کلیدهایی که خداوند برای مواجهه با مسائل گوناگون زندگی برای ما قرار داده است
اهمیت قدردانی از سرمایههایی که در اختیار داریم
چگونه باید با قرآن آشنا شویم؟
مقدمه:
طبق فرمایش رسول اکرم(ص)، عدهای هستند که اصلاً دلیل بهشت رفتنشان در روز قیامت، فقط اخلاق خوبشان است. (این نیست که مستحبات زیادی انجام دهند یا به طور مثال در ماه مبارک رمضان چندین ختم قرآن کرده باشند. در احادیث آمده است: میتی که چهل نفر از او راضی باشند خداوند او را جهنم نمیبرد و او شب اول قبر ندارد. چهل نفر به چه چیز او گواهی میدهند؟ چهل نفر به اخلاق اجتماعی او گواهی میدهند. شهادت این چهل نفر شهادت اخلاقی است که آیا این میت اخلاق خوبی داشته است یا نه).
شروع بحث:
ایام، ایام دعاست. بر سر سفرهی ماه مبارک رمضان نشستهایم و خداوند تبارک با روزه، دعا، مناجات، استغفار و با قرآن از ما پذیرایی میکند.
امام جعفر صادق(ع) فرمودند: دعای شما به درگاه خداوند در طول روز، بیشتر از تلاوت قرآنتان باشد. به طور مثال اگر یک جزء قرآن خواندیم و فرصت بیشتر از تلاوت یک جزء داشتیم بهتر است که به جای آن دعا بخوانیم.
کلیدهایی که خداوند برای مواجهه با مسائل گوناگون زندگی برای ما قرار داده است
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: هیچ در بستهای نیست مگر اینکه خداوند برای آن کلیدی قرار داده است. (ما باید آن کلید را پیدا کنیم) هیچ بیماری نیست که خداوند درمان آن را نگذاشته باشد. شاید درمان سختترین سرطانها در گیاهی باشد که در باغچهی ما سبز میشود، اما ما نتوانستهایم آن را کشف کنیم. خداوند مرض بیدرمان نمیدهد و خداوند مشکل لاینحل در زندگی کسی به وجود نمیآورد. در قرآن میخوانیم: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها» خداوند بر نفسهای شما بار سنگین نمیگذارد مگر به اندازهی توانایی شما. پس اگر قرار است مشکل بدون کلید به ما بدهد خارج از توان ما میشود.
ادامهی حدیث امیرالمؤمنین(ع): همانا بدانید دعا، کلید درهای بسته است. کلیدها کلمات دعایی هستند که خداوند فرموده است؛ و ما آن دعاها را در ساعات مختلف به درگاه خداوند عرضه میداریم.
ما روزانه ناخودآگاه با یازده مسأله سر و کار داریم:
بشر معمولاً ترسی معلوم یا ترسی واهی در وجودش وجود دارد. ترس از آینده، ترس از روز قیامت، ترس برای سلامتی فرزندان و… ، حتی دعاکننده نیز ترس از این دارد که دعایش به اجابت نرسد، یا روزهدار از این ترس دارد که روزهاش مورد قبول خداوند قرار نگیرد. اوج ترس برای بعد از از دنیا رفتن ماست. بعضی از اموات که تازه از دنیا میروند چنان از قبر میترسند که خداوند به ملائکه میفرماید: چهل روز از او سؤال نکنید او بسیار ترسیده است، بگذارید تا خودش را پیدا کند و بداند که کجا آمده است. تمام ساعات ماه رمضان پر از نور و بخشش است اما ما هنوز ترس از این داریم که آیا خداوند ما را میبخشد یا نه؟!
انسان بیغم وجود ندارد. اگر هم ما غمی نداریم برای غم دیگری غمگین میشویم. دنیای بدون غم وجود ندارد.
علامه مجلسی میفرماید: فردی در چاه افتاد. در چاه میلهی چوبی بلندی وجود داشت. در حالی که آن شخص در چاه میافتاد میله را گرفت. به دیوارهی چاه زنبورهایی را دید که به آن چسبیده بودند و عسل گذاشته بودند. انگشت را به سمت عسل برد تا کمی بخورد. هر عسلی که برمیداشت دهها زنبور دستش را نیش میزدند. ناگهان دو موش سیاه و سفید را دید که دو سر میله را میجویدند نگاهی به پایین کرد دید اژدهایی پایین است. مرحوم علامه در ادامه میفرمایند: آن چاه دنیاست؛ و آن فردی که در چاه افتاده است ما هستیم؛ و آن میلهی چوبی عمر ماست؛ و دو موش سیاه و سفید، شب و روز هستند که از عمر ما میکاهند؛ و آن اژدها مرگ است؛ و آن عسل، لذتهای دنیاست که هر شیرینیاش با نیشی همراه است.
٥. دیدن چیزهای عجیب و غریب در زندگی و دنیا.
عجیبتر از این نیست که انسانها اطرافیان خود را در خانهی قبر میگذارند سپس در میان خود میگویند او چه ثروتی به ارث گذاشته است؟!
اکنون عدهای میگویند انسان «جایز الخطا» است. خداوند در قرآن میفرماید: من گناهان کوچکت را میبخشم از گناهان بزرگ اجتناب کن. عدهای میگویند که انسان «ممکن الخطا» است. بله خمیرهی انسان آمیخته به خوب و بد است. خمیرهی ما از مادهای بد بو است که روح الهی به آن دمیده شده است.
1٠. عبادتها و توفیقات الهی. شبزندهداریها، اشک از خوف خداوند، دستِ دهنده داشتن، یتیمنوازی کردن.
در دعای روز هشتم ماه رمضان هست: «اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ و إطْعام الطّعامِ و إفْشاء السّلامِ و صُحْبَة الکرامِ بِطَوْلِک یا ملجأ الآمِلین» خدایا! امروز به من روزی کن که من به حال یتیمان ترحم کنم و شکم گرسنگان را سیر کنم و همچنین خدایا امروز مرا موفق کن تا به همه سلام کنم (سلامتی خواستن برای همه از خداوند متعال) و همچنین خدایا همنشینی با خوبان و صحبت کردن با کریمان را برای من روزی قرار ده (خدایا امروز به من همنشینی با قرآن و صحبت کردن با امام زمان(عج) که کریم کریمان است را روزی کن) ای پناه آرزومندان (آرزومندان به درگاهِ چه کسی پناه ببرند تا ناامید نشوند؟!).
امیرالمؤمنین(ع) در خانهی یتیمان اطعام میبردند. یتیمان میخواستند ببینند که چه کسی برای آنها طعام میآورد اما آن حضرت حتی نعلینهای خودشان را از پا درمیآوردند تا کسی متوجه حضور ایشان نشود و کسی ایشان را نبیند.
پیامبر(ص) برای هر یازده مسألهای که در بالا بیان شد برای ما کلیدهایی قرار دادهاند:
٥. «وَ لِكُلِّ اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ الِلَّه» هرگاه در زندگی از پیشامدی تعجب کردید و حیران ماندید و میخواهید که دچار آن نشوید ذکر «سبحانَ الله» بگویید.
1٠. «وَ لِكُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ» ما در زندگی نمیدانیم که چه کسی با ما دشمن است و نمیدانیم که دشمن نفسمان ما را به کجا خواهد برد و نمیدانیم که هر روز دشمن درون ما و بیرون ما چه نقشهای برای ما کشیده است! پس باید به خداوند پناه ببریم زیرا خداوند دشمنان ما را میشناسد و راه دور کردن آنها از ما و دفاع کردن از ما را فقط خداوند متعال میداند.
ما روزانه گرفتار این یازده مسأله هستیم و پیامبر(ص) از جانب پروردگار به این زیبایی یازده کلیدِ راهگشا را برای ما قرار داده است و تمام این یازده کلید ساخته شده از اسماء خداوند تبارک و تعالی است. ای کاش ما قدر نفسهایی که میکشیم را میدانستیم! و ای کاش قدر فرصتهای قشنگی مثل ماه مبارک رمضان که خداوند در اختیار ما قرار داده است را میدانستیم.
اهمیت قدردانی از سرمایههایی که در اختیار داریم
سرمایهی انسان ثروتهایی که دارد، نیست. به خدا قسم که سرمایهی انسان اوقات و لحظاتی است که در آن نفَس میکشد. خوشا به حال کسانی که از این لحظات استفاده میکنند و توشهای ذخیره میکنند، برای ساعاتی که دیگر نفس نمیکشند؛ و بَد به حال کسانی که این اوقات و فرصتها را از دست میدهند.
امام حسن مجتبی(ع) فرمودند: مردم! وقت تهیهی سفر آخرت و سفر معنوی و رسیدن به لقاء خداوند و رسیدن به قرب الهی آنقدر کم است و سرعت روند کاروان عمر آنقدر پرشتاب است که بیشتر مسافران آن فرصت بار بستن نمیکنند (یعنی اینقدر برای سفر آخرت فرصت کم است؛ چه برسد به اینکه انسان بخواهد این فرصت کم را به بطالت بگذراند).
سخنی از معصوم: آدمی سفری چون سفر آخرت هولناک در پیش دارد؛ و مانند اَجل رانندهای در عقب که به سرعت در حال رانندگی است. هر یک نفس ما گاز دادن این راننده است؛ و مثل تکالیف شرعی و عرفی و اخلاقی باری به دوش ماست که هر کدام بسیار زیاد است؛ و راهزن و دزدی همچون شیطان در کمین است که همواره به دنبال ماست. (به طور مثال شیطان با یک غیبت کردن روزهی تو را باطل میکند و آن را از تو میدزدد.) پس چه جای فارغ نشستن! و چه جای بیکار نشستن و خود را سرگرم گذشته و آیندهای که هنوز نیامده کردن! چه جای سخنهای بیفایده! (اگر این کار حرام هم نباشد مذموم است به جهت اینکه اوقات ما را از بین میبرد و نفس ما را هدر میدهد نفسی که به یک «لا اله الا الله» یا «سبحان الله» گفتن میتواند ما را از قعر جهنم به بهشت رساند. (قیمت این نفس این قدر است)). چه بسا تعقل در یک روایت و یا یک آیه، چه بسا دیدن یک عالم… درهایی از رحمت الهی را به دل ما باز کند. چه جای هدر دادن این فرصتها؟!
مرحوم علامه طباطبایی میفرمودند: انسانی که میتواند گنجی به دست بیاورد چرا به کلوخی دل خود را خوش میکند؟ (گنج را آسیه برداشت یا فرعون؟ آنچه فرعون برداشت کلوخی بیش نبود، گنج را آسیه برداشت.)
یکی از گنجها، قرآن و شریک القرآن است. گنجینهی عالم، قرآن مجید است که علوم الهی را در خود جای داده است و شریک قرآن (امام زمان(عج)) که مأمور است ما را با قرآن همراه کند.
چگونه باید با قرآن آشنا شویم؟
ما در رابطه با قرآن و امام زمان(ع) سه کار را باید انجام دهیم:
یک قفل به دل زده میشود؛ که باعث میشود انسانهایی که به دلهایشان این قفل زده میشود گناهانی عادی انجام دهند، امید نجات نیز برای آنها هست. اگر در ماه رمضان و شبهای خاص دیگر، به درگاه خداوند توبه کنند خداوند آنها را پاک میکند. خداوند در قرآن میفرماید: «کَلاّ بَل رانَ عَلی قُلُوبِهِم ما کانُوا یَکسِبُونَ». گاهی به صورت یا لباس یا… چرک یا گرد و غبار مینشیند که آن چرک قابل شستن است و پاکیزه میشود. خداوند میفرماید: گاهی بر روی دلهای شما چرک مینشیند، روی ارواحتان گرد و غبار مینشیند و پیامبر(ص) نیز میفرمایند: گاهی قلبها زنگار میزنند مانند آهن، زنگار آهن را با سمباده پاک میکنند زنگار قلب را با تلاوت و تدبر در قرآن پاک میکنند. (گاهی قلب با اشکی در دل شب پاک میشود) حال با توبه و تحول در درون، این غبار و چرک پاک میشود. گرد و غبار و چرک قلب ما، کار نفس خودمان است نه شیطان. کار شیطان این است که قلب را اشغال میکند قلب را تصاحب میکند(نه گرد و غبار ایجاد کردن بر روی قلب). وقتی شیطان قلب را تصاحب کرد درِ قلب را میبندد و سپس از پشت به آن قفل میزند و کلید آن را در دست خود نگه میدارد. این آدم که شیطان قلبش را تصاحب کرده است، هیچ مسأله ای بیدارش نمیکند. او از هیچ چیز نمیترسد و قلبش را هیچ چیز تکان نمیدهد و خداوند دیگر به آن قلب نظر ندارد. حال اگر این افراد حتی پای صحبت پیامبر(ص) هم بنشینند دیگر برایشان اثری ندارد. (مانند خالدبن ولید یا عمر خطاب).
سلمان فارسی ده سال آخر نبوت پیامبر(ص) از بیست و سه سال نبوت ایشان مسلمان شده است اما عمر خیلی قبلتر از او مسلمان شده بود ولی سلمان کجا و عمر کجا؟! که پیامبر(ص) میفرماید: السَّلمانُ مِنی. غبارِ قلب را با توبه در ماه رمضان میتوان پاک کرد اما برای قلب اشغال شده راهی نیست.
حال ما باید چه بکنیم؟ ما باید نگذاریم قلبمان توسط شیطان اشغال شود. به همان غباری که فقط روی قلبمان را میپوشاند و با توبه پاک میشود، بسنده کنیم. اگر در طول زندگی مراقب خاطر و افکار و اندیشهمان باشیم (سعی کنیم شبهه، حرام، سوءظن و… به فکرمان وارد نشود) از شر شیطان در امان میمانیم. همچنین مراقب خوراکمان باشیم که از طیب و طاهر باشد. آنچه که فکر میخورد غذای معنوی و علمی است. گاهی روانشناسی مطلبی را میگوید و همه عمل میکنند و سالها بعد آن مطلب نقض میشود اما تا به حال دیده شده که روایتی از ائمهی معصوم(ع) یا کلامی از قرآن نقض شود؟ نه. در حال حاضر دنیا به این روایتها و آیات میرسند. غذای مادی نیز باید پاک و تمیز و حلال باشد.
امام معصوم(ع) فرمودند: «وَ إِنَّ القُرآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ، وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ، لاَ تَفْنَي عَجَائِبُهُ، وَ لاَ تَنْقَضِى غَرَائِبُهُ، وَ لاَ تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إلاَّ بِهِ» آیات قرآن دارای ظاهری زیبا و باطنی عمیق است، عجایب آن تمام نمیشود و غرایب آن پایان ندارد، و ظلمات عمل و تفکر و اندیشه در زندگی پاک نمیشود الا به قرآن. سپس فرمود: قرآن دارای بطن است و بطنش نیز دارای بطن است و قرآن هفتاد بطن دارد.
همان گونه که شناخت قرآن لازم است شناخت شریک قرآن نیز لازم است. اگر در رابطه با شناخت قرآن یک قدم برداریم (یک شب نخوابیم یا در راه نشر قرآن خسته بشویم) خداوند میفرماید: به عزتم قسم که شما را به عذاب گرفتار نمیکنم. اگر ما در راه شناخت امام زمان(عج)، دفاع از ایشان یا معرفی ایشان قدمی برداریم هیچ گاه ما را در آتش جهنم نمیسوزانند.
بیش از صد و چهل و دو آیه از قرآن را مفسرین تعبیر به امام زمان(عج) کردهاند؛ و تمامی این تفسیرها به سند از سخن معصوم است.
جمعی خدمت امام جعفر صادق(ع) نشسته بودند. فردی شروع به قرآن خواندن کرد: «الم، ذلِکَ الْکِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُديً لِلْمُتَّقينَ، الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ…» و سپس پرسید: یابن رسول الله! «مؤمنون به غیب» چه کسانی هستند که خداوند قرآن را برای آنها فرستاده است؟ ایشان فرمودند: به خدا قسم یعنی کسانی که به غیاب و ظهور مهدی ما در آخرالزمان اعتقاد دارند و او را حق میدانند. آنها «مؤمنون به غیب» هستند و این آیه برای آنهاست.
در روایتی دیگر در باب این آیه داریم: «المُتَقون» شیعیان حضرت علی(ع) هستند که از گناهان پرهیز میکنند، «وَ الغَیبُ» یعنی حجتی که در پسِ پردهی غیبت است.
در سورهی ابراهیم در آیهی پنج داریم: «… و ذَکِّرهُم بِاَیّامِ اللّهِ…» خداوند به پیامبر(ص) میفرماید: «ایام الله» را یاد امتَت بینداز. به آنها بگو مبادا «ایام الله» را فراموش کنند. امام محمد باقر(ع) فرمودند: «ایام الله» سه روز است:
نماز شب نهم ماه مبارک رمضان: بین نماز مغرب و عشاء شش رکعت نماز (سه نماز دو رکعتی) بخوانید، در هر رکعت حمد و هفت مرتبه آیة الکرسی بعد از اتمام نماز پنجاه مرتبه صلوات بر پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان بفرستید.