بسم الله الرحمن الرحيم

یا فاطمه الزهرا اغیثینی

 

خورشید هم چو طشت پر از خون طلوع کرد                هول  قیامت   از  همه  سو  آشکار  شد

ابر  بلا  آمد   و  بر   خاک   خون   گریست                 باد   فنا   وزید   و  هوا  پرغبار   شد

گریان ز پرده دختر  زهرا (س)  برون  دوید                زهرا (س) به خُلد از غم دل بی‌قرار شد

روز عاشورا برای خداوند متعال، روز شاهکار خلقت و برای امام حسین(ع) روز وعده به عهد و برای یاران ایشان، روزبه کمال رسیدن و برای شیعیان، روز بکاء و گریه و ناله‌ی یا حسین(ع) سردادن است.

وظایف مهم شیعیان در ایام محرم

تک‌تک ما شیعیان در ایام محرم سه وظیفه‌ی مهم بر دوش داریم:

1) وظیفه‌ی اول ما در مقابل خودمان است، به این معنی که خودمان را به امام حسین(ع) گره بزنیم.

حال سؤال اینجاست که چگونه می‌توان خود را به وجود ایشان گره زد و در دفتر عاشورائیان ثبت‌نام کرد؟

برای این منظور باید جزء اشراف امت پیامبر (ص) شویم.

پیامبر(ص) : ” اشراف امت من دودسته هستند: حاملان قرآن، اصحاب لیل”.

حال این حاملان قرآن کسانی هستند که در نیمه‌های شب برمی‌خیزند و قرآن می‌خوانند و به امام زمانشان و یا هرکدام دیگر از ائمه هدیه می‌کنند .

و اصحاب لیل نیز کسانی هستند که سحر به پا می‌خیزند و به دعا و ذکر و تهجد مشغول می‌شوند.

از آنجائی که کربلا یک پدیده‌ی یک‌روزه نیست، در حامل قرآن و اصحاب لیل بودن باید ثبات قدم داشته باشیم. کربلا هم عَبَرات و هم سرخه و ناله دارد و هم قانون و منش و مکتب دارد.

امام حسین(ع) در هر عاشورا واحدهای درسی به نام عشق و طاعت و عرفان در اختیار ما می‌گذارند تا در طول سال بخوانیم و عاشورای بعد امتحان‌داده و رتبه و درجه بگیریم.

حال برای داشتن این ثبات قدم باید چه کنیم؟

به سراغ زیارت عاشورا که بهترین ارتباط کلامی با امام حسین(ع) است می‌رویم.

تمام زیارت عاشورا جمع شده است در سجده‌ی آن و تمام سجده در این جمله جمع شده است:

 ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَيْنِ الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ 

در این فراز از خدا می‌خواهیم که در دفتر رفتار و کردار، برای من نزد امام حسین(ع) ویاران ایشان که خون مُهجه شان را هم تقدیم ایشان کرده‌اند، قدم صدق را بنویسد.

یعنی از خدا می‌خواهیم که اکنون‌که دنبال امام حسین(ع) راه افتاده‌ام، در مجالس ایشان شرکت می‌کنم، آرزو می‌کنم که‌ای کاش در عاشورا همراه ایشان بودم، این کارها و آرزوهای من صادقانه باشد و از روی کذب نباشد. خدایا اکنون‌که اقدام کرده‌ام که دنبال امام حسین(ع) ویارانش بروم، مبادا با تغییر  محیط و شکل و نوع زندگی و داشتن و نداشتن و بیماری و سلامت، حالی به من دست ندهد که از سفره‌ی امام حسین(ع) کنار بکشم.

این را باید دانست که چه من دست از امام حسین(ع) بِکِشم یا نَکِشم شعائر حسینی باقدرت ادامه پیدا می‌کند. زیرا خداوند دو اراده دارد:

اراده‌ی تشریعی که بشر در آن دخالت دارد، خدا نماز، روزه و سایر احکام را واجب کرده است حال انسان بااراده‌ی خود به آن‌ها عمل می‌کند یا عمل نمی‌کند.

اراده‌ی تکوینی که خللی در آن راه نمی‌یابد و بشر در آن دخالتی ندارد. خورشید نمی‌تواند از تابیدن بازبماند، جاذبه‌ی زمین در هرکجا که باشد اشیا را به سمت خود می‌کشد. و نکته‌ی مهم این است که اراده‌ی تکوینی خدا بر این است که شعائر حسینی روزبه‌روز بالاتر برود و جز این نیز نخواهد شد.

پیامبر (ص) : “هرچقدر شیاطین و اعوان‌وانصار  او بازی دربیاورند که شعائر را ضعیف کنند، کار برعکس می‌شود و به دست خود آن‌ها این شعائر رشد خواهد کرد “.

2) وظیفه‌ی دوم ما در مقابل امام حسین(ع) است.

در مورد ایشان باید دانیم که چه خونی از گلوی چه کسی ریخته شده است. شیخ صدوق می‌گوید: اَشهَدُ اَنَّکَ دَمَکَ سَکَنَ فی الخُلد (شهادت می‌دهم که خونت را بالا بردند و ساکن در خُلد شده است).

حال کسی که خونش که بخشی از جسم اوست زینت‌بخش خُلد؛ که بالاترین درجه در اعلا علییّن است و روح 14 معصوم و تمام انبیاء در آنجا ساکن هستند، شده است، حال روح او در کجا ساکن است.

روز عاشورا وقتی سر امام حسین(ع) را از تن جدا کردند، یک‌لحظه بدن روی زمین ناپدید شد. ملائک جسم ایشان را به آسمان پنجم برده و کنار پیکر مطهر و سرشکسته‌ی حضرت علی (ع) قرار داده و بر آن نماز خواندند و بعد در گودال قتلگاه پایین آوردند و آن قوم اشقیاء روی آن بدن مطهر اسب تازاندند.

امام صادق(ع): وقتی سر جدمان حسین(ع) را از تن جدا کردند و روح ایشان از بدن جدا شد و رمقی برای جان دادن نمانده بود، روح ایشان را گرفتند تا پیش خدا ببرند و در هر منطقه از آسمان این روح را که عبور می‌دادند گروه‌گروه ملائک که نگاهشان به روح ایشان می‌افتاد، رعشه بر اندامشان می‌افتاد که تا قیامت خواهند لرزید و یک‌لحظه سکون نخواهند داشت.

پس این وجود را نمی‌توان شناخت مگر اینکه آن نقطه‌ای از زمین که آخرین اشعه‌ی وجود امام  حسین(ع) بر آنجا تابیده یعنی کربلا را بشناسی.

کربلا و خاک آنچه ویژگی دارد که همین‌که به نیت زیارت از خانه خارج شدی، به هر قدم که برمی‌داری خداوند یک گناه تو را می‌آمرزد تا پاک از گناه وارد کربلا شوی.

به‌محض اینکه به بین‌الحرمین پا می‌گذاری سرگشته و حیران می‌شوی که کجا بروی، به حرم امام حسین(ع) پا بگذاری یا به حرم حضرت عباس (ع).

دم کفشداری حرم که قدم می‌گذاری، خدا به فرشتگانش می‌گوید نام او را در زمره‌ی مخلصین بنویس (توصیف مخلصین در 9 آیه‌ی اول سوره‌ی مؤمنون و آیات 2 تا آخر 5 آمده است).

در داخل حرم بالای سر، که وارد می‌شوی، ندا می‌آید که‌ای ملائک نام او را در زمره‌ی فائزون بنویس (الذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله بأموالهم وأنفسهم أعظم درجة عند الله وأولئك هم الفائزون (20) يبشرهم ربهم برحمة منه ورضوان وجنات لهم فيها نعيم مقيم (21) خالدين فيها أبدا إن الله عنده أجر عظيم(22)؛ (سوره ی توبه).

حال در مقابل این حسین باید چه کرد؟

مهم‌ترین کار این است که عقیده‌ام را در مقابل ایشان چنان قوی کنم و چنان ایشان را بشناسم که ذره ای شک و تردید درانقلابش برایم حاصل نشود.

پیامبر(ص) : “از آن لحظه که سر حسین (ع) بالای نیزه رفت، ابلیس تمام اعوان‌وانصار خود را جمع کرد و فریاد زد که دیگر برای از بین بردن اسلام نمی‌توان کاری کرد، از حالا در اقصی نقاط عالم پخش شوید و در دل آن‌ها نسبت به حسین(ع) و حادثه‌اش شک ایجاد کنید.”