ارزش ما به اندازهی دعاهایی است که به درگاه الهی عرضه میداریم
پذیرایی امام زمان(عج) که شریک القرآن هستند در ماه رمضان
شباهت روزه و حج
ادامهی توضیحات در باب نام «الله»
در باب مراحل استغفار
ارزش ما به اندازهی دعاهایی است که به درگاه الهی عرضه میداریم
در روزهای گذشته گفته شد که ارزش انسان به دعاها و تقاضاهایی است که نزد پروردگارش عرضه میدارد. اگر امروز برای دنیای خود و یا مؤمنین و مؤمنات و آمرزش خود و یا فقط برای اولاد خود و یا برای فرج امام زمان (عج) که نجات جهان هستی است و یا برای لقای خداوند متعال، دعا میکنید، ارزش شما نزد خداوند متعال به همین اندازه است.
نزد امام صادق(ع) آمد و شروع کرد به دعا کردن: «اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ» امام فرمودند: دعا را ادامه بده. گفت: دعا ادامه ندارد. امام فرمودند: چرا دامنهی دعا را محدود کردی؟ در ادامهی آن بگو: «وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ»
مخصوصاً در این روزها که ماه رمضان است و خداوند متعال، ملائکه را مأمور کرده است که به دعای ما آمین بگویند و خداوند هرگز دعای ملائکه را رد نمیکند.
زنی نزد شیخ جعفر مجتهدی آمد و گفت: آقاجان! یک فرزند دارم شما دعا کنید که از سربازی معاف شود زیرا نانآور خانهی من است.
آقا فرمودند: تو میگویی من اینجا در حرم حضرت معصومه(ع) دست به دعا بلند کنم و دختر موسی بن جعفر(ع) را نزد خداوند شفیع قرار بدهم برای معاف شدن تنها یک نفر؟!
زن رفت و از رادیو اعلام شد که چندین دوره جوانان از سربازی رفتن معاف شدند.
بزرگان اهل معرفت میگویند که جایزهای که خداوند متعال در روز عید فطر به شما میدهد قیمت دعای شما است. خداوند دعاهای روزها و شبهای ماه رمضان و شبهای قدر و شب آخر تو را میشنود و قیمت آنها را در روز عید فطر به شما میدهد.
پذیرایی امام زمان(عج) که شریک القرآن هستند در ماه رمضان
بحث ما این است که ماه رمضان، ضیافت الله است؛ در این ضیافت الله، پذیرایی به دست صاحبالزمان(عج) انجام میگیرد که شریک القرآن است و طعامی که باید در این ضیافت تناول کنیم روزهداری، استغفار و توبه، انس با قرآن، دعا و مناجات و طلب از خداوند متعال است؛ و باید حتماً از این طعامها تناول کنیم که ضیافت ناقصی نداشته باشیم.
در انتهای شب و سحرها هم باید حتماً به ایشان سلام بدهیم زیرا ایشان شریک القرآن هستند: السلام علیک یا شریک القرآن؛ یعنی به این معرفت رسیدهام که قرآن بهتنهایی نمیتواند مرا هدایت کند و باید در کنار قرائت قرآن و اقامهی نماز و روزه و حج و جهاد، وجود ایشان نیز باشد که اینان بهتنهایی نمیتوانند مرا هدایت کنند؛ و از طرف دیگر اگر من به امام زمان(عج) بسیار علاقه داشته باشم و اما تلاوت قرآن نکنم و زندگی قرآنی نداشته باشم، وجود امام بهتنهایی نمیتواند مرا هدایت کند و محبت تنها به وجود امام بهتنهایی برای هدایت من کافی نیست.
وظیفهی ما شناخت امام زمان(عج) است و البته این کار بسیار سخت و مشکل است، منتظر واقعی ایشان بودن بسیار سخت است.
شباهت روزه و حج
برخی از تکالیف ما شبیه و نظیر ندارند مانند نماز خواندن که رکوع و سجود و قنوت و مقدمه و مُؤَخَرهی آن، تک است و شبیه و مانند ندارد و مخصوص به خود است؛ اما برخی از عبادات ما شبیه به یکدیگر هستند مانند روزهی ماه رمضان و حج بیتالله الحرام. یکی از بهترین دعاهای ما در این ماه خواستن حج است زیرا این دو عبادت به هم شبیه هستند.
در هر دوی این عبادات، هجرت وجود دارد؛ هجرت از خوشیها، خوردنها، خوابیدنها و تمام آنچه که هوای نفس من آن را طلب میکند به طوری که زمانی که حاجی غسل احرام میکند و لباس احرام به تن میکند در حقیقت غسل میت کرده و کفن به تن میکند و حج نوعی موت اختیاری است.
ماه رمضان هم ماه هجرت است و البته هجرتی بسیار سخت زیرا هجرت از حلال است و شما هجرت از روزی حلال، همسر حلال، خوردن و پوشیدن حلال میکنید.
در هر دو عبادت اگر سر سوزنی حرام در لباس و یا خوراکی شما وجود داشته باشد عبادت شما باطل است، در هر دو ظلم به دیگران موجب باطل شدن عبادت میشود.
در حج، کاروان بسیار زیاد است اما هر سال، امیر الحاج اصلی وجود مقدس امام زمان(عج) است. در ماه رمضان که ضیافت الله است، شما افطاری میدهید اما پذیرایی و سفره داری به دست امام زمان(عج) است زیرا روزهدار، روزیخوار امام زمان(عج) است.
همانگونه که امیرالحاج در تمام نقاط حج و تمام مکانها وجود دارد و امدادرسانی میکند همانگونه نیز در ماه رمضان ایشان سفرهدار هستند و در روزهای ماه رمضان و شبهای آن و سحرها و در زمان تلاوت قرآن و توسل گرفتن و حتی در زمان نفس کشیدن شما نیز حضور دائم دارند و امدادرسانی میکنند و فقط کافی است که لبهایتان را بجنبانید، ایشان هستند.
حج، ظاهری دارد که همان طواف و سعی صفا و مروه و قربانی و امثال آن است و باطن آن رسیدن به خدمت امام زمانِ هر عصر است همانگونه که امام معصوم فرمودند که هر کدام از شما که اعمال حج را انجام دهند و آن را به زیارت ما ختم کند حج او کامل است. به همین دلیل کسانی که مدینهی دوم بودند ثواب حجشان بیشتر بود زیرا اعمال حج را انجام میدادند و بعد به خدمت امام محمدباقر(ع) یا امام جعفر صادق(ع) میرسیدند.
روزهی ماه رمضان نیز به همین شکل است و باطن روزه و اوج روزهداری این است که روزهدار درک حضور امام زمان(عج) به عنوان شریک القرآن کند.
تمام اعمال ما نیز ظاهری و باطنی دارد، ظاهر نماز ما همان اعمال ظاهری آن است و باطن آن طبق فرمایش پیامبر(ص)، درک وجود پیامبر(ص) و معرفت به ایشان است. اگر نمازگزار به وجود پیامبر(ص) معرفت و شناخت نداشته باشد نمازش تهی است و آن معرفت به قرآنی است که پیامبر(ص) آورده است؛ زیرا قرآن همان اخلاق پیامبر(ص) است و اگر نمازگزار نماز بخواند ولی بویی از اخلاق ایشان نبرده باشد نمازش محل اشکال است و در جامعه نمازگزار واقعی کسی است که اخلاقش عطر نبوی داشته باشد و به حقیقت نماز دست پیدا کرده است.
ظاهر روزهی ما نیز همین امساک از خوردن و آشامیدن است اما باطن روزه طبق فرمایش امام علی(ع) ولایت ایشان و اولاد ایشان است، شناخت ائمه و درک وجود نازنین ائمه(ع) و البته امام زمان(عج) است. حال این درک وجود ائمه(ع) به این معنا است که روزهدار آن علائمی که یک شیعهی واقعی باید داشته باشد را دارا باشد.
رسول اکرم(ص) فرمودند: یا علی! شیعیان تو اهل بهشت هستند و علامت اهل بهشت این است که گشادهرو باشند (خداوند انسان عبوس و اخمو را دوست ندارد) زبان ذاکر دارد، دست باسخاوت دارد، قلب خاشع دارد، نماز شب میخواند، روزهی کامل میگیرد (که همان روزهای است که ظاهر و باطن آن کامل باشد)، به همه سلام میکند و در سلام کردن بخل نمیورزد.
رسول اکرم(ص) تأکید کردند که بشاش بودن و خوشرویی گناهان شما را از بین میبرد به سرعتی که آفتاب برفها را آب میکند. عربها چون برف ندیده بودند همدیگر را نگاه کردند گویا متوجه سخن پیامبر(ص) نشده بودند. پیامبر(ص) فرمودند: همانگونه که آتش انبار کاه را نابود میکند خوشرویی شما نیز گناهان شما را اینگونه از بین میبرد.
پس هرچه در ماه رمضان احساس نزدیکی بیشتری به امام زمان(عج) داشته باشید روزهی کاملتری خواهید داشت.
در حج همهی حجاج امام زمان(عج) را میبینند و امام نیز به همانگونه است آنان امام را نمیشناسند اما امام تکتک آنان را میشناسد.
به اعتقاد بنده، مجلس قرآنی که برای خدا باشد امام زمان(عج) حتماً به آن مجلس میآیند، مجلس افطاری که برای خداوند باشد حتماً محل حضور امام نیز هست، مراسم احیایی که خالص برای خدا باشد امام به آن مجلس گذر خواهند کرد و شرکت خواهند کرد و به دعای جمع آمین میگویند. خود ایشان فرمودند: اگر دچار مصیبت شدید من به سراغ شما میآیم و تسلیت میگویم، اگر شادی داشته باشید میآیم و تبریک میگویم، اگر به زیارت رفته باشید جهت زیارت قبول به نزد شما میآیم و در سفرههای شما همغذا با شما میشوم و من شما را میشناسم اما شما من را نمیشناسید و حجاب بین من و شما گناهان شما است.
وقتی امام ظهور میکنند برای بسیاری آشنا هستند.
در حج ایشان مأمور است که به هر در راه ماندهای کمک کند. کسی که گم شده است او را بیابد، به عیادت مریض برود، به خسته امدادرسانی کند، به کسی که اشتباهی در اعمالش وجود دارد کمک کند.
گمشدهترین انسان کسی است که در وادی جهل گم شده باشد، امروزه برای اینکه ما به معرفت امام زمان(عج) برسیم دیگران برای ما کاری نمیتوانند انجام بدهند و نمیتوانند ایشان را به ما بشناسانند زیرا شناختشان از امام ناقص است، هر کدام از ما باید مانند گمشدهای باشیم که در وادی عرفات است، هرچه به اطراف نگاه میکند تمام چادرها سفید است و نه میداند از کجا آمده و نه میداند به کجا باید برود و هرچه نگاه میکند بیابان و خیمههای سفید میبیند ناگهان فریاد میزند: یا صاحبالزمان اغثنی! ما نیز امروز باید فریاد بزنیم: یا امام زمان(عج) کمک کنید و خودتان را به ما بشناسانید زیرا با شناخت ولایت شما روزهی ما کامل میشود.
مرحوم شیخ صدوق(ره) در کتاب اکمال الدین نقل میکند: شخصی مسلمان و شیعه بود اما میگفت که من نسبت به وجود مقدس امام زمان(عج) شک داشتم و تا نام ایشان میآمد شک به من حمله میکرد که مگر میشود شخصی آنقدر طول عمر داشته باشد؟! شاید هنوز به دنیا نیامده باشد، شاید آمده و رفته است و ما خبر نداریم، شاید به ما امید واهی میدهند که ما سختیهای روزگار را تحمل کنیم. کار به آنجا رسیده بود که وقتی به ائمه(ع) سلام میدادم، نوبت به ایشان که میرسید سلام نمیدادم زیرا به محض اینکه میگفتم: یا صاحبالزمان(عج)، شک به جانم میافتاد.
به حج رفتم و تمام حج گریه کردم و در دلم دردِ دل کردم که آقا من شما را نمیشناسم و به وجود شما شک دارم و مسائلی را در مورد شما نمیتوانم باور کنم شما خود کاری کن هرگونه که صلاح میدانی. دور ششم طواف را انجام دادم و در حال رفتن به دور هفتم بودم بین رکن و مقام و حطیم جوانی را دیدم که بسیار جذاب و خوشرو بود و عطر وجودش در همهجا پخش بود، چهار یا پنج نفر دور او بودند و ایشان سخنرانی میکردند و مردم در حال طواف خود بودند. من جلو رفتم و دیدم بسیار زیبا و شیرین و منطقی سخن میگوید و مرا نگاه میکند و لبخند میزند و جملهای میگوید. میخواستم جلو بروم که آن چند نفر گفتند ادب را حفظ کن. من از آنان سؤال کردم این جوان کیست؟ فرمودند: پسر پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) است و سالی یکبار در زمان حج به اینجا میآید و سخن میگوید و از این همه حاجی فقط چند نفر او را میشناسند و به سخنش گوش میدهند. من دستم را بالا بردم و گفتم: یابن الزهرا مرا هدایت کنید، من گمشده هستم، مرا رشد بدهید.
تا این جمله را گفتم ایشان خم شدند و از روی زمین چیزی را برداشتند و به من فرمودند: جلو بیا! من جلو رفتم و ایشان آن را در مشت من گذاشتند. اطرافیان سؤال کردند که چه چیزی به تو داد؟ گفتم: سنگریزه. باز کردم و مشاهده کردم که مشتم پر از طلا است.
ناگهان متوجه شدم که در میان جمعیت مشغول طواف هستم و امام خود را به من رساندند و به شانهام زدند و فرمودند: من را شناختی، متوجه شدی که من زنده هستم، حق بر تو عیان گردید و کوری تو از بین رفت و بینا شدی. آیا مرا میشناسی؟
گفتم: خیر. ایشان فرمودند: من مهدی(عج) هستم، من صاحبالزمان هستم و روزی ظاهر خواهم شد و انقطاع من و شیعیانم بیشتر از انقطاع موسی از شیعیانش نخواهد بود اگر شیعیانم مانند بنیاسرائیل بنالند و از خداوند بخواهند خداوند این انقطاع را طولانیتر نخواهد کرد.
بنابراین باطن روزه، وجود نازنین ائمه(ع) و امام هر زمان؛ و در زمانِ ما حضرت مهدی(عج) است.
ادامهی توضیحات در باب نام «الله»
همهی اینها مقدمه دارد و مقدمهی اولِ آن، این است که درک ماه رمضان کنیم و بدانیم که در این ماه، مهمان هستم و این ماه، «ضیافت الله» است و ما مهمان «الله» هستیم. دیروز گفتیم که «الله»، تنها اسمی از خداوند است که مبنای اسماء دیگرِ پروردگار و ستون آنهاست. این روزها این نام خداوند را بسیار بگویید، آنقدر بگویید «یا الله» که از رگهای بدنتان صدای «یا الله» را بشنوید.
پدرِ ابوسعید ابوالخیر، او را نزد استاد برد تا او را تعلیم دهد. استاد به او ذکر «الله» را تعلیم داد. یک سال گذشت و او تحت تعلیمِ این ذکر بود. پدرش خواست او را از کلاس بیرون ببرد، استاد گفت: هنوز زود است؛ و دوباره ذکر «الله» را به او تعلیم داد. پدر رفت و سال دیگر آمد تا او را ببرد، دوباره استاد گفت زود است و به او ذکر «الله» را داد؛ به همین ترتیب تا سال پنجم که پدر آمد تا پسر را ببرد، استاد موافقت کرد و گفت: اکنون اگر رگ دست او را بزنی، خون او بر روی زمین، نقشِ «الله» میبندد. کارِ من برای او به عنوان استاد، تمام شد! من، «الله» را در رگهای بدنش همانند خونش به جریان انداختم.
«الله» مبنا و ستون اسمهای خداوند است. مابقی اسماء خداوند، بر این اسم پایهریزی شده است. ما در قرآن میخوانیم «اللهُ غَفورٌ رَحیم»؛ که در اینجا «الله»، مبنا است و «غفور» و «رحیم»، صفت خداوند هستند و بر «الله» استوار هستند. همچنین میخوانیم «اللهُ سَمیعٌ بَصیر» یعنی «الله»، سمیع و بصیر است. میخوانیم «اللهُ لطیفٌ خَبیر» یعنی «الله»، لطیف و خبیر است. میخوانیم «اللهُ رَئوفٌ رَحیم» یعنی «الله» است که رأفت و رحمت دارد و…
اسم «الله»، سه هزار و دویست و هفتاد مرتبه در قرآن مجید آمده است. یعنی 3270 مرتبه از ابتدا تا انتهای قرآن، خداوند با اسم «الله» از قاری قرآن پذیرایی میکند. یعنی در یک ختم قرآن، خداوند 3270 مرتبه با معنای هزار اسمش در لفظ «الله» از قاری پذیرایی میکند. زیباترین لفظ آن «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» است؛ همانا بدانید با یادِ «الله»، تمامی قلوب به اطمینان و سکون و آرامش میرسند. نیست اضطراب، وسواس، مرض، شک و… مگر اینکه به این اسم از دل انسان بیرون میرود و قلب انسان به آرامش میرسد.
به قلب، قلب میگویند زیرا مدام در حال تغییر است. پیامبر(ص) فرمودند: قلبها در سینهها مانند پَر مرغ است که به درخت آویزان است در یک روز پاییزی که باد میوزد (لحظهای آرامش ندارد). قلب، فقط به اسم و نام «الله» است که آرامش مییابد.
خواجه عبدالله انصاری میفرماید: «الله»، سکونِ دلِ دوستان است؛ «الله»، شادیِ جان مؤمنان و «الله»، آیین زبانِ عارفان و راحتِ جان و سرور دل هر مؤمنی است که خدا را شناخته است.
در باب مراحل استغفار
همچنین خداوند در این ماه از دوستانش به روزه و استغفار پذیرایی میکند. روزهای قبل، خدمت شما عرض شد که دعاهای روزانهی وارد شده در روزهای ماه رمضان را بسیار قدر بدانید. عصاره و فشردهی آنچه که ما باید در این ماه از خداوند دریافت کنیم، در دعاهای روزانه آمده است.
در دعای دیروز از خداوند درخواست کردیم که: خدایا! مرا از زمره مستغفرین درگاهت قرار بده. ماه مبارک رمضان، ماه درمان دردهاست و عالیترین درمان درد، استغفار است. استغفار سه مرحله دارد: ۱. به زبان ۲. به عزم و اراده ۳. به مراقبت و تداوم و استقامت.
در مرحلهی زبان، پنج نوع استغفار، در پنج زمانِ خاص داریم:
1) بعد از نماز صبح، هفتاد مرتبه به لفظِ «أَسْتَغْفِرُ الله» که موجب آمرزش هفتاد هزار گناه میشود. مگر ما چقدر گناه میکنیم؟ گاهی اوقات یک گناه، کارِ هفتاد هزار گناه را انجام میدهد.
مرحوم حاج آقا دولابی میفرمودند: هرگاه غمگین شدی، حوصله نداشتی و یا کس دیگری را دیدی که اینگونه بود، زیرِ لب، شروع کن به ذکر استغفار هم برای خودت و هم برای او؛ زیرا همچنان که گناه ما بر روی کرهی زمین اثر دارد، استغفار ما هم بر روی کلّ هستی اثر میگذارد.
علامه طباطبایی مفسر شهیر قرآن، میفرمودند: اگر شما پَر کاهی را جابهجا کنی، این جابجایی، در کلّ هستی، اثر وضعی دارد. سپس ایشان اشک میریختند و میفرمودند: حال، ببینید گناهی که ما انجام میدهیم، چه اثری دارد؟!
2) استغفار بعد از هر نماز واجب، سه مرتبه به لفظِ «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الْحَىُّ الْقَیُّوم ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» که باعث آمرزش گناهانِ بسیار است.
3) استغفار هنگام خواب به لفظِ «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الْحَىُّ الْقَیُّومُ، الرَّحْمنُ الرَّحیمُ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْه».
که حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: با این استغفار، اگر گناهانت بهاندازهی ریگ بیابان و کف دریاها و ستارگان آسمان باشد، خداوند آنها را میبخشد؛ فردی پرسید: اگر به این اندازه، گناه نداشتیم چه؟! ایشان پاسخ دادند: گناهان پدر و مادر و گناهان اجدادت را میبخشند.
4) در شبانهروز حداقل یک مرتبه به لفظِ «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الْحَىُّ الْقَیُّومُ، الرَّحْمنُ الرَّحیمُ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ، وَ أَسْأَلُهُ أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ اَنْ یَتُوبَ عَلَىَّ» که باعث آمرزش چهل گناه کبیره است.
5) در سه نقطه از نماز باید استغفار کنیم: ۱. قبل از تکبیرة الاحرام به لفظ «أَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّى وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» ۲. بین دو سجده به لفظ «أَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّى وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» ۳. بعد از تسبیحات اربعه به لفظ «أَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّى وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ».
آمد نزد عابدی و گفت: من بسیار گناه و معصیت کردهام؛ آیا برای من بخششی هست؟ عابد گفت: خیر برای تو بخشش نیست زیرا در جوانی هرچه میخواستی، گناه کردهای حال که پیر شدهای و توان نداری، میخواهی خداوند تو را ببخشد؟! از اینجا دور شو. هر دو عصبانی و دست به یقه شدند؛ مرد، عابد را کشت و گفت: حال که همهی گناهان را انجام دادهام و بخششی در کار نیست، این گناه هم رویِ همهی گناهانم!
مرد راه افتاد و رفت تا اینکه به عالِمی رسید و گفت: من بسیار گناهکار هستم و گناهان خود را شمرد و گفت که دستم به خون هم آغشته شده است؛ آیا برای من بخششی هست؟ عالم گفت: بله، خداوند در قرآن فرموده است: «لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا»؛ هرگز از رحمت خداوند ناامید نشوید که خداوند بخشندهی همهی گناهان است. سپس عالِم به مرد گفت: برو فلان جا که عالِمی هست و آداب توبه کردن را به تو میآموزد. مرد رفت تا نزدیک آن مکان رسید اما در میان راه، خسته و درمانده، به حال مُردن افتاد. ملائکه عذاب و رحمت نزد او آمدند و شروع به منازعه کردند و هر کدام میگفتند، ما باید جان او را بگیریم؛ تا اینکه ندا آمد: ای ملائکه! ببینید که او چقدر به موضع عالِم نزدیک است؟ گفتند: چند متری مانده تا به عالِم برسد. فرمود: ملائک عذاب، برگردید او به رحمت من نزدیکتر است.
این مرحله، مرحلهی دوم استغفار است یعنی عزم بر ترک گناه و عوامل گناه کردن را از سر راه برداشتن. اینکه جستجو کنم که چه چیز مرا به گناه میاندازد و نقطهضعف من نسبت به گناه، کجا است؟ سپس شروع کنم به رفع آن موانع؛ آنگاه عمل صالح انجام دهم.
مردی مالپَرست نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و پرسید: یا رسولالله(ص)! مرا راهنمایی کنید به روزهی مستحبی که چه زمانهایی از ماه و هفته، روزه بگیرم؟ پیامبر(ص) فرمودند: بر تو باد به صدقه دادن که صدقه دادن، دل انسان را نورانی میکند. دوباره پرسید: یا رسولالله(ص)! من چه تسبیحی بگویم؟ حضرت فرمودند: بر تو باد به صدقه دادن که صدقه دادن، مهریهی حورالعین بهشت است. مرد دوباره پرسید: یا رسولالله(ص)! آداب نماز شب چگونه است؟ پیامبر(ص) فرمودند: بر تو باد به صدقه دادن که صدقه دادن، افضل است به هزار درجه از نماز شب (او هر چه پرسید، پیامبر(ص) او را سفارش به صدقه دادن کردند) سپس حضرت رو به حضرت علی(ع) کردند و فرمودند: یا علی! آیا میدانی یک لقمه صدقه دادن، از ده هزار رکعت نماز شب بهتر است؟!
بنابراین وقتی عزم را جزم کردیم که استغفار کنیم باید مانعِ راه را پیدا کنیم. مثلاً ببینیم آیا فردی عصبانی و خشمگین هستیم؟ که رسول اکرم(ص) فرمودند: یا اباذر! اگر سه خصلت در مؤمن نباشد، هیچ عملی از اعمال او کامل نیست:
* نماز امشب که بسیار ثواب و پاداش دارد و برای نمازگزار، در بهشت جاودان دو قصر از طلا بسازند و تا ماه رمضان ديگر در امان خداى تعالى باشد: چهار رکعت (دو نماز دو رکعتی) در هر رکعت بعد از حمد ۱۳ مرتبه سورهی قدر.