بسم الله الرحمن الرحیم

یا فاطمه الزهرا اغیثینی

یک‌عمر به‌اشتباه   می‌گشت   زمین                سرگشته و روسیاه می‌گشت زمین

عباس(ع) آمد، معجزه‌ای صورت بست              آن روز که دور ماه می‌گشت زمین

                                                                                      حسین عبدی

اهمیت مجالس روضه‌ی امام حسین(ع)

امام محمدباقر(ع) می‌فرمایند: آرزو داشتم که در آخرالزمان زندگی می‌کردم و همراه با شیعیان، خالصانه در روضه‌های امام حسین(ع) می‌نشستم و با آنان همراهی می‌کردم.

مرحوم قاضی طباطبایی هر زمان که به مجلس روضه می‌رفتند، گوشه‌ای تنها می‌رفتند و روی حصیری که همراه خود آورده بودند، می‌نشستند. وقتی ایشان متوجه می‌شدند که جا تنگ است، ایشان که به سن پیری هم رسیده بودند جای خود را به دیگری می‌دادند و خود دم در می‌ایستادند و می‌گفتند: شما مهمان امام حسین(ع) هستید و بسیار محترم هستید. وقتی روضه‌خوان تمام می‌کردند، ایشان که دم در ایستاده بودند، بیرون می‌رفتند و کفش‌ها را با آستین قبای آخوندی خود تمییز و جفت می‌کردند. وقتی به ایشان اعتراض می‌شد که آقا شما مرجع تقلید و استاد هستید، چرا این کار را می‌کنید؟

ایشان می‌گفتند: می‌خواهم ملائکه‌ای که در مجلس امام حسین(ع) حاضرند، من را ببینند و روز قیامت در محضر ایشان گواهی دهند که من آن‌قدر ایشان را دوست داشتم که به خاطر ایشان، کفش‌های گریه‌کنان را پاک می‌کردم.

مرحوم کربلایی احمد تهرانی معروف به رِندِ عالم عرفان، می‌گفتند: تمام تلاشت را بکن که از سر سفره‌ی امام حسین(ع) پایت را بیرون نگذاری و طول عمرت یکدستت مشغول کار برای حسین(ع) باشد، هر کاری که از دستت برمی‌آید کوتاهی نکن.

دلایل گریه نکردن عده‌ای برای امام حسین(ع):

اینکه عده‌ای نمی‌توانند برای ایشان گریه کنند و این سعادت را پیدا نمی‌کنند، دلایل مختلفی دارد، یکی از مهم‌ترین آن‌ها، این است که:

اینان بینش درستی نسبت به مسئله‌ی امام حسین(ع)، علل قیام، اهداف قیام، چگونگی قیام ندارند. این دسته نه در مجالس شرکت می‌کنند تا از حضور علماء کسب اطلاعات کنند و نه در این موردمطالعه‌ای دارند و اصلاً دنبال دانستن این دسته از مسائل نیستند.

در این رابطه در حدیثی از امام علی (ع) آمده است: “برای معالجه‌ی بدی‌ها و رذایل و افزودن بر کمال و فضائلت، باید برای خودت چند اصل را قرار دهی:

– مُجالست با انسان‌های اهل حکمت و کسانی که اهل قرآن و علوم قرآنی هستند.

– مُجالست با اهل و صاحبان استقامت، کسانی که اهل ثبات در دین و اعتقاد قوی هستند.

این مُجالست برای تو چند اثر دارد:

– به برکت معاشرت با اینان به تو انرژی مثبت می‌رسد.

– حقیقت وجود آنان به تو انتقال پیدا می‌کند.

-کم‌کم شما هم مانند آن‌ها می‌شوید و آرامش را از آنان یاد می‌گیرید و شمارا مانند آن‌ها از حیرانی و تحیر نجات می‌دهند”.

حال در این رابطه باید به سراغ شناخت امام حسین(ع) برویم، یکی از راه‌های مهم شناخت ایشان، بررسی زیارت‌نامه‌های ایشان است.

تمام زیارت اربعین ایشان در این عبارت جمع شده است:

وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ

و خون بسته‌ی ته دل خود را درراه تو داد تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى و گمراهى.

یعنی ایشان خون‌جگرشان را داد، خون گلوی خود را داد، خون سرخود را داد، خون آن بچۀ شیرخوار، خون علی‌اکبر(ع) و … را داد تا مردم را از ضلالت و جهالت و نادانی، عدم بصیرت و کوری و نابینایی، و شک، تردید نجات دهد و آنان را به راه هدایت بیاورد، بینش و اعتقاد مردم را اصلاح کند، و مردم را خدابین کند.

در حقیقت فلسفه‌ی آمدن همه‌ی انبیاء نیز همین بوده است که مردم را از ظلمات دربیاورند و به نور و بصیرت به خدا پیدا کردن راهنمایی کنند.

دو کاری که انبیاء می‌کردند این بود: یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَه(1). همین دو کار در زیارت أربعین آمده. انبیاء آمدند مردم را آگاه کنند و تربیت. بعضی‌ها جاهل‌اند، عالم نیستند. بعضی عالم‌اند، ولی عادل نیستند. انبیاء آمدند ما را عالمِ عادل کنند. یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَه یعنی ما را به مسائل دینی‌مان آشنا کنند، وَ یُزَکّیهِمْ ، یعنی ما را وارسته کنند. وجود مبارک حسین بن علی(ع) هم‌خون داد تا مردم را از جهالت برهاند، عالم بکند. تا مردم را عادل بکند. هم راه خود را ببینند و طی کنند، هم راه کسی را نبندند(2) .

حضرت رسول اکرم (ص) فرموده‌اند: کار ما انبیاء، و اوصیاء بعد از من این است که چنان خداوند را به شما بشناسانیم که شما خدایتان را ببینید همان‌طوری که ماه شب چهارده را در آسمان می‌بینید.

شیخ طبرسی در تفسیر  این حدیث می‌گوید: یعنی اینکه همچنان که شما نور و شعاع ماه شب چهارده را می‌بینید، جلال و جبروت و مُلک و لاهوت و ناسوت را ببینید و جابجا اثر وجود خدا را ببینی و قدرت تشخیص آن را داشته باشی.

سقراط: قلب آدم‌هایی که پُر از معرفت و بینش درست است، منبر ملائکه است، یعنی در وجود آدم‌های با بینش درست، ملک در حال سخنرانی و آموزش است. مَلَک در دل‌های این آدم‌ها منبر می‌زند و برای آنان سخن می‌گوید و به آنان معرفت و بینش بیشتر می‌دهد. و آدم‌هایی که در دنیا فقط به فکر لذت‌های دنیایی هستند، قلب‌هایشان طویله‌ی حیوانان خطرناک است.

در حدیثی آمده است که روزی حضرت موسی(ع) همراه با آن عصایی که معجزه‌گر بود می‌رفت که شیطان را دید، ایشان فوراً عصای خود را بلند کرد، شیطان گفت: موسی عصایت را بالا نیاور که من از آن نمی‌ترسم. موسی گفت: پس تو از چه چیزی می‌ترسی؟ شیطان گفت: من از دل صاف بندگان خدا می‌ترسم که وقتی صاف شد من آنجا جایی ندارم.

رسول اکرم(ص): اگر شما نمی‌گذاشتید که آن‌قدر وسوسه‌ی شیطان به دل شما رفت‌وآمد کند، اگر نبود پرگویی‌ها و پرخوری‌های شما، آنچه من می‌دیدم شما هم می‌دیدید و آنچه من می‌شنیدم شما هم می‌شنیدید و آنچه از ملکوت شهود می‌کنم برای شما نیز اتفاق می‌افتاد. شما جلوی وسوسه‌های شیطان را نمی‌گیرید، برای زبان و دهانتان، میزان نمی‌گذارید و حرف زیادی می‌زنید و فراوان می‌خورید.

توسل ویژه به حضرت عباس(ع)

– برای توسل به وجود ایشان، ابتدا 133 مرتبه صلوات می‌فرستید و بعد 133مرتبه یا عباس می‌گویید و بعد مجدداً 133 مرتبه صلوات بفرستید.

– مرحوم خانم مالک می‌فرمودند که یکی از راه‌های ویژه‌ی توسل به ایشان، خواندن اشعار در وصف حضرت عباس(ع) است.

(1) سورة آل‌عمران / آیة 164

(2) آیت‌الله جوادی آملی