بسم الله الرحمن الرحيم

يا فاطمة الزهرا اغيثيني

 

فضایل حضرت امیر المومنین علیه السلام

امامت علی میراث انبیاست!

امامت، مقام انبیاء و میراث اوصیاست . امامت خلافت خدا و رسول و مقام امیر المومنین . میراث حسن و حسین است . امات زمام دین و نظم جامعه مسلیمن و اصلاح امور دنیا و عزت مومنان است. امامت ریشه بالنده دین اسلام است. تمام و کمال نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و برکت اموال فیء وصدقات و امضای حدود و احکام و حفظ ثغور و مرزها به امام است. امام، حلال خداوند را حلال و حرامش را حرام کند و حدود خداوند را اقامه نماید، و از دین پروردگار دفاع و مردم را با حکمت و موعظه حسنه و حجت بالغه به سوی پررودگار دعوت کند.

امام، مانند آفتاب درخشان است که روشنایی آن همه عالم را فرا گرفته و خود درد جایی بلد است که دست احدی به آن نرسد و دیدگان را توان یافتنش نیست .

امام، چون ماه تابان و نور فروزان و چراغ درخشان راهنما در شب های تاریک و رهگذر شهرها و بیابانها و گرداب دریاهاست.

امام، آب گوارای تشنگان ودلیل هدایت و نجات از هلاکت است. امام مانند آتشی در بلندی است که مردم از آن هدایت گیرند وگرمایی است که به آن خود را گرم کنند.

امام رفیق امین و پدر مهربان و برادر شفیق و پناه بندگان در مصیبت های بزرگ باشد.

امام یگانه روزگار است که کس با او قرین نباشد و عالمی با وی برابری نکند چون او کسی نیست و نه بدلی دارد و نه مثلی و نه نظیری.

امام فضل و دانش را بدون کسب و تعلیم فرا گیرد و خداوند وهاب علم را به او عطا کند. پس چه کسی می تواند امام را بشناسد و یا او را انتخاب کند؟ هیهات! هیهات! عقول مردم در این وادی سرگردان، و اندیشه آنان از درک حقایق ناکام است.

لقب وصی

انسان سعید، آن کسی است که تصرف در ماده کائنات بدون اعمال ابزار و آلات مادی کند، روایتی از حضرت وصی (ع)به عرضتان برسانم که درباره بیان سعادت انسان است. متن همه این حرفها، فرمایش حضرت وصی علیه‏السلام است (و این که بنده، جناب امیر المؤمنین را به لقب وصی نام می‏برم، جهتش این است که به شهادت ماخذ روایی صحیح و شعرای زمان صدر اسلام و کتابهای اصیل اسلامی ما، حضرت امیر المؤمنین در صدر اسلام، به وصی ناخته شده بود، من شواهد در این باره فراوان دارد، در جایی از شرح نهج البلاغه، به عنوان هدایت و ارشاد، بسیاری از ماخذ را که از همان صدر اسلام کسانی او را به وصی وصف کرده‏اند، و در اشعار و غیر اشعار نام برده‏اند، جمع آوری کرده‏ام، ایشان به وصی شناخته شده بود، همان طور که حرف حق به زبان فخر رازی، در تفسیر کبیرش جاری شده تا بنی امیه دست به دست هم دادند که آثار امیرالمؤمنین علیه‏السلام را محو کنند. و اینها یکی از کارهایشان این بود که بالاخره، این اشتهار و این لقب را برداشتند، و الا ایشان معروف بود به وصی – صلوات الله علیه غرض این که جناب وصی درباره قلع (کندن )باب خیبر، فرمایششان این است (این روایت را هم جناب شیخ اجل صدوقی در امالیینی مجالس نقل کرده و هم جناب عمادالدین طبری، که از اعلام قرن ششم هجری است و از شاگردان بنام جناب شیخ طوسی است، در کتاب شریف بشاره المصطفی لشیعه المرتضیبا سلسله سند معنعن، روایت را نقل کرده )که امام علی علیه‏السلام فرمود: والله ما قلعت باب خیبر وقذفت به اربعین ذراعا لم بحس به اعضائی بقوه جسدیه و لا حرکه غذائیه ولیکن ایدت بقوه ملکوتیه و نفس بنور ربها مستضیئه ؛ قسم یاد می‏کنم که من درب از قلعه خیبر بر نکندم و او را به چهل ذراع (چهل ارش)به دور نیفکندم مگر این که به قوه ملکوتی و به نفسی که به نور ربش مستضی‏ء بوده است نه به قوه جسدی و حرکت غذایی.

آن وقت عمده غرضم در این حدیث، این است که فرمود، لم تحس به اعضائیمن دست دراز نکردم، درب را نگرفتن، مگر به همان قوه ملکوتی، به آن قوه‏ای که موسی کلیم دریا را شکافت، زمین را شکافته، به آن قوه‏ای که دیگر انبیاء و سفرای الهی به اذن الله تصرف در ماده کائنات می‏کنند.

این است سعادت انسان، نهایت مرحله سعادت انسان، این است که به علم و عمل بر اثر حضور و مراقبت و در مسیر سلوک الی الله بدین سعادت نائل شود که در عداد مفارقات قرار بگیرد که فعل او احتیاج به اعضا و جوارح مادی نداشته باشد.{5}

صریحا در این حدیث شریف آقا فرمود: قذفت به اربعین ذراعا لم تحس به اعضائی ؛ دستم به او نرسیده، این نهایت سعادت است.

علي عليه السلام نفس پيامبر صلي الله عليه و آله است

عايشه مي گويد :روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله صحابه را يک به يک نام مي برد و تعريف هر يک را به صفتي مي کرد که مناسب حال او بود.

من گفتم : عجب است که علي را تعريف نکردي؟

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: واي بر تو هر کسي خود را تعريف کرده است ؟[1]

قرآن ميراث علي عليه السلام است

شخصي به اميرالمؤمنين عليه السلام عرض کرد: عيسي بن مريم مردگان را زنده مي کرد و حضرت سليمان سخن مرغان را مي فهميد، آيا شما را هم اين مقام هست؟

امام فرمود: سليمان چون هدهد را نيافت خشمناک شد . هدهد آب را در دل زمين مي ديد و آنان را راهنمايي مي نمود ، در حالي که حضرت سليمان اين را نمي دانست ، با اين که قدرتي داشت که بادها و مردگان و پريان و ديوان در زير فرمانش بودند.

خداوند در قرآن مي فرمايد :

وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتي‏ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَميعاً أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَي النَّاسَ جَميعاً وَ لا يَزالُ الَّذينَ کَفَرُوا تُصيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَريباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّي يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْميعادَ.[2]

و اگر قرآنی بود که کوه ها بدان سیر داده می شد یا زمین بدان شکافته و قطعه قطعه می گردید یا با مردگان بدان سخن گفته می شد ( باز هم تأثیری در ایمان آنها نداشت ، زیرا ایمان و هدایت ) بلکه کارها و فرمان ها یکسره از آن خداست ، پس آیا کسانی که ایمان آورده اند ( هنوز از ایمان اینان ) ناامید نشده و ندانسته اند که اگر خداوند می خواست همه مردم را ( بالاجبار ) هدایت می کرد؟! ( ولی سنّت خدا اجبار بر ایمان نیست ) و کسانی که کفر ورزیده اند پیوسته مصیبتی کوبنده به سزای آنچه کرده اند به آنها می رسد یا به نزدیکی خانه هایشان فرود می آید تا وعده ( نهایی ) خداوند برسد ، که همانا خداوند خلف وعده نمی کند.

و باز در قرآن فرمود:

فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ.[3]

پس براى خدا مثل نزنید که خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید.

و فرمود :

ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبيرُ.[4]

سپس این کتاب را به آن بندگان خود که [ آنان را ] برگزیده بودیم ، به میراث دادیم پس برخی از آنان بر خود ستمکارند و برخی از ایشان میانه رو ، و برخی از آنان در کارهای نیک به فرمان خدا پیشگامند و این خود توفیق بزرگ است.

بعد امام فرمودند: ما هستيم که خداي متعال اين قرآن را ميراث ما قرار داده است ، قرآني که در اوست چيزي که به اعجازش کوه ها روان شود و زمين بشکافد و مردگان به سخن آيند و آب در زير زمين ديده شود ، و ميراث ما قار دارد اين کتاب را که در آن بيان هر چيزي هست .

آقاي اسد الله کيومرثي در کتاب ” بوستان ولايت ” صفحه ي 99 از امام حسن عسکري روايت کرده است :

زماني که خلائق به عرضه محشر حاضر گردند منادي با آواز بلند گويد : الله اکبر ، منادي دوم گويد : اشهد ان لا اله الا الله منادي سوم ندا دهد : اشهد ان محمد رسول الله در اين هنگام خطاب از مصدر جلالت به اهل محشر رسد خود را براي پرسش و سئوال از ولايت و امامت اميرالمؤمنين و فرزندانش آماده کنيد اي مردم .

و هر کس شهادت به نبوت و پيغمبري محمد صلي الله عليه و آله داده بايد شهادت به ولايت علي مرتضي ” اشهد ان علي ولي الله ” و فرزندان گرامي اش هم بدهد.

بعد حضرت فرمودند : يا علي تو را در روز قيامت براي شهادت دادن بخوانند و هر آن کس که اعتقاد به ولايت ، محبت و امامت تو و اهل بيت تو داشته باشد نسيم و بادي از بهشت به او مي وزد اما آناني که اعتقاد به تو نداشته باشند يا به دروغ ولايت تو را ادعا کنند نسيم و باد جهنم به آنان مي وزد.

پيامبرصلي الله عليه وآله خداوندرا به حق علي عليه السلام سوگند مي دهد

محدث قمي حاج شيع عباس قمي در “باقيات الصالحات” حاشيه “مفاتيح الجنان ” آورده :

ابن ابي الحديد عالم اها سنت نقل کرده به سند خود که حضرت علي عليه السلام به پيغمبر صلي الله عليه و آله عرض کرد: دعا فرماييد براي مغفرت و عنايت کامله من ، حضرت فرمودند : دعا خواهم کرد سپس از جاي حرکت و نماز گزاردند . و دست خود را به دعا برداشتند و من گوش فرا دادم و شنيدم که حضرت فرمودند:

“اللهم بحق علي عندک اغفر لعلي”

يعني پروردگارا ، بحق علي نزد تو مغفرت فرما من را .

من گفتم يا رسول الله اين چه دعايي بود که نمودي؟

فرمودند : آيا کسي گرامي تر از علي نزد خداوند هست که من او را شفيع خود نزد ايزد متعال قرار دهم؟

خطيب توانا محسن تاج نيشابوري در “درة التاج” صفحه 341 آورده : هر کس بعد از نماز صد مرتبه بگويد:

اللهُم اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلیکَ عَلی بنِ اَبی طالِب الَذّی ما اشرَکَ بِکَ طَرفَةَ عَینٍ اَن تَقضي حاجَتي و حَوائج الدنيا و الاخرة يا رَبَّ العالمين.

انشاءالله حاحتش روا مي شود.

آقاي سيد محمد تقي حامد سجادي در کتاب “دو هزار ” صفحه 40 آورده که هر کس بگويد:

اللهُم اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلیکَ عَلی بنِ اَبی طالِب الَذّی ما اشرَکَ بِکَ طَرفَةَ عَینٍ اَن تَقضي حاجَتي.

خدایا من از تو درخواست میکنم به حق ولیت امیرالمومنین علیه السلام که چشم بر هم زدنی هم مشرک نشد ازت درخواست میکنم.

حوائجش روا شود.

نماز امیرالمومنین عليه السلام

که در مفاتیح الجنان مرحوم محدث قمی (ره) آورده شده و به علت فضیلت زیادی که در این نماز است ، در این جا نقل میگردد.

از جمله نمازها نماز حضرت امير المؤمنين عليه السلام است شيخ و سيد از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده‏ اند كه فرمود: هر كه از شماها چهار ركعت نماز امير المؤمنين عليه السلام را بجا آورد از گناهان بيرون آيد مانند روزى كه از مادر متولد شده باشد و حاجتهاى او برآورده شود بخواند در هر ركعت حمد يك مرتبه و پنجاه مرتبه قل هو الله أحد و چون فارغ شود اين دعا را بخواند كه تسبيح آن حضرت است‏ :

سُبْحَانَ مَنْ لاَ تَبِيدُ مَعَالِمُهُ سُبْحَانَ مَنْ لاَ تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ‏ سُبْحَانَ مَنْ لاَ اضْمِحْلاَلَ لِفَخْرِهِ سُبْحَانَ مَنْ لاَ يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ‏ سُبْحَانَ مَنْ لاَ انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لاَ يُشَارِكُ أَحَداً فِي أَمْرِهِ‏ سُبْحَانَ مَنْ لاَ إِلَهَ غَيْرُهُ‏ پس دعا كند بعد از اين‏ و بگويد : یَا مَنْ عَفَا عَنِ السَّيِّئَاتِ وَ لَمْ يُجَازِ بِهَا ارْحَمْ عَبْدَكَ يَا اللَّهُ نَفْسِي نَفْسِي‏ أَنَا عَبْدُكَ يَا سَيِّدَاهْ أَنَا عَبْدُكَ بَيْنَ يَدَيْكَ أَيَا رَبَّاهْ‏ إِلَهِي بِكَيْنُونَتِكَ يَا أَمَلاَهْ يَا رَحْمَانَاهْ يَا غِيَاثَاهْ‏ عَبْدُكَ عَبْدُكَ لاَ حِيلَةَ لَهُ يَا مُنْتَهَى رَغْبَتَاهْ يَا مُجْرِيَ الدَّمِ فِي عُرُوقِي (عَبْدُكَ) يَا سَيِّدَاهْ يَا مَالِكَاهْ أَيَا هُوَ أَيَا هُوَ يَا رَبَّاهْ عَبْدُكَ عَبْدُكَ‏ لاَ حِيلَةَ لِي وَ لاَ غِنَى بِي عَنْ نَفْسِي وَ لاَ أَسْتَطِيعُ لَهَا ضَرّاً وَ لاَ نَفْعاً وَ لاَ أَجِدُ مَنْ أُصَانِعُهُ‏ تَقَطَّعَتْ أَسْبَابُ الْخَدَائِعِ عَنِّي وَ اضْمَحَلَّ كُلُّ مَظْنُونٍ عَنِّي‏ أَفْرَدَنِي الدَّهْرُ إِلَيْكَ فَقُمْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ هَذَا الْمَقَامَ‏ يَا إِلَهِي بِعِلْمِكَ كَانَ هَذَا كُلُّهُ فَكَيْفَ أَنْتَ صَانِعٌ بِي وَ لَيْتَ شِعْرِي كَيْفَ تَقُولُ لِدُعَائِي‏ أَ تَقُولُ نَعَمْ أَمْ تَقُولُ لاَ فَإِنْ قُلْتَ لاَ فَيَا وَيْلِي يَا وَيْلِي يَا وَيْلِي يَا عَوْلِي يَا عَوْلِي يَا عَوْلِي‏ يَا شِقْوَتِي يَا شِقْوَتِي يَا شِقْوَتِي يَا ذُلِّي يَا ذُلِّي يَا ذُلِّي‏ إِلَى مَنْ وَ مِمَّنْ أَوْ عِنْدَ مَنْ أَوْ كَيْفَ أَوْ مَا ذَا أَوْ إِلَى أَيِّ شَيْ‏ءٍ أَلْجَأُ وَ مَنْ أَرْجُو وَ مَنْ يَجُودُ عَلَيَّ بِفَضْلِهِ حِينَ تَرْفُضُنِي يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ وَ إِنْ قُلْتَ نَعَمْ كَمَا هُوَ الظَّنُّ بِكَ وَ الرَّجَاءُ لَكَ فَطُوبَى لِي أَنَا السَّعِيدُ وَ أَنَا الْمَسْعُودُ فَطُوبَى لِي‏ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ يَا مُتَرَحِّمُ يَا مُتَرَئِّفُ يَا مُتَعَطِّفُ يَا مُتَجَبِّرُ (مُتَحَنِّنُ) يَا مُتَمَلِّكُ يَا مُقْسِطُ لاَ عَمَلَ لِي أَبْلُغُ بِهِ نَجَاحَ حَاجَتِي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي جَعَلْتَهُ فِي مَكْنُونِ غَيْبِكَ وَ اسْتَقَرَّ عِنْدَكَ‏ فَلاَ يَخْرُجُ مِنْكَ إِلَى شَيْ‏ءٍ سِوَاكَ أَسْأَلُكَ بِهِ وَ بِكَ وَ بِهِ‏ فَإِنَّهُ أَجَلُّ وَ أَشْرَفُ أَسْمَائِكَ لاَ شَيْ‏ءَ لِي غَيْرُ هَذَا وَ لاَ أَحَدَ أَعْوَدُ عَلَيَّ مِنْكَ‏ يَا كَيْنُونُ يَا مُكَوِّنُ يَا مَنْ عَرَّفَنِي نَفْسَهُ يَا مَنْ أَمَرَنِي بِطَاعَتِهِ‏ يَا مَنْ نَهَانِي عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يَا مَدْعُوُّ يَا مَسْئُولُ يَا مَطْلُوباً إِلَيْهِ‏ رَفَضْتُ وَصِيَّتَكَ الَّتِي أَوْصَيْتَنِي وَ لَمْ أُطِعْكَ وَ لَوْ أَطَعْتُكَ فِيمَا أَمَرْتَنِي لَكَفَيْتَنِي مَا قُمْتُ إِلَيْكَ فِيهِ‏ وَ أَنَا مَعَ مَعْصِيَتِي لَكَ رَاجٍ فَلاَ تَحُلْ بَيْنِي وَ بَيْنَ مَا رَجَوْتُ‏ يَا مُتَرَحِّماً لِي أَعِذْنِي مِنْ بَيْنِ يَدَيَّ وَ مِنْ خَلْفِي وَ مِنْ فَوْقِي وَ مِنْ تَحْتِي وَ مِنْ كُلِّ جِهَاتِ الْإِحَاطَةِ بِي‏ اللَّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ سَيِّدِي وَ بِعَلِيٍّ وَلِيِّي وَ بِالْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ‏ اجْعَلْ عَلَيْنَا صَلَوَاتِكَ وَ رَأْفَتَكَ وَ رَحْمَتَكَ وَ أَوْسِعْ عَلَيْنَا مِنْ رِزْقِكَ‏ وَ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ جَمِيعَ حَوَائِجِنَا يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.

پس حضرت فرمود كه هر كه اين نماز را بجا آورد و اين دعا را بخواند چون فارغ شود نماند ما بين او و خداوند تعالى گناهى مگر آنكه آمرزيده شود مؤلف گويد كه احاديث بسيار در فضيلت خواندن اين چهار ركعت نماز در شب و روز جمعه وارد شده و اگر بعد از نماز بگويد اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ الْعَرَبِيِّ وَ آلِهِ وارد شده كه گناهان گذشته و آينده او آمرزيده شود و چنان باشد كه دوازده مرتبه قرآن را ختم كرده باشد و حق تعالى گرسنگى و تشنگى قيامت را از او رفع كند.

نماز جهت برآورده شدن حاجات

از حضرت امام سجاد عليه السلام روایت شده که چون امیر المومنین عليه السلام را کار دشواری پیش می‌آمد

جامه پاک می‌پوشید و وضو می‌ساخت و بر بلندترین جای از بام خانه می‌رفت و چهار رکعت نماز می‌خواند در

رکعت اول بعد از حمد سوره اذا زلزلت و در رکعت دوم اذاجاء ( نصر ) و در رکعت سوم کافرون و در رکعت چهارم

قل هو الله بعد دست به دعا بر می داشت و می‌خواند :

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي إِذَا دُعِيتَ بِهَا عَلَى مَغَالِقِ أَبْوَابِ السَّمَاءِ لِلْفَتْحِ انْفَتَحَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهَا عَلَى مَضَايِقِ الْأَرَضِينَ لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ وَ أَسْأَلُكَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي إِذَا دُعِيتَ‏ بِهَا عَلَى‏ أَبْوَابِ‏ الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ وَ أَسْأَلُكَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي إِذَا دُعِيتَ بِهَا عَلَى الْقُبُورِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْلِبْنِي بِقَضَاءِ حَاجَتِي.

چون کسی این را به جا آورد به خدا قسم قدم برندارد به جایی مگر آنکه حاجت او روا شود.

3- دوازده هزارمرتبه خواندن یا علی جهت حصول به حاجت تجربه شده است.

4- جهت هر حاجت در هر وقت از اوقات خمسه که باشد دو رکعت نماز حاجت بگذارد و بعد از سلام بلافاصله با حضور قلب روی راست را بر روی زانوی راست بگذارد و صد مرتبه یا علی ادرکنی بگوید تا 12 روز به شرط آنکه وقت و مکان تغییر نکند. پس هر کدام تغییر کرد عمل را از سر گیرد.

[1] حديقة الشيعه ،ص 136، به نقل از حليه اولياء

[2] سوره ي رعد آيه ي 31

[3] سوره ي نحل آيه ي 74

[4] سوره ي فاطر آيه ي

{5}کتاب چهارده معصوم علامه حسن زاده آملي