را به پایین انداخت و گفت: حقیقت را درک کردم و دیگر سؤالی ندارم.
مرد که رفت، اشک پیامبر(ص) جاری شد و فرمود: او بهراستی حقیقت کریم را دریافت.
صحابه به دنبال مرد رفتند و او را یافتند و در مورد حقیقت کلام پیامبر(ص) از او پرسیدند.
مرد گفت: «الکریم اذا قَدَرَ عَفا» مگر شما نمیدانید که کریم وقتی روز انتقام فرامیرسد وقتی حسابوکتاب را مشخص کرد، عفو میکند و میبخشد.
خداوند متعال در روز حساب وقتی با دقت همه چیز را مشخص کرد و متوجه شد که بدهکار چیزی ندارد و سر خود را پایین انداخته و ناراحت است، بهانهای مییابد تا او را ببخشد.
معنای «کریم» در باب انسانها:
در باب انسانها، کریم به کسی گفته میشود که حتی از دشمن خود نیز دریغ نمیکند. ما ممکن است بخشنده یا سخاوتمند باشیم اما کریم نیستیم.
در روایت آمده است که برای وجود مبارک امام حسن(ع) برهای آورد بودند و امام به این بره علاقهمند شده بودند. روزی مشاهده کردند که پای حیوان شکسته است و گوسفند میلنگد. از غلام سؤال کردند که چه کسی پای گوسفند را شکسته است؟
مرد گفت: من شکستهام.
علت را جویا شدند، گفت: میخواستم به شما آزار برسانم و شما را غصهدار و غمگین کنم زیرا شما به این حیوان علاقهمند بودید.
امام فرمودند: من در عوض تو را خوشحال میکنم و تو را آزاد میکنم که بروی.
اینجاست که این بزرگوار برازندهی گرفتنِ لقبِ «کریم» میشود. برخی از کتب نوشتهاند که امام در پاسخ غلام فرمودند: اما من در عوض کسی که تو را وادار به این کار کرد (شیطان) را غمگین میکنم پس در راه خدا آزاد هستی.
خیلی مهم است که از ماه رمضان امسال این درس را بگیریم. شیطان ما را به گناه وادار میکند پس ببخشیم کسانی که ما را اذیت کردهاند و با این کار شیطان را ناراحت کنیم.
عمدهی دشمنان امام حسن(ع) سه دسته بودند:
– دستهی اول جاهلان بودند، کسانی که مقام امامت ایشان را نمیشناختند و در هر زمان هرکسی در حق امامش جاهل باشد در حق امامش ظلم میکند. گاهی این ظلم کلامی است، گاهی عملی است، گاهی اخلاقی و یا اجتماعی است.
– دستهی دوم فریفتگان و عاشقان دنیا بودند و دینشان را به سکههای بنیامیه فروخته بودند؛ و بسیار کم بودند اشخاصی که در آن دوران دینشان را به دنیا نفروختند.
– دستهی سوم حسودان و بخیلان بودند که مناقب اهلبیت(ع) را تحمل نمیکردند.
مرد شامی روایت کرد که به مدینه آمدم و مشاهده کردم که مردی زیبا، خوشرو، خوشبو و خوشلباس درحالیکه لبخندی بر لب دارد، موهایش روی شانهها ریخته و مژهها به ابرو رسیده و سوار بر مرکبی شده بود که از آن مرکب بهتر ندیده بودم.
پرسیدم: او کیست؟
گفتند: حسن بن علی بن ابیطالب.
تا این را شنیدم سینهام تنگ شد و حسادت علی در سینهام موج زد و جلو رفتم و پرسیدم: تو پسر ابیطالب هستی؟ (حتی از حسادت نام علی را بر زبان نیاوردم.)
آقا لبخندی زد و درحالیکه سوار بر مرکب بود فرمود: من پسر ابیطالب نیستم، نوهی او هستم. من پسر علی بن ابیطالب هستم.
حسادت در من اوج گرفت و شروع کردم به اهانت کردن و آنچه که از لغات بد بلد بودم به علی و حسن بن علی گفتم و آنقدر گفتم که آتش وجودم خوابید و دهانم کف کرد و خسته شدم و دهانم را بستم.
من که ساکت شدم آقا به سخن آمد و روبروی من ایستاد و فرمودند: سلام علیکم ای پیرمرد گمان کنم غریب هستی و شاید اشتباه کردهای؟
(امام میخواهد به آن مرد بفهماند که شاید دچار جهالت هستی و بر مبنای جهالت این سخنان را میگویی).
پس اگر درصدد رضایت ما هستی، من از تو گذشتم و اگر چیزی بخواهی من به تو میدهم و اگر راهنمایی و ارشاد بخواهی من تو را راهنمایی و ارشاد میکنم و اگر برای برداشتن مالت کمک لازم داری من بار تو را برمیدارم و اگر گرسنه هستی من تو را سیر کنم و اگر برهنه هستی من تو را میپوشانم، اگر نیازمند هستی تو را بینیاز کنم، اگر آواره هستی تو را در پناه خود بگیرم و اگر خواستهای داری من آن را اجابت کنم و اما اگر وسایل خود را برداری و تا زمانی که در مدینه هستی به منزل من بیایی و مهمان من باشی، این برای من از همه بهتر است و دل مرا شاد خواهی کرد. خانهی من وسیع است و نوهی پیامبر هستم و مال بسیار دارم و میتوانم از تو خوب پذیرایی کنم.
مرد شامی میگوید: من گریستم و وسایل خود را به خانهی امام بردم و تا زمانی که در مدینه بودم به زیبایی از من پذیرایی کردند. وقتی به مدینه آمدم دشمنترین به علی بودم و وقتی از مدینه خارج شدم هیچکسی را بهاندازهی علی و فرزندانش دوست نداشتم.
این، همان معنای «کریم» است که حتی به دشمنش هم بخشش دارد و بخشش او هدایتگر و بینیاز کردن است.
آنقدر باید شخص، کَرَم و بخشش کرده باشد که این خصوصیت در وجود او ملکه شده باشد و نتواند در مقابل انسان و موجودات و دوست و دشمن کرم نکند و آن باید ملکهی اخلاق انسان شده باشد و به تمام معنا اعم از دنیوی و اخروی و مادی و معنوی، به دیگران کَرَم و بخشش داشته باشد.
همهی ائمه(ع) کریم هستند و همهی خصال را مجموعاً با هم دارند اما هر کدام در دوره و زمانهای که زندگی میکردند، زمینه برای بروز یک خصلت مهیا بوده است.
در زمان امام حسن(ع) زمینه برای بروز خصلت« کریم بودن» مهیا بوده است زیرا معاویه با پول به میدان آمده بود و با پول دین و اعتقاد مردم را میخرید و به جنگ قرآن آمده بود، امام حسن(ع) نیز با کَرَم و بخشش مادی با معاویه مقابله میکرد و به ضعفا و فقرا رسیدگی میکرد به طوری که سه مرتبه تمام دارایی خود را بخشیدند حتی نعلینهای خود را نیز بخشیدند. معاویه پول میبخشید و در مقابل دین مردم را میخرید اما امام حسن(ع) بدون هیچ چشمداشت میبخشیدند.
خداوند متعال کریم است و در زمان قدرت میبخشد و امام حسن(ع) کریم است و به دشمن خود بخشش میکند، قرآن نیز کریم است به معنای اینکه تمام محاسن و زیباییها از نظر آیه و بلاغت و کتابت و هماهنگی کلمات و جملات در اوج است. قرآن، کریم است زیرا منشأ و مبدأ هر کمال و جمال و خوبی و هر زیبایی است؛ و نازل کنندهی آن، خداوند کریم است؛ و آورندهی آن، رسول کریم است. قرآن، کریم است زیرا اهدافش کریم است و قصد دارد انسان را از حضیض خاک به اوج ملکوت برساند و او را به عزت و عظمت بر سر سفرهی کَرَم خداوند در عرش بنشاند. ماه رمضان هم ماه کریم است و انسان بر سر سفرهی قرآن کریم و با توسل به پیامبر کریم بر سر سفرهی خداوند کریم از عفو و بخشش خداوند بینهایت بهرهمند میشود.
مرحوم خانم مالک میفرمودند: آنهایی که میخواهند متوسل به امام حسن مجتبی(ع) شوند، بعد از نماز عشا و یا آخر شب، وضو بگیرند، شمعی روشن کنند و فرش اتاق را کنار بزنند به نیت قبرستان بقیع؛ زیارتنامهی ایشان را بخوانند (که در مفاتیح آمده) سپس دو رکعت نماز به نیت امام حسن مجتبی(ع) به هر سورهای که میخواهند، بخوانند و به ایشان هدیه کنند. پس از اتمام نماز، یک مرتبه سورهی «یس» بخوانند و به ایشان هدیه کنند، سپس دستها را بالا برده و ایشان را قسم بدهند به مادرشان حضرت زهرا(س) و مظلومیت حضرت علی(ع).
این توسل را میتوان در شبهای عزیز مانند امشب انجام داد. مرحوم خانم مالک(ره) مقید بودند که در تمام شبهای جمعه این توسل را به نیت تعجیل در فرج امام زمان(عج) بخوانند.
مرحوم آقای خسروی میفرمودند: در دردهای مگویتان به امام حسن(ع) متوسل شوید. از شب دوشنبه شروع کنید تا یک هفته، قبل از خواب، وضو گرفته، رو به قبله بنشینید و نماز امام حسن مجتبی(ع) و دعای پس از نماز ایشان را که در مفاتیح آمده، بخوانید، سپس دعای توسل را شروع کنید، به فراز امام حسن مجتبی(ع) که رسیدید، اشک بریزید و ایشان را قسم بدهید به پهلوی شکستهی مادرشان زهرا(س) و مظلومیت پدرشان علی(ع). پس از اتمام توسل، صدقهای کنار بگذارید و پس از یک هفته، صدقات را در راه امام حسن(ع) خرج کنید.
این توسل را میتوان در ماهها و زمانهای دیگر هم انجام داد.
ادامهی بحث در باب آخرت و کسب رهتوشه برای آن
دیروز خدمت شما سخن حضرت علی(ع) در مورد دنیا و اینکه قبل از رفتن به آخرت، چیزی از پیش بفرستیم و از گذر عمر، بهرهی آخرتی برگیریم را گفتیم.
روایت است که وقتی پیامبر(ص) به نبوت رسیدند، شیاطین به دور شیطان بزرگ، جمع شدند و ناله و اعتراض کردند که پیامبری آمده و قرآن آورده است. او همهی بتها را میشکند و بتپرستی از بین میرود، حال، ما چه کنیم؟! ابلیس پس از شنیدن سخنان آنها پرسید: آیا امت این پیغمبر، علاقهمند به دنیا هستند؟ آیا فریب زرقوبرق دنیا را میخورند؟ آنها پاسخ دادند: بله اینگونه هستند. ابلیس گفت: پس چرا غمگین هستید؟! ما از همین مسئله استفاده میکنیم و آنها را به سه کار وادار میکنیم:
ما با این سه کار، فوج فوج آنها را به سمت گمراهی و جهنم میکشانیم.
پیامبر(ص) فرمودند: چند چیز را قبل از چند چیز غنیمت بشمارید: یکی از آنها، جوانی قبل از پیری است (قبل از سن چهل سالگی). غنیمت شمردن یعنی از فرصت جوانی و توان و نشاط آن بهره بردن و استفاده و ذخیره کردن.
حضرت علی(ع) در کتاب «غررالحکم»، نزدیک به یازدههزار جملهی کوتاه دارند در باب موضوعات اخلاقی، تربیتی، اجتماعی که بسیار کاربردی هستند. یکی از جملات آن، این است که:
«ای مردم! هشدار! آگاه باشید که شب و روز دارند در شما کار میکنند و از شما میگیرند؛ شما هم در شب و روز کار کنید و هر آنچه که آن دو از شما میگیرند، شما هم از آنها بگیرید.» شب و روز، در شما کار میکنند و سرمایهی عمرتان را از شما میگیرند و شما را با هر یک نَفَس، به سمت آخرت و خروج از دنیا آماده میکنند. از شما، جوانی و قدرت و انرژیتان را میگیرند، پس شما هم به مقابله برخیزید و از آنها سود بگیرید.
چگونه میتوان از شب و روز، سود گرفت و بشارت خداوند را دریافت کرد؟
چگونه میتوان از شب و روز، سود گرفت؟
چنان زندگی کن و در دنیا کار کن که مشمول این آیه شوی. حال، چگونه زندگی کنم که این آیه شامل حالم شود؟
راه دریافت بشارت خداوند و بهره بردن از شب و روز:
پیامبر(ص) از قول قرآن فرمودند: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ كَانُوا يَتَّقُونَ»؛ آنهایی که به خداوند ایمان آوردهاند و تا زمانی که از دنیا خارج شوند، بهطور دائم مسیر تقوا را طی میکنند، اینها کسانی هستند که خداوند به آنها بشارت میدهند.
یک معنای تقوا، سپر داشتن است یعنی یک سپر در دست بگیر که هرچه شیطان تیر میزند، به تو برخورد نکند.
سؤال: در این آخرالزمان که پر از فساد و نفاق و مالپرستی و… است، چگونه میشود به جایی رسید که خداوند به انسان بشارت دهد؟
پیامبر(ص) پاسخ این سؤال را فرمودند: «لَوْ لا تَكْثیرٌ فی كَلامِكُمْ وَ تَمْریجٌ فی قُلوبِكُمْ لَرَاَیْتُمْ ما اَری وَ لَسَمِعْتُمْ ما اَسْمَعُ»؛
1) «اگر در کلامتان مَرَج نبود و اگر در قلبهایتان تَمریج نبود، هر آینه، هر آنچه منِ پیامبر میدیدم، شما هم میدیدید و آنچه که گوشِ منِ پیامبر میشنید، گوش شما هم میشنید.»
مرج و تمریج یعنی مرغزار و چراگاهی که در و دیوار و حصار ندارد و دشت بی در و پیکری که حیوانات، بدون حسابوکتاب وارد و خارج میشوند.
در این حدیث، پیامبر(ص) میفرمایند اگر دهانهایتان بی در و دروازه نبود، هر کلام زشت، شایعه، تحقیر، مسخرگی، غیبت، تهمت، شوخی نابجا، کلام نیشدار و… در این دهان وارد و خارج نمیشد؛ و اگر قلبهایتان بدون دروازه نبود که حیوانِ بخل، حسادت، کینه، تکبر، فساد، شک و شبهه وارد آن نمیشد، شما هم شبیه منِ پیامبر میشدید که میتوانستید ملکوت را ببینید و سخن خداوند را بشنوید.
2) «اگر نبود اینکه فرزندان شیطان اطراف دلهای شما میگردند و وسوسه میکنند، همانا شما میتوانستید از روی زمین نگاه کنید و ملکوتِ آسمانها را ببینید.»
آنگاه میتوانستید از شب و روز بهره ببرید، میتوانستید از شب بهره ببرید برای رسیدن به معراج که: 1. نماز شب، معراج مؤمن در دل شب است؛ و میتوانستید از شب بهره ببرید با 2. با قرائت قرآن 3. گریه به درگاه خداوند 4. استغفار در سحرگاهان.
نوف بکالی نقل زیبایی دارد میگوید: «شبی، با یکی دیگر از اصحاب حضرت علی(ع) به نام «حبه عرنی» در منزل حضرت علی(ع) خوابیده بودیم. نیمه شب از خواب بیدار شدم، دیدم حضرت علی(ع) از بیرون به خانه آمدند درحالیکه بسیار خسته بودند (حضرت از نیمهشب تا سحر بیدار بودند و شبها هم در نخلستانها یا درب خانهی فقرا بودند. روزها هم یا در جهاد یا در مسجد به گفتن احکام دین یا به دادرسی از مردم بودند) ایشان از شدت خستگی، دست خود را به دیوار گرفته بودند و میآمدند و با گریه، زمزمه میکردند آیات 190 و 191 سورهی آل عمران را:
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ»؛ مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز براى صاحبان عقل، نشانههایی است. (صاحبان عقل کسانی هستند که) «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَ قُعُودًا وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»؛ آنان كه خدا را [در همهی احوال] ايستاده و نشسته و در حالی که به پهلو آرميدهاند ياد میکنند و در آفرينش آسمانها و زمين میاندیشند [كه] پروردگارا اینها را بيهوده نیافریدهای، منزهى تو، پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.
سپس حضرت علی(ع) درحالیکه اشک میریختند، عرضه داشتند: خدایا! نمیدانم که از امروزِ علی راضی بودی یا خیر؟!
«حبه عرنی» میگوید: من هم شروع به گریه کردم. حضرت فرمودند: آیا بیداری؟ گفتم: بله. پرسیدند: چرا گریه میکنی؟ گفتم: آقاجان! در حالِ شما متحیر هستم که با این عظمت و با این همه کار، این همه اشک و آه دارید! پس وای به حالِ منِ گنهکار!
من این جمله را که گفتم، گریهی حضرت، بیشتر شد و فرمود: خداوند در قیامت، موقفِ حساب دارد، من و تو را در آن موقف نگه میدارد و به تمام حسنات و سیئات ما نگاه و رسیدگی میکند، کوچکترین چیزی از او پنهان نیست؛ پس از خودت مراقبت کن و خودت را برای آن روز آماده کن.
نوف بکالی هم شروع به گریه گرد. حضرت فرمودند: آیا تو هم بیداری؟ گفت: بله. حضرت فرمودند: چرا گریه میکنی؟ گفت: بر بدبختی و بیچارگی خودم گریه میکنم. حضرت فرمودند: گریه کن که اگر بتوانی الآن گریه کنی، قطرات اشکت، توانِ خاموش کردن آتش جهنم را دارد.»
بنابراین باید از شب و روز سود گرفت. بهره گرفتن از روز با: 1. کسبِ حلال 2. مشغول شدن به انجام کار خیر.
اهمیت دوستی با امام زمان(عج) و راه کسب دوستی ایشان
یکی از کارهای خیر، پیدا کردن دوست خوب است. پیامبر که خاتمالانبیاست، در دل شب دعایی دارند: «خدایا! از میان بندگان خودت که دوستشان داری، یک نفر به عنوان دوست به من نشان بده که من با او رفاقت کنم تا وقتیکه از دنیا بروم.»
حال، بهترین رفیق که میتوان از او در دنیا و تا قیامت بهره گرفت، حضرت صاحبالزمان(عج) است. بیایید از امشب تا یک سال تمرکز کنیم بر صاحبالزمان(عج) و همهی انرژی خود را بر رفاقت و دوستی و قرب و نزدیکی و دعا کردن برای ایشان بگذاریم. ما تا به الآن چه کار کردیم برای به دست آوردن دوستی امام زمان(عج)؟!
راه کسب دوستی امام زمان(عج):
1) دعا برای ایشان به این ترتیب:
مرحوم آیتالله رضوی در مسجد ملا حیدر در مشهد، نماز میخواندند. هر روز، روزی سه مرتبه، بعد از نماز صبح و عصر و عشا، زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام و سپس دعای علقمه میخواندند به نیت ظهور امام زمان(عج). ایشان میفرمودند: زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام، زمینه را فراهم میکند تا دعای علقمه را بخوانی و دعای علقمه برای این است که راهِ بسته را باز کند و موانع راه را بردارد.
آیا بر سر راه ظهور امام زمان(عج) موانع وجود ندارد؟! بیایید دعا کنیم تا موانع کنار رود. ما که نمیتوانیم هر روز سه مرتبه این کار را انجام دهیم، حداقل روزی یک بار یا هفتهای یک بار این دعا را با زیارت عاشورای صد لعن و سلام بخوانیم.
2) صدقه دادن برای امام زمان(عج).
هر غذایی را که میپزی نیت صدقه برای امام زمان(عج) کن؛ که آنگاه، آن غذا و آن زمانی که برای آماده کردن غذا صرف میکنی، همگی حکم دعا برای فرج امام زمان(عج) را پیدا میکند.
مرحوم آیتالله کوفی را «باب الحجة» مینامیدند، هر کس با امام زمان(عج) کاری داشت، به ایشان رجوع میکرد. ایشان چهل سفر به مکه رفت برای دیدار امام زمان(عج). پول نداشت و از پدرش که نیابتِ حج میگرفت و به مکه میرفت، خواهش میکرد که او را به عنوان خادم کاروان با خودش ببرد. ایشان میفرمود: از دهسالگی، نماز شب میخواندم و در قنوتش دعای فرج میخواندم که خداوند فرج ایشان را نزدیک کند.
شخصی آمد نزد آشیخ جعفر مجتهدی تا بگوید که مرا راهنمایی کنید تا امام زمان(عج) را ببینم. هنوز دهان باز نکرده بود که شیخ فرمود: نمیشود؛ اینگونه که هستی، نمیشود به دیدار نائل شوی!
او میگوید: من کمی نشستم، دوباره شیخ فرمودند: در جیبت، بیست و پنج تومان پول داری درحالیکه فلان فامیلت درمانده است!
شخصی گفت: به مکه رفته بودم. با چند دوست ایرانی در مسجدالحرام نشستیم تا ختم «أَمَّنْ يُجیب…» به عدد دوازده هزار مرتبه برداریم به جهت فرج امام زمان(عج). شروع به ختم کردیم اما حدود دو هزار عدد که گفتیم، خوابمان گرفت و خوابیدیم. از خواب که بیدار شدم، دیدم دوستانم رفتهاند، بسیار ناراحت شدم، دویدم و وضو گرفتم و دوباره با گریه شروع کردم به ختم؛ و در دل میگفتم دیدی آقاجان! یک شب نتوانستم برایت بیداری بکشم؟! ختم را ادامه دادم که ناگهان دیدم دستی بر شانهام خورد. برگشتم، دیدم گویی خورشیدی بالای سرم ایستاده است. به من فرمود: خوب جایی هستی، خوب حالی داری، خوب ذکری میگویی و خوب چیزی از خداوند میخواهی؛ آن را از خداوند بخواه.
تا به خود آمدم، دیدم غیب شدند و نیستند.
بنابراین عالیترین توسل ما به دامن امام حسن مجتبی(ع) در امشب، دعا برای فرج امام زمان(عج) است.