اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.
بی دل و جان به سر شود، بی تو به سر نمی شود
بی دو جهان به سر شود، بی تو به سر نمی شود
بی سر و پا به سر شود، بی تو به سر نمی شود
بی من و ما به سر شود، بی تو به سر نمی شود
درد مرا دوا تویی، رنج مرا شفا تویی
تشنه ام و سقا تویی، بی تو به سر نمی شود
در دل و جان من تویی، گنج نهان من تویی
جان و جهان من تویی، بی تو به سر نمی شود
یار من و تبار من، مونس غم گسار من
حاصل کار و بار من، بی تو به سر نمی شود
جان به غمت کنم گرو، تن شود ار فنا بشو
هر چه به جز تو گو برو، بی تو به سر نمی شود
غیر تو گر رود زیاد، غیر تو گو برو زیاد
بی تو مرا دمی نباد، بی تو به سر نمی شود
کوثر و حور گو مباش، قصر بلور گو مباش
حله نور گو مباش، بی تو به سر نمی شود
کوثر و حور من تویی، قصر بلور من تویی
حله نور من تویی، بی تو به سر نمی شود
آب حیات من تویی، فوز و نجات من تویی
صوم و صلات من تویی، بی تو به سر نمی شود
عمر من و حیات من، بود من و ثبات من
قند من و نبات من، بی تو به سر نمی شود
هول ندای کن کنَد، نخل مرا ز بیخ و بن
هجر مرا تو وصل کن، بی تو به سر نمی شود
گر ز تو رو کنم به غیر، ور به تو رو کنم ز غیر
جانب توست هر دو سیر، بی تو به سر نمی شود
گر ز برت جدا شوم، یا ز غمت رها شوم
خود تو بگو کجا روم، بی تو به سر نمی شود
“فیض” ز حرف بس کند، پنبه در این جرس کند
ذکر تو بی نفی کند، بی تو به سر نمی شود
ديوان فيض ص 143
دسته ای از روایات را که بیانگر تبریک و تهنیت شیعیان، بر امام حسن عسکري است، شاهد آورده اند، از جمله: ابوالفضل الحسین بن الحسن العلوی گوید:
1 .”بر امام حسن عسكري در سامرا وارد شدم تا ولادت صاحب الزمان به آن حضرت تهنيت بگويم.”[1]
2 . احمد بن محمّد ميگويد: “بعد از كشته شدن زبيري نامهاي از امام عسكري به دستم رسيد كه در آن نوشته شده بود: اين جزاي كسي است كه بر خدا و اوليايش افترا ببندد، وگمان كند كه ميتواند بدون جانشين، مرا بكشد، وقدرت خدا را چگونه ديده است. آن گاه ميگويد: فرزندي براي آن حضرت در سال 255 زاييده شد كه اسم ايشان را “محمّد” گذاشت.”[2]
3 . ابو هاشم جعفري ميگويد: “به امام عسكري عرض كردم: “جلالت شما مانع از سؤال كردن من است، آيا اجازه سؤال به من ميدهيد؟ حضرت فرمود: سؤال كن. عرض كردم: اي آقاي من! آيا براي شما فرزندي است؟ فرمود: آري.
گفتم: اگر حادثه اي برايتان اتفاق بيافتد، در کجا از او جويا شوم؟
فرمودند: در مدينه.[3]
خبر ولادت با سعات حضرت بقيةالله الاعظم (ارواحناه فداه) است که امام عسکري توسط پيک ويژه خويش احمد را از تولد فرزندش آگاه ساخت. متن نامه حضرت با دست خط مبارک خويش خطاب به احمد ابن اسحاق، چنين گفت:
«فرزند ما متولد شد. بايد آن را از ديگران پوشيده بداري زيرا ما به جز دوستان نزديک خويش کسي را از آن آگاه نکرده ايم و ما دوست داشتيم که به تو خبر دهيم تا خداوند تو را به وسيله اين خبر خوشحال گرداند، همان طور که ما هم خوشحال شده ايم.[4] و السلام
در روایتی از کتاب غیبت، از عده ای از اصحاب امام حسن عسکری نقل شده است که گفتند :
«نزد امام عسکری گرد آمده بودیم و از وی درباره حجت و پیشوای پس از او پرسش می کردیم. در مجلس او چهل مرد حضور داشتند. عثمان بن سعید بن عمر عمری در برابر آن حضرت برپا خاست و گفت: فرزند رسول خدا ! می خواهم درباره مطلبی از شما سوال کنم که خود بدان داناتر از منی. امام به او فرمود: بنشین عثمان! عثمان ناراحت و خشمگین برخاست تا خارج شود . اما آن حضرت فرمود : کسی بیرون نرود. هیچ کدام از ما بیرون نرفتیم. تا پس از ساعتی که امام ، عثمان را با صدای رسا ندا داد. عثمان روی پاهایش برخاست. امام فرمود: آیا شما را به خاطر مطلبی که آمده اید ، آگهی دهم؟ همه گفتند: آری ای فرزند رسول خدا! فرمود: شما آمده اید تا درباره حجت پس از من سوال کنید؟
همه گفتند: آری. ناگهان پسری را دیدیم مثل پاره ماه، شبیه تر از هر کسی به امام عسکری! فرمود: این پس از من پیشوای شماست جانشین من بر شما. او را فرمان برید و پس از من به تفرقه دچار نشوید که در دین خویش به هلاکت افتید. بدانید که شما پس از این روز او را نخواهید دید تا عمرش کامل گردد. از عثمان بن سعید آنچه را می گوید بپذیرید و فرمان او را اطاعت کنید که او جانشین امام شماست و کار به دست اوست».[5]
شیخ صدوق در کمالالدین از احمد بن ابراهیم نقل میکند: بر حضرت حکیمه دختر امام جواد و عمه امام حسن عسکری وارد شدم؛ و از پشت پرده مسائل خود را با ایشان مطرح کردم. از امامان پرسیدم، یکییکی را شمرد تا رسید به نام حجت امام زمان. پرسیدم: شما ایشان را دیدهاید یا خبرش را شنیدهاید؟ فرمود: شنیدهام، زیرا ابومحمد (امام عسکری) در نامهای به مادرش به دنیا آمدن حجت خدا خبر داد. پرسیدم: اکنون آن کودک کجاست؟ گفت: مخفیشده است. گفتم: پس شیعیان به کجا پناه ببرند؟ فرمود: به جده، مادر امام حسن عسکری. پرسیدم: یعنی به کسی اقتدا کنم که وصی او یک زن است؟ فرمود: آری. شما در این امر به امام حسین اقتدا میکنید که در ظاهر حضرت زینب را بهعنوان وصی انتخاب کرد، و آنچه از امام سجاد از دانش و کرامت ظهور میکرد، به حضرت زینب نسبت میدادند.
ضرورت شناخت حضرت امام مهدي
يکي از وظايف و تکاليف عمومي همه مسلمانان آن است که اول بايد امام زمان خويش را بشناسند و آن گاه به اطاعت از او بپردازند. از مهمترين دلايل نقلي اين وظيفه وتکليف، يکي روايت مشهور ومتواتر: مَن مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ اِمَام، مَاتَ مَیتَةَ جَاهلیَةَ وَ لایَعذِرُ النَّاسَ حَتی یَعرِفُوا اِمَامَهُم؛ است. به موجب اين حديث، کساني که بدون شناخت امام زمان خود، ازدنيا بروند، چنان است که به مرگ جاهليت مرده باشند و هيچ رابطه و نسبتي با اسلام و آيين مسلماني ندارند.
اين حديث از احاديث بسيار معتبر است وشيعه واهل سنت بر تواتر آن تصريح کرده اند. از ميان علماي شيعه شيخ مفيد از افرادي است که در اين باره مي گويد: اين حديث به صورت متواتر از پيامبر روايت شده است.
و در ميان علماي اهل سنت مي توانيم از «سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي» نام ببريم که صريحاً اظهار داشته است:
حديث «مَن مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ اِمَام، مَاتَ مَیتَةَ جَاهلیَةَ» مورد اتفاق علماي خاصه و عامه است.
اينکه رسول خدا عدم معرفت امام زمان را در رديف شرک و الحاد و کفر خوانده اند، از آن رو است که انسان وقتي امام حقيقي و واقعي اش را نشناخت، راه را گم مي کند و از صراط مستقيم منحرف شده و در نتيجه، هر چه بيشتر پيش برود بيشتر از هدف دور مي شود.
شناخت امام شرط ايمان است
اهميت و وجوب شناخت امام تا حدّي است که يکي از دو امام باقر و صادق :فرمودند: بنده ي خدا مؤمن نباشد، تا اينکه خدا و رسولش و همه ي ائمه و امام زمانش را بشناسد و در امورش به امام زمانش رجوع کند و تسليمش باشد…[6]
البته بايد در نظر داشت که شناخت امام به تنهايي شرط ايمان نيست، بلکه همانطور که در روايت آمده بايد در کنار اين شناخت، تسليم به امر خدا و امام نيز باشد.
پس با اين بيان اکنون مي توانيم متوجه شويم که چرا ائمه و پيامبر فرموده اند: «هر کس امام زمانش را نشناسد و بميرد، به مرگ جاهليت مرده است.»
شناخت امام شرطي براي معرفه الله است
در روايتي از امام صادق نقل شده که: روزي امام حسين بر اصحاب خود وارد شدند، بعد از حمد خداي بزرگ و درود بر پيامبرش محمد9فرمودند: اي مردم، سوگند به ذات مقدس پروردگار که خداوند، بندگان را نيافريد، مگر براي اينکه او را بشناسند، زماني که او را شناختند، پرستش کنند، هنگامي که او را پرستش کردند با عبادت و پرستش او از بندگي غير خدا بي نياز گردند. مردي عرض کرد: پدر و مادرم به فداي شما اي زاده ي پيامبر، معرفت خدا چيست؟ فرمود: معرفت اهل هر زماني نسبت به امامشان، امامي که طاعت او بر آنان واجب و لازم است.[7]
از آنجايي که بر طبق اين روايت، معرفت خدا، همان معرفت امام است و از طرف ديگر خداوند نيز بندگان را آفريده است تا او را بشناسند و از سوي ديگر، هر کس که خدا را بشناسد او را مي پرستد و در نهايت، با عبادت و پرستش خداوند از بندگي غير او بي نياز مي شود، مي توان تمامي اين نتايج را به شناخت امام هم نسبت داد، يعني اينکه هر کس امام خود را بشناسد، توانسته است خدا را بشناسد، او را بپرستد و بندگي او (خدا) را داشته باشد و از بندگي غير خدا بي نياز شود.
نتايج شناخت امام عليه السلام
هر کس که هر عملي را مرتکب شود، نتايج آن را نيز خواهد ديد، پس براي شناخت امام معصوم نيز نتايج و اثراتي است که مي توان از روايات گوناگون آنها رااستخراج نمود (در اينجا سعي شده که به مهم ترين آنها اکتفا کنيم) از آن جمله اينکه:
1- شناخت امام مجوزي براي گذشتن از صراط و رفتن به بهشت است.
امام صادق مي فرمايد: ابن کوا، نزد اميرالمؤمنين آمد و گفت: اي اميرالمؤمنين (آيه 46 سوره اعراف) بر اعراف مرداني باشند که همه کس را از رخسارشان بشناسند، يعني چه؟ فرمود: مائيم اعراف که ياران خود را به رخسارشان بشناسيم، و مائيم اعراف که خداي عزوجل جز از طريق معرفت ما شناخته نشود و مائيم اعراف که خدا ما را در روز قيامت بر روي صراط معرفت قرار دهد، پس داخل بهشت نوشد مگر کسي که ما او را بشناسيم و او ما را نشناسد و به دوزخ نرود جز آن که ما او را ناشناس دانيم،…[8]
همان گونه که از اين روايت پيداست و پيش از اين نيز بدان اشاره شد:
1- معرفت خدا از طريق معرفت ائمه :خواهد بود.
2- شناخت امام معياري است جهت عبور از صراط و رفتن به بهشت.
2- شناخت امام، مساوي حکمت است.
امام صادق راجع به قول خداي عز و جل (آيه 273 سوره بقره)، به هر که حکمت دادند، خير بسياري دادند. فرمود: مراد به حکمت، اطاعت و معرفت امام است.[9]
نکات جالب توجه اين روايت اين است که: 1- معرفت و اطاعت امام، همان حکمت است که اگر به کسي داده شود، خير فراواني به او داده شده است. 2- معرفت امام يا حکمت، موجب خير فراوان است که در اين بحث، فوايد و نتايج آن شناخت امام در دست بررسي است.
سه دستو از امام زمان
سه دستور از امام زمان در مکاشفه به سيد احمد رشتي در مسير حج ، امام به ايشان فرمودند: و تأکيد کردند:
1 . به خواندن نافله ي شب (نماز شب)
2 . خواندن زيارت جامعه کبيره.
3 . به خواندن زيارت عاشورا.
زيارت جمعه کبيره در واقع يک دوره ي کامل از فضائل و مناقب خَلقِی و نوري ائمه اطهار:مي باشد، و هر شيعه بايد به جهت آگاهي يافتن به شخصيت ائمه :با اين زيارت ارتباط تنگاتنگ داشته باشد.
خوب است که منتظران حضرت صاحب الزمان: به جهت تعجيل در فرج ايشان و به جهت تزکيه ي نفس و به جهت رسيدن به مقام قرب الهي بر اين دستورات حضرت صاحب الزمان:توجه کرده و بر آن مداومت کنند. يا به طور روزانه و يا به طور هفتگي براي انجام اين دستورات برنامه ريزي دقيق و منسجم داشته باشند.
در انتها چون شب استغفار و توبه است چند ذکر استغفار را براي شما عزيزان بيان مي کنيم:
امام صادق فرمودند: آيا مي خواهيد که خداوند تعالي گنجي از مال و گنجي از علم به شما بدهد؟
چهل شب در آخر شب چه در نماز وتر و يا خارج از نماز وتر صد بار بگو:
أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ، الْحَیُّ الْقَیُّومُ ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ.
آمرزش مىجويم از خدا كه معبودى جز او نيست،زنده و پاينده،بخشنده و مهربان،پديدآورنده آسمانها و زمين،از همه ستم و گناه و نافرمانىام از خدا و به سوى او باز مىگردم.
و يا دو ماه روزي صد بار اين استغفار را بخوان.
استغفار در هر روز از ماه شعبان
رسول خدا فرمود: کسى که در هر روز از ماه شعبان هفتاد بار بگوید:
أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الرَّحْمنُ الرَّحيمُ ، الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَ اَتوبُ اِلیه.
(از خداوندى که هیچ خدایى جز او نیست ، بخشنده و مهربان است ، زنده و قیوم (ازلى و قائم به ذات خویش ) است ، آمرزش مى طلبم و به درگاه او توبه مى کنم )، در افق مبین نوشته مى شود.
عرض کردم : افق مبین چیست؟
فرمودند: دشتى است در برابر عرش با رودهاى جارى ، که ثواب هاى بزرگ و عالى در آن نهفته است.
از زيباترين استغفار ها که رسول اکرم به جابر بن عبد الله انصاري ياد دادند، و فرمودند جابر اين استغفار را حفظ کن و هميشه به خاطر داشته باش که سيد و آقاي استغفار است.
اَللّهمَّ اَنتَ ربي لاَ اِلّهَ اِلا اَنتَ خَلَقتنِي واَنَا عَبدُكَ وَاَنَا عَلي عَهدِكَ وَ وَعدِكَ مَا استطعت ، اَعُوُذ بِكَ مِن شَر مَا صَنَعتُ وَ اَبوءُ لَكَ بنعمتک علی وَ اَبُوءُ بِذَنِبيِ فَاغفِرلِي فَاِنَّهُ لايَغفِرُ الُذُنوب اِلا اَنت.
اي الله ! پروردگار من تو هستي ، نيست معبودي بجز تو ، مرا آفريدي و من بنده تـو هستــم و تا مــي تــوانم بر عـهــد و پيمان تو هستم به تو پناه مي آورم از بدي اعمالم ، اعـتــراف مي كنم به نــعـمــت هاي كه بر مـــن عـنايــت فرموده اي و به گناهـم اعــتــراف مي كـنم ، پس مـرا بـيامــرز چون جــز تــو كــسـي گــنــاهــان را نمي آمرزد.
از حضرت امیرالمؤمنین منقول است كه مردى را دید كه از روى دفترى دعاى طولانى مى خواند، حضرت فرمود اى مرد آن خدائى كه مى شنود كثیر را جواب مى دهد از قلیل، آن شخص عرض كرد اى مولاى من مى فرمائى چه كنم؟ فرمود بگو:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى كُلِّ نِعْمَةٍ وَ اَسْئَلُ اللَّهَ مِنْ كُلِّ خَیْرٍ وَ اَعُوذُ بِالِلَّهِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ وَ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ.
ستایش خداى را بر هر نعمتى و از او خواهم هر خیرى را و پناه برم به خدا از هر شرى و آمرزش خواهم از خدا از هر گناهى.
که درهاي تمام خيرات به سوي تو گشوده مي شود.
گفت پیغامبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری
چون نشینی بر سر کوی کسی عاقبت بینی تو هم روی کسی
التماس دعا اکبري
[1] دربحارالأنوار، ج 51، ص 17
[2] همان، ص 4، ح 4
[3] كافي، ج 1، ص 328
[4] همان، ج 51، ص 16، ص 77
[5] اثبات الهداه- حر عاملی، ج 7، ص 52
[6] اصول کافي ج1، ص 255
[7] احرار، 1415ق، ص 18
[8] همان، ص 261-260
[9] همان، ص 261.