بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و دعای خیر برای شما عزیزان

اللهم عجل لولیک الفرج

به بهانه‌ی غربت امیرالمؤمنین(ع)

تاريخ  :  1395/12/10

گرچه همچو منی را جرأت ورود به وادی غربت امیرالمؤمنین نیست که نه معرفتش موجود است و نه عِلمَش حاصل گردیده است، بلکه فقط به عنوان تلاشی کوچک، در جهت اینکه از جانب شما محبان مولا علی(ع)، دیده شوم و از دعای خیر شما بزرگواران برخوردار گردم.

در مطالب گذشته تلاش کردیم از زبان آیات و روایات، مطالبی را خدمت شما ارائه کنیم که هم کامل و هم جامع و هم جذاب هستند.

امام رضا(ع) فرمودند: شما فقط سخنان ما را برای مردم بیان کنید، سخنان ما آنقدر جذّاب و شیرین است که شنونده ناخودآگاه به سوی آن جذب خواهد شد.

به همان روال گذشته، در باب غربت و مظلومیت اهل بیت(ع) به سراغ روایات می رویم.

خدمت «خلیل بن احمد» صاحب کتاب «العین» که نزد سنی ها و شیعیان، امام لغت و ادب است،رسیدند و از او خواستند در باب امیرالمؤمنین علی(ع) سخنی بگوید، او گفت: چه بگویم که نشر فضائل هر کسی باید به وسیله‌ی دوستانش باشد یا به وسیله‌ی دشمنان او، اما در مورد علی(ع)، دشمنانش همه‌ی فضائل ایشان را از روی حسد کتمان کردند و دوستانش از روی خوف، فضائلش را بیان نکردند با این وجود فضائل علی بن ابیطالب(ع) تمام جهان را پر کرده است.

و احمد بن حنبل، امام حنفی ها گفت: برای هیچ یک از صحابه به آن اندازه که فضیلت برای علی بن ابیطالب(ع) بیان شده است، فضیلتی نقل نشده است.

باید دانست که خلقت تمام این عالم برای این بود که موجودی پیدا شود و در آن موجود دو گوهر قرار داده شود، گوهر عقل و گوهر نفس.

این موجود انسان بود، در ادامه، خلقت به اینجا رسید که این موجود باید به ثمر برسد پس بعثت انبیاء آغاز شد، حال برای اینکه موجودی که دو گوهر در خود دارد از نظر علمی و عملی به کمال برسد باید مخلوقی را می آفرید که عقل و اراده‌ را در او به کمال برساند و او را برای تکمیل انسان بفرستد، پس آمدن همه‌ی انبیاء مقدمه ای بود برای آمدن او، برای آمدنِ رسول خاتم(ص)، برای تعلیم کتاب و حکمت.

خداوند در آیه‌ی 164 سوره‌ آل عمران می فرماید: «به یقین خدا بر مؤمنان منت نهاد، پیامبری از خودشان در میان آنان بر انگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد قطعاً پیش از این درگمراهی بودند».

به همین جهت، نبوت هر پیامبری،به پیامبر بعدی ختم شد تا خاتم الانبیاء(ص). البته بعثت ایشان به تعلیم کتاب و حکمت ختم شد.

حال کتاب برای چیست؟

برای تکمیل عقل بشر؛ و حکمت نیز، جهت تکمیل اراده‌ی بشر آمد.

پس جهت تکمیل علمی، به مفسری نیاز دارد که بتواند کتابی را تفسیر کند که تمام حوائج عقل بشری در آن کتاب موجود است، کتابی که قصد دارد بشر را از ظلمات به نور هدایت کند، کتابی که روشنگر هر چیزی است.

مسلماً این کتاب بدونِ مفسر ناقص است. حال چه کسی باید مفسر باشد؟

آنانکه آیه‌ی تطهیر در شأن آنها نازل شده است. زیرا در خود کتاب آمده است: (لا یمسه الا المطهرون)؛ (جز پاکان کسی نمی تواند این کتاب را لمس کند.)

از آنجایی که کتاب تکمیل کننده‌ی عقل است، مفسر باید بتواند تمام حوائج عقلی بشر را از این خزینه‌ی علم الهی استخراج کند.

کدام دانشگاه، حوزه، مرکز علمی، کدام عالم ربانی اسلام چه شیعه و چه سنی، می تواند بگوید در حروف مقطعه‌ی قرآن چه نهفته است، یا بتواند به جرأت بگوید در (حم عسق) چه نهفته است، چه کسی می تواند بگوید در (المر) چه سرّی پنهان است؟

آری این کتاب بدون معلم درک نمی شود.

معلم این اسرار کیست؟ آنکه جرأت کند و لب باز کند و بین هزاران نفر بگوید:         (سَلونی قبل اَن تَفقِدونی)؛ (از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید) و بعد فرمودند: (سَلونی عَمّا دونَ العَرش)؛ (از من درباره‌ی آنچه دون عرش است بپرسید تا جواب بدهم.)

و فرمودند: هیچ کس بعد از من چنین سخنی نخواهد گفت و چنین ادعایی نخواهد داشت جز نادانِ پُر مدّعا یا دروغگوی یاوه سرا.

بخدا قسم که هر کودکی این را درک می کند که تکمیل بُعد عقلی کتاب، چنین فردی را لازم دارد.

اما در بُعد عملی:

قرآن نازل شده است تا از جهت ارادی به منتها درجه‌ی عدل فردی و اجتماعی برساند و در اینجا هم کتاب نیازمند مفسری است که از جهت عملی به کتاب ضمیمه شود تا مجری عدل کتاب باشد. او باید کسی باشد که در عدلِ نَفسی و شخصی به آنجایی رسیده باشد که بگوید:

اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان های آنهاست به من بدهند تا خداوند را با گرفتن دانه ای از دهان مورچه ای معصیت کنم به چنین کاری دست نمی زنم و بی شک دنیای شما نزد من از برگی که در دهان ملخی است و آن را می جَوَد، خوارتر است.

علی را با نعمتی که از دست می رود چه کار، و با لذتی که باقی نمی ماند چه کار؟! از خواب عقل و زشتی لغزش به خدا پناه می برم و از او یاری می طلبم.

بهتر است این فرازها را یک بار دیگر بخوانیم و با هم آرزو کنیم ای کاش این فراز از نهج البلاغه و بیانات حضرت، منشورِ اخلاقی همه‌ی حاکمان شود.

آری! چون ایشان توانسته بود عدل شخصی را در خود کامل کند، می توانست با تفسیر عدلِ اجتماعیِ کتاب، مردم را به آن سو، رهنمون شود.

او بر اریکه‌ی حکومت دنیا، تکیه زده بود در حالی که خزائن امپراطوری روم و تمام عرصه‌ی پادشاهی ایران زیر دستانش بود، اما لباسی از کرباس پوشیده بود و غلامش نیز لباسی از کرباس به تن داشت با این تفاوت که قیمت لباس غلامش بیشتر از پیراهن مولا بود.

چه ظلمی بدتر از این می شود که چنین فرشته ای را خانه نشین کنند و حکومت را بدست دیگران بدهند که نه عقل داشتند و نه عدل! گمان کردند که مگس می تواند کار سیمرغ کند!

کار را سپردند به کسی که به جوان انصاری گفت: تشنه ام به من آب بده. جوان رفت و ظرف آبی آورد و به دست او داد. جرعه ای نوشید و گفت: در این آب، عسل ریخته ای؟

گفت: آری!

گفت: بگیر من آب را نمی نوشم، مگر قرآن نخوانده ای: روزی که کفار بر آتش عرضه می شوند به آنها گفته می شود: هرسرمایه خیری که داشتید در دنیا از دست دادید و از آن بهره بردید.

جوان گفت: مگر تو قرآن را نمی دانی و آیه‌ی قبل از این را نخوانده ای؟ این آیه درباره‌ی کفار نازل شده است.

خلیفه برگشت و نگاهی به جوان افکند و گفت: (کُلّ الناس أفقَهُ مِن عُمَر)؛ (همه‌ی مردم از عمر فقیه ترند.)

این از عدل فردی اش بود.

روزی خواست عدل اجتماعی را اجرا کند، بر منبر رسول خدا(ص) نشست و فریاد زد: هر کس بیش از مهر زنانِ پیامبر، مهرِ همسرش کند من از او پس می گیرم!

پیرزنی برخواست و گفت: کتاب خدا می گوید اگر قنطاری به زنان به مهریه دادید أخذ نکنید حال تو می گویی أخذ می کنم و باز او همان جمله‌ی بالا را گفت که همه‌ داناتر از عمر هستند.

تحمل علی(ع) برای اینان سخت بود، علی(ع) مدینه‌ی علمِ پیامبر(ص) بود، به قصدِ بستنِ این باب به خانه‌ی علی(ع) هجوم آوردند غافل از اینکه این دَر، دربانی دارد به وسعت وجودی فاطمه(س)، فاطمه یعنی همه‌ی هستی، فاطمه یعنی محبوبه‌ی خدا بر روی زمین، فاطمه یعنی آیه‌ی نور، یعنی سوره‌ی هل أتی، یعنی سوره‌ی کوثر، یعنی لیلة القدر.

همه‌ی اینها، تن به کتک داد و در کوچه سر طنابی را گرفت که قریب به پنجاه مرد آن را می کشیدند و فریاد می زد: یا اَبَتاه یا رسول الله! و هیچ جوابی نمی شنید.

اما درِ این خانه را تا اَبد باز نگه داشت و نقشه‌ی کوته دلان را نقش بر آب کرد.

ذکر

فردا صبح چهارشنبه، چهل مرتبه خوانده شود:

«بسم الله الرحمن الرحيم بِفَضلِ بسم الله الرحمن الرحيم بِبَرَكَةِ بسم الله الرحمن

الرحيم يا اَباَالغَیث أَغِثني،نادِعليّاًّ مَظهَرَ العجائِب تَجِدهُ عَوْناً لَكَ فِي النَّوائِب كُلِّ هَمٍّ وغَمٍّ سَيَنجَلي بِولايَتِكَ يا علیُ يا عليُ يا علي».

به روح بلند مظلوم عالم و مظلومه عالم، حضرت علی و فاطمه(س) صلوات.

التماس دعا