بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و دعای خیر

اللهم عجل لولیک الفرج

به بهانه غربت امام علی علیه‌السلام

تاريخ  :  1395/12/08

در پی مطالب چند شب گذشته، به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه و عزاداری بی‌بی دو سرا، صدیقه‌ی اطهر سلام الله علیها و غربت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، امشب هم مطالبی را به عرض می‌رسانیم. البته هر شب سعی می‌شود که مطالب کوتاه باشد تا مبادا از حوصله‌ی برخی از عزیزان خارج شود. جای بسط و توضیح مفصل، در منبر و مجالس است که به شرط بهبودی انشاءالله در فرصت‌های بعدی.

این سؤال همیشه در ذهن ما هست که با آن همه سفارشات خداوند در قرآن و احادیث قدسی و یا سفارشات پیامبر اکرم نسبت به ولایت و محبت اهل‌بیت، اینگونه با آنان رفتار شد و بدترین ظلم‌ها را در موردشان به کار بردند.

اگر این سفارشات نبود و این تعریف‌ها صورت نمی‌گرفت، برخورد با این عزیزان بعد از پیامبر اکرم چگونه بود؟

چه زیبا امام سجاد علیه‌السلام در مسجد اموی فرمودند: ای مردم گویا پیامبر به جای سفارش ما به شما برعکس فرموده است؛ سفارش کرده که از هیچ گونه بدی در حق ما کوتاهی نکنید؟!

آیا نشنیده بودند که رسول خدا فرمودند: یا علی! مَثَل شما اهل بیت مانند کعبه است که هر کس بر آن درآید ایمن گردد، پس هر کس که شما را دوست بدارد و به شما یاری رساند، از عذاب آتش در امان است و هر کس به شما کینه ورزد به آتش درافکنده می‌شود. ای علی! براساس کتاب خدا هر کس استطاعت دارد، حج بر او واجب است و هر کس عذری داشته باشد، معذور از رفتن به حج است و آنکه تهیدست است، عذر او تهیدستی اوست و آنکه بیمار است، عذرش بیماری اوست، ولی خداوند در کوتاهی نسبت به طرفداری و دوستی شما اهل‌بیت نه عذر توانگر، نه تهیدست، نه بیمار، نه تندرست، نه کور و نه بینا را نمی‌پذیرد. آیا واقعاً مسلمانان در مراجعه به اهل‌بیت و پیروی و شناخت آن بزرگواران از عهده‌ی همین یک حدیث رسول اکرم برخواهند آمد؟!

آیا امروز حضرت مهدی عج الله فرجه از اهل‌بیت نیستند؟ آیا از دایره‌ی این روایت بیرون اند؟ آیا غربت ایشان، از غربت دیگر امامان معصوم کمتر است؟ امروز شیعیان اهل‌بیت در طول یک هفته چه مقدار از زمان خود را صرف معرفت به ایشان می کنند؟ و در طول تاریخ چه مقدار زمان برای کسب معرفت گذاشته‌اند؟ چقدر از مال خود را صرف امر ایشان می‌کنند؟ چقدر در رابطه با ایشان با اهل و عیال خود صحبت می‌کنند؟ در طول هفته در کلاس‌های درس دانش آموزان ما چه مقدار وقت صرف امام‌شناسی می‌شود؟ در حالی که رسول اکرم فرمودند: در رابطه با اهل‌بیت و مراجعه به آنان، هیچ عذری را خداوند نمی‌پذیرد.

وقتی مردم نسبت به ولی خود و امام خود معرفتی نداشته‌باشند و نسبت به او بی‌تفاوت می‌شوند و این بی‌تفاوتی بهانه‌ای می‌شود تا دیگران بتوانند دست‌هایی چون دست‌های علی‌ابن‌ابیطالب را با طناب ببندند و او را برای بیعت به مسجد ببرند.

در روایت دیگری رسول اکرم فرمودند: اهل بیت مرا نسبت به خود، چون سر برای پیکر و دو چشم برای سر قرار بدهید، زیرا جسد جز به وسیله‌ی سر، راه نیابد و سر بدون چشم هدایت نمی‌شود.

آری جامعه‌ای که علی را نشناسد و ولایت ایشان را سر و چشم خود نداند، جامعه‌ای نابینا و کور است. کوری یعنی تاریکی و ظلمت، در تاریکی و ظلمت، زمینه برای جولان خفاشان مهیا و آماده است. تاریکی و ظلمت، ضد رشد و تعالی است.

از این حدیث روشن می‌شود که چرا یاران با معرفت اهل بیت، آن بزرگواران را در زندگی خود به منزله‌ی سر و چشم می‌دانستند و جز با عشق و محبت آنان و پیروی از فرهنگ پاکشان لحظه‌ای زندگی نمی‌کردند و زندگی را بدون آنان جز کوری و نابینایی و گمراهی و حیرانی و فروافتادن در غرقاب هلاکت نمی‌دانستند.

بی‌تردید اگر آدمی ایشان را از سر صدق و صفا بخواهد و بخواند؛ از آن بزرگواران هم پاسخ عاشقانه دریافت خواهد کرد. آنان انسان را با آغوش باز می‌پذیرند و به رشد و تربیت و کمال و نهایتاً نجات انسان کمک می‌کنند. زیرا که آنها مظهر اسما و صفات خدا هستند و مانند خداوند، آنها هم عاشق انسان اند و نسبت به او لطف همیشگی و دائمی دارند و در هر شرایطی او را به سوی هدایت رهنمون می‌شوند، زیرا که خداوند در مورد آنان فرموده است: إنی جاعِلُکَ لِلناس إماماً؛ من تو را برای همه مردم پیشوا و امام قرار دادم.

و در آیه ۷۳ سوره انبیا فرموده است:

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ

و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند، و انجام کارهای نیک و بر پاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم، و آنها (همه) عبادتگزار ما بودند.

پس براساس آیات قرآن مجید، آن راهی که بین خالق و مخلوق است و حرکت بر پایه‌ی آن، راه پناه را به مقام قرب و لقای حق و دست یافتن به فوز عظیم و رهایی از عذاب جاودانه می‌رساند، صراط مستقیم است و صراط مستقیم در نظر علی علیه‌السلام راه وسط، راه بدون افراط و تفریط است.

حضرت در حدیثی فرمودند: راه مستقیم در دنیا راهی است که بدون افراط و تفریط باشد و راهی است پابر جا و درست و در آخرت راه مؤمنان به سوی بهشت است.

و زندگانی آن بزرگواران همگی همین طور بوده‌است؛ معتدل و مستقیم که قرار گرفتن در این مسیر در دنیا حیات طیبه‌ی با آرامش، و در قیامت هم بهشت است.

در توضیح مطلب می‌خواهم بگویم که گاهی در قرآن واژه‌هایی وجود دارد که درک کاملش برای عقول قابل درک نیست و بدون تردید باید منظور اصلی آن واژه را از پیامبر و خود اهل بیت که معلمان قرآن و بیان کنندگان مفاهیم آن هستند تعلیم گرفت.

از واژه‌هایی که در قرآن به کاربرده شده‌است، واژه‌ی «صراط» است. آنچه ما از صراط می‌فهمیم چیزی جز راه نیست، ولی اینکه این راه چیست و از کجا تا به کجا است و کمیت و کیفیت آن چگونه است و به چه صورت باید در این راه قرار گرفت و حرکت کرد، از واژه‌ی صراط قابل دریافت نیست. به همین خاطر رسول خدا و اهل بیت از جانب خداوند عهده‌دار بیان این حقایق هستند و بدون کمک گرفتن از دانش گسترده‌ی آنان نسبت به قرآن، مراجعه به قرآن گمراهی و ضلالت است.

از امام صادق علیه‌السلام پرسیدند: صراط چیست؟ فرمودند: صراط به معنای راه به سوی شناخت خدای عزوجل است و در توضیح بیشتر فرمودند: صراطی که از آن سخن گفته می‌شود دو صراط است؛ صراطی در دنیا و صراطی در آخرت. اما صراط دنیا، امام و پیشوایی است که طاعتش بر همگان واجب است. کسی که در دنیا او را بشناسد و به هدایتش اقتدا کند، از صراطی که پل دوزخ در آخرت است، خواهد گذشت و کسی که او را در دنیا نشناسد، قدمش در آخرت بر صراط می‌لغزد و به آتش دوزخ سقوط می‌کند.

به خدا قسم، اگر قدم با صدق در این وادی بگذاریم و دست در دست حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیهماالسلام حرکت کنیم، عارف بالله شده و حقایق عرفانی بر قلبهایمان تجلی خواهد کرد. هنوز راه سلمان شدن، ابوذر شدن و فضه‌ی خادمه شدن بازِ باز است.

آری شیطان وقتی رانده شد، گفت بر سر راه بندگانت کمین خواهم کرد و راهزن بندگی تو خواهم شد.

در مقابل تک‌تک انبیا و اوصیا قد علم کرد، مانع‌تراشی کرد تا به در خانه وحی رسید، در خانه‌ی صدیقه طاهره که مأمن و پناهگاه زمینیان و آسمانیان بود و هست. در اینجا کمر همت را بست و تمام قدرتش را به کار گرفت؛ اول آن دری را که محل آمد و شد پیامبر و جبرئیل بود به آتش کشید، سپس حلقه‌ی اتصال بین نبوت و امامت را بین در و دیوار قرار داد، به طوری که خودش گفت صدای شکستن استخوان سینه‌اش را شنیدم و آنگاه محبوبه‌ی خدا و منصوره‌ی بندگان الهی را به زمین انداخت و از رویش عبور کرد و آنگاه در مقابل چشمان ترسیده‌ی کودکان آن خانه، ریسمان به دست‌های ولی خدا زد. سپس قهقهه سر داد که حتماً پیروز شده‌است، زیرا فکر می‌کرد که اگر با تازیانه و غلاف شمشیر، فاطمه‌ی علی را بزند، علی طاقت نخواهد آورد و اقدام می‌کند، آنها هم هجوم می‌برند و علی را می‌کشند و قاتلش هم معلوم نخواهد بود.

اما غافل از اینکه علی مرد خدا است، مرد تعقل و اندیشه است، مرد تفکر است. علی ذره‌ای در اقدام و عمل و کوشش، افراط و تفریط ندارد و در همه‌ی شئون حیات فرمانبردار حق است و تحت تأثیر حوادث تلخ و شیرین و طوفان‌های سیاسی و اجتماعی و هوا و هوس و القائات دشمنان و شیاطین قرار نمی‌گیرد و دست هیچ شیطان اغواگری به او نخواهد رسید.

در آن کشاکش علی علیه‌السلام نگاهی کرد، فاطمه را دید که یک تنه به مبارزه‌ی تن به تن برخاسته است؛ حضرت دید که دو پسرش هم نظاره‌گر صحنه هستند، فرمود: حسنم و حسینم، مادرتان را دریابید، فقط همین.

و آرزوی یک لحظه از خود بی‌خود شدن را به دل شیطان گذاشت و جلوی خشم اندک یارانش را هم گرفت تا آنان هم صدمه نبینند.

وقتی علی را به مسجد بردند، یارانش هم با او رفتند. آنها اول زبیر را گرفتند. عمر روی سینه او نشست تا او را مجبور به بیعت کند. او گفت: ای پسر صهّاک! اگر شمشیرم همراهم بود، به من نزدیک نمی‌شدی و اینگونه جرأت پیدا نمی‌کردی. سپس سلمان را گرفتند. او می‌گوید: آن‌قدر بر گردنم کوبیدند تا مثل غده‌ای ورم کرد. سپس دست مرا گرفتند و آن را پیچاندند تا بیعت کنم و سپس بر سر مقداد و ابوذر هم بلاها آوردند تا بیعت بگیرند. هر کدام که قصد دفاع کردند، حضرت فرمودند: آرام باشید و با فدا کردن زهرا و محسنش و حفظ آرامش خود و یاران اندکش نقشه های شوم دشمن را خنثی کردند.

در واقع به این وسیله بهترین دفاع را از فاطمه زهرا کردند، زیرا فاطمه خواهان بقای ولایت بود و دشمن خواهان فنای ولایت.

بقای ولایت و اسلام در آن روز جز از این طریق ممکن نبود.

اللهم عجل لولیک الفرج.