سلام و درود فراوان خداوند بر اهلبیت رسولالله(ص)، آنان که محبتشان بزرگترین سرمایهای است که خداوند فقط به بندگانش روزی فرموده و عشق به آنها را در قلوب انسانهای شایسته به ودیعه نهاده است.
رسول خدا(ص) فرمودند: مؤمنی نیست مگر آنکه دوستی خالص من در قلب اوست و دوستی خالص من در قلب کسی نیست، مگر آنکه دوستی خالص علی علیهالسلام هم در دل او باشد.
یا علی! دروغ میگوید آنکس که ادعای دوستی مرا دارد و لیکن تو را دشمن دارد.
و در حدیث دیگر فرمودند: یا علی! خوشا به حال کسی که تو را دوست بدارد و تصدیقت کند، و وای به آن کسی که تو را دشمن بدارد و تکذیب کند، دوستداران تو در آسمان و زمین و مابین آنها معروفاند، آنان اهل دین و ورع و راه و روش خوبی هستند و در برابر خدای متعال خضوع و خشوع میکنند. قلبهای آنان از ترس خدا هراسان است. حقِ ولایت تو را شناختند و زبان آنان فضیلت تو را میگوید و چشمهایشان از فرط اشتیاق بر تو و فرزندانِ امامان تو اشک میریزند. به دین خداوند و سنت پیامبر متدین هستند، آنچه را به آنها از جانب اولیاء امور، امر شد عمل میکنند، پیوندشان ناگسستنی و دوستی آنان بدون دشمنی است، فرشتگان بر آنها درود میفرستند و بر دعایشان آمین میگویند.
حضرت زهرا سلامالله علیها فرمودند: شنیدم که پدرم رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم به حضرت علی علیهالسلام فرمودند: ای علی! همانا تو و شیعیانت در بهشت خواهید بود.
زمانیکه به قرآن و همچنین به جریان خلقت کائنات از نظر اسلام نظر میافکنیم، همچنین به تاریخ اسلام، از آغاز تا رحلت پیامبر(ص) و بعد از آن تا پایان زندگی علی علیهالسلام نظر می کنیم، زمانیکه به بحث قیامت از نظر قرآن و اسلام و همچنین به زندگی بزرگمردان عالم نظری می افکنیم، جایی وجود ندارد که خطی، راهی و نشانی از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام مشاهده نکنیم و فضیلتی از ایشان نیابیم.
شاید به دلیل این است که در طول تاریخ، هرکجا صاحب دلی باشد، فرصت دوست داشتن حضرت را بیابد.
با همهی این اوصاف، عظیمتر و غریبتر از علی علیهالسلام در تاریخ اسلام کیست؟ هم او که به خاندانش هَجمه بردند و خانهاش را به آتش کشیدند و حرمتش را شکستند و در مقابل چشمانش با آزار رساندن به همسرش، فرزندش را سقط کردند. سپس گفتند: چرا علی از ناموسش دفاع نکرد؟ اصلاً چرا علی خودش بهجای زهرا برای باز کردن در، به پشت آن نرفت؟
آری این موضوع دردی شد به جان دشمنان مولا، زیرا آنان به این نیت آمده بودند که امیرالمومنان را بکشند و اگر ایشان پشت در میآمدند به شهادت رسیده و نور ولایت خاموش میشد.
بیرون آمدن فاطمه زهرا سلامالله علیها بهجای امیرالمومنان به خاطر حفظ مقام ولایت بوده است.
نگاهی به نوشتههایی که مورخین به مقدار زیاد شبیه به این روایت آوردهاند، که از آن ها، مسألهی متوسل شدنِ عمر به زور، را در می یابیم و این قضیه ما را به این نکته میرساند که او میخواست یا علی را بکُشد یا خانه را با هر که در آن است به آتش بکشد.
شهرستانی در الملل و النحل میگوید:
از جاحظ نقلشده است: عمر به شکم فاطمه زهرا سلامالله علیها در روز بیعت، ضربتی زد که از آن جنینش سقط شد و عمر فریاد میزد: خانه را با هر که در آن است به آتش بکشید و در آن جز علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام نبود.
از این اقرارها به دست میآید که:
عمر نقشه کشیده بود که به مجرد آمدن امیرمومنان، حضرت را بکشد؛ اما حضرت زهرا سلامالله علیها به پشت درب خانه آمدند تا مانع این نقشه شوند. عمر که دید نقشهاش با شکست مواجه شد، خواست خانه را به آتش بکشد تا به بهانه مخالفت با بیعت همه کشته شوند؛ اما باز شدن درب توسط فاطمه زهرا سلامالله علیها مانع اجرای این نقشه شوم شد.
البته فارغ از این ماجرا در مکان های دیگر نیز ابوبکر و عمر قصد ترور امیرمومنان علی بن ابیطالب علیهالسلام را داشتند:
در کتب شیعه آمده است که:دشمنان کمر به قتل امیرمومنان علیهالسلام بستند و بر این قضیه نقشه کشیده و باهم پیمان بستند (که هنگامیکه ابوبکر سلام نماز را داد، خالد بن ولید گردن حضرت را با شمشیر بزند.) پس اسماء بنت عمیس (همسر ابوبکر) کنیزی به نزد امیرمومنان فرستاد. پس وی دو طرف درب خانه امیرمومنان را گرفته و گفت سران حکومت نقشه کشیدهاند که تو را بکشند پس از شهر خارج شو که من از خیرخواهان شما هستم (و همان آیهای که مؤمن آل فرعون به موسی گفت را خواند.)
پس حضرت از خانه بیرون آمده درحالیکه شمشیر به همراه داشت. پس احساس کردند که حضرت آماده است، پس امام جماعت (ابوبکر) قبل از اینکه سلام دهد گفت: ای خالد! آنچه را که به تو دستور داده بودم انجام نده.
در کتب اهل سنت در این باره آمده است: سمعانی از یعقوب رواجنی ماجرای ابوبکر را روایت کرده که گفت: خالد، آنچه را که به وی دستور دادم انجام ندهد.
او میگوید: از سید عمر بن ابراهیم الحسینی, در کوفه از معنی این جمله سؤال کردم. پس گفت: ابوبکر به خالد بن ولید دستور داده بود که علی علیهالسلام را بکشد، پس از این کار پشیمان شده و از آن نهی کرد.
و جالب این است که سمعانی بعد از نقل حدیث سکوت میکند؛ و این نشان میدهد که صحت روایت در نزد او تمام بوده است و گرنه باید روایت را نقد و رد میکرد.
آری جهان اسلام مدیون چند قدمِ فاطمه است، که از درون حجره، به پشت در برداشت و در این چند قدم، جان و جوانیاش را فدا کرد، ترجیح داد بچههایش در کودکی یتیم و بیمادر شوند ولی جهان اسلام، برای همیشهی تاریخ، یتیم و بیپدر نشود.
اما آیه امشب, آیه 8 از سورهی تغابن:
«فآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ».
پس به خدا و پیامبر او و (آن) نوری که فرو فرستادیم ایمان آورید و خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است.
علامه قبیسی گوید:
امام حافظ طبری ابوجعفر محمد بن جریر در کتابش «الولایه» با سند خود از زید بن ارقم روایت میکند: وقتی پیامبر(ص) هنگام بازگشت از حجهالوداع در غدیر خم نزول اجلال فرمود. هنگام ظهر و آفتاب سوزان، امر نمود چند تنه درخت جمع کردند، پس بر آن ایستاد و فرمود: نماز جماعت. پس جمع شدیم و حضرت خطبهای بلیغ ایراد فرمودند. تا آنجا که فرمودند: ای مردم! به خدا و پیامبر او و نوری که فرو فرستادیم ایمان آورید! آنگاه اضافه فرمود: نوری را که خدا فرو فرستاده در من است، سپس در علی و پس از او در نسل او تلالو خواهد داشت تا به قائم ما مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف برسد.
درود و سلام خداوند بر او باد.
این مطلب ادامه دارد…
و اما ذکر امشب:
«لا اله اِلّا هو» در ابجد مساوی است با علی.
۱۱۰ مرتبه «لا اله الا هو».
برای فرج منتقم خون حضرت زهرا سلامالله علیها صلوات.
هدیه به روح مطهر علمای اسلام و همهی آنهایی که بین ما بودهاند و نیستند صلوات.
التماس دعا.