بسم الله الرحمن الرحیم

یا فاطمة الزهرا اغیثینی

مجلس دعا برای امام زمان (عج)

14 اسفند 96

محورهای سخنرانی

 عوامل مؤثر در روزی مادی و معنوی

ادامه‌ی بحث وظایف ما در دوران غیبت: حفظ ظواهر اسلامی، انجام واجبات، ترک محرمات، در نظر گرفتن دستورات امام زمان (عج) در همه‌ی ابعاد زندگی

اهمیت مجلس دینی

پیامبر فرمودند یکی از کسانی که دعایش در حق شما به اجابت می­رسد، اگر چه در حق خودش به اجابت نرسد، کسی است که بر منبر بنشیند و برای شما از حدیث و روایت و مطالب دینی بگوید. اگر او در این حال برای شما دعا کند حتماً دعایش برای شما به اجابت می­رسد.

روایت داریم که کسی که به خاطر شنیدن یک حدیث یا یک مطلب دینی از خانه­اش خارج شود، تمام مسیر روی بال ملائکه راه می­رود و در مجلس روی بال ملائکه می­نشیند. وقتی آن مجلس تمام شود، آن ملائکه برایش دعای خیر می­کنند.

یکی از منافقان که این را شنیده بود، کفشی برای خود درست کرد که زیرش میخ داشته باشد و می­گفت می­خواهم به مسجد بروم و بال ملائکه را سوراخ کنم. بعد از مدتی پاهایش سیاه شد و فلج شد. پیامبر (ص) به ملاقات او رفت و به او فرمود: تو به سخن پیامبر خاتم که وحی خداست تردید کردی، به عظمت یاد گرفتن مسائل دینی تردید کردی و به همین دلیل این طور شد.

شما وقتی در مجلس اهل بیت و مجلس دینی نشسته‌اید بهتر از هر جای دیگری است و روزی­ای که در آن مجلس دارید قابل قیاس با هیچ روزیِ دیگری نیست چون روزی خیر معنوی است.

عوامل مؤثر در روزی مادی و معنوی

20 چیز روزی مادی و معنوی آدم را زیاد می­کنند:

1- ذکر خداوند:

قرآن، نماز، خواندن اسماء خدا و انجام کاری که رضای خدا در آن است همه ذکر خدا هستند. از بالاترین اذکار خدا صلوات است.

حال چرا صلوات بالاترین ذکر است؟ برای توضیح این مسئله، یک مثال می­آوریم. همان طور که آب قلیل در برخورد با نجاسات نه تنها آن را پاک نمی­کند بلکه خود هم نجس می­شود، باید بدانیم که ما مثل همان آب قلیل هستیم و مثلاً دروغ به عنوان یک گناه نجس است. پس ما در برخورد با دروغ یا دروغ­گو آلوده می­شویم. ما مثل آب قلیل هستیم و غیبت، نجس است پس چه خودمان غیبت بکینم و چه بشنویم، در برخورد با غیبت آلوده می­شویم؛ و همین­طور است مثال تمام گناهان دیگر.

آب قلیل برای پاک شدن باید به آب کُر وصل می‌شود مثلاً آب قلیل ناپاکی که در رودخانه ریخته می­شود، پاک می­شود. مثال ما، همان آب قلیل است و مثال ائمه آن آب کُر و آب رودخانه است. وسیله­ای که آن آب قلیل را به رودخانه وصل می­کند صلوات است.

شخصی از امام رضا (ع) پرسید: بسیار گناه کرده­ام و راهی برای پاک کردن آن­ها ندارم. امام (ع) فرمودند صلوات بفرست که پاک­کننده است.

چرا صلوات روزی را زیاد می­کند و آخرت را آباد می­کند و این همه توفیق دارد؟ زیرا ادب است. امام زمان (عج) یک آرزوی مهم دارند و آن، این است که با ما شیعه­ی منتظر هم­نشین شوند؛ ولی بی­ادبی ما نمی­گذارد این مسئله اتفاق بیفتد. امام زمان (عج) آرزو دارند ما شیعیان آن­چنان ادب نگه داریم که بتوانند کنار ما بنشینند.

2- تعقیبات نماز:

پیامبر (ص) در حدیثی قدسی فرمودند: خدا جبرئیل را به سوی من فرستاد و جبرئیل عرضه داشت: خداوند می­فرماید سلام من را به بنده­هایم برسان و بگو چرا وقتی سلام پایان نماز را می­دهید سریع از جانماز بلند می­شوید؟ آیا رفیقی بهتر از من پیدا کرده‌اید که به سراغش می­روید؟

حداقل بعد از هر نماز، خودتان را عادت دهید که سه مرتبه سوره‌ی «توحید» را بخوانید و به امام زمان (عج) هدیه کنید. پیامبر (ص) فرموده­اند که هر سوره‌ی توحید یک سوم قرآن است و سه توحید مساوی یک ختم قرآن است. فقط یکی از اثراتش این است که در عالم غربت شب اول قبر، امام زمان (عج) تنهایت نمی‌گذارد. بعد ازخواندن این سه مرتبه سوره‌ی توحید هم تسبیحات حضرت زهرا (س) را بگو. این، خود یک تعقیبات کامل می­شود.

3- تلاوت قرآن:

هر عملی که انجام می­دهیم یک مُلک دارد و یک ملکوت. مُلک، همان ظاهر عمل است؛ و باطن عمل را جز معصوم نه کسی می­تواند ببیند و نه می­تواند نشان دهد. پیامبر (ص) در مورد باطنِ قرآن خواندن فرمودند: مجلسی که تشکیل می‌شود و در آن قرآن تلاوت می­شود یا خانه­ای که در آن صاحب‌خانه قرآن تلاوت می­کند، آن زمان آن خانه یا مجلس، باغی از باغ­های بهشت است. آن لحظه ملائکه‌ی مقرب و حاملان عرش از خدا اجازه می­گیرند و از آسمان تماشای نور آن نقطه می­کنند و این معنا از درک بشر خارج است.

4- خوش­ اخلاقی:

شخصی به پیامبر (ص) عرض کرد که زندگی­مان نمی­چرخد. پیامبر (ص) پرسیدند: نماز و قرآن می­خوانید؟ گفت بله. پرسید: حرام در خانه می­آوری؟ گفت نه. پیامبر (ص) پرسیدند: آیا زن و شوهر به هم غُر می­کنید؟ شخص گفت بسیار زیاد. پیامبر (ص) فرمودند: خدا قسم خورده که خانه­ای که در آن زن و شوهر مدام به هم غُر می­زنند برکت را از آن خانه بیرون کند.

5- نماز شب:

مادر سلیمان نبی (ع) به او گفت: پسرم نماز شب بخوان وگرنه روز قیامت فقیر خواهی بود. حداقل اگر تا الآن نماز شب نخوانده‌ای اینطور فکر کن که این همه سال شب­ها خوابیدی، حال چند شب بیدار شو و نماز شب بخوان و طعمش را تست کن.

6- صله رحم
7- احسان به والدین:

احسان یعنی چه؟

الف: یک معنا این است که برای رفع مشکل آن­ها هر کاری که از دستم برمی­آید انجام دهم. حتی شده بدون اطلاع آن­ها از طرفشان ردمظالم بدهم و بارشان را سبک کنم.

ب: معنای دوم احسان، ادب است. ادب از ولایت است. از علائم شیعیان این است که ادب دارند. ادب، از حضرت زهرا (س) است و بی­ادبی، از عمر است که سیلی به دختر پیامبر (ص) زد. ادبِ زبان، ذکر خدا؛ ادبِ بدن، روزه گرفتن؛ ادبِ مال، زکات و ادب دین، رعایت حلال و حرام دین است.

8- احسان به سادات:

زمستان بود و شخصی نزد عالمی رفت و گفت که زن سیدی آمده است و می­گوید شوهر من دیوانه شده و آمده از شما کسب تکلیف کند. عالم فرمود: من که او را نمی‌شناسم اول باید برود دکتر و بعد بیاید اگر کاری از دست من برآمد انجام می‌دهم. عالم ناگهان پرسید: آن زن کجاست؟ گفتند در حیاط. ناگهان به سر خود زد و عمامه­اش پرت شد و گفت خاک بر سر من که کنار بخاری بنشینم و دختر حضرت زهرا (س) در حیاط در سرما بایستد. پابرهنه رفت و به زن گفت حلالم کن، من نمی­دانستم در حیاط ایستاده­ای.

9- تصدق به فقرا: 

اما باید دقت کنیم که فقیر واقعی باشد. در اسلام این نیست که فقیر برود و تقاضا کند بلکه افراد دیگر باید بروند فقیر را پیدا کنند. در اسلام فقط یک جا می­توان دست به تقاضا دراز کرد و آن وقتی است که دیه به گردن کسی باشد و نتواند بدهد.

10- بیداری بین الطلوعین
11- روبه قبله نشستن
12- نماز اول وقت
13- با وضو و طاهر بودن
14- دعا در حق دیگران
15- تلاش برای برآورده کردن حاجات دیگران

پیامبر (ص) فرمودند: یکی از چیزهایی که مانع می­شود نمازتان را خدا قبول کند این است که در دین شما رحم و شفقت نباشد.

16- ازدواج کردن
17- زیارت اهل بیت (ع) رفتن
18- ترک گناه کردن
19- سؤال و درخواست از خدا کردن
20- توسل به ائمه اطهار علیهم‌السلام:

امام صادق (ع) فرمودند: می­دانید چرا خدا روزی شما را از یک جای مشخص قرار نداده است؟ چون اگر می­دانستید این روزی همیشه از جای خاصی می­آید کمتر دعا می­کردید. خدا آن را پنهان کرده است تا دعای شما زیاد شود. مدام دعا کنید و بگویید: اللّهمَّ الرزُقنی مِن فَضلِک؛ و در قنوتتان هم می­توانید بگویید.

در رأس دعا برای دیگران، دعا برای فرج امام زمان (عج) است. بزرگان فرموده‌اند در هیچ حالی امام زمان (عج) شما را فراموش نمی­کنند. خودشان هم فرمودند اگر من لحظه­ای شما را فراموش کنم، دشمنانتان شما را نابود می­کنند. پس در مقابل، ما هم باید هر لحظه به فکر ایشان باشیم. در تمام گرفتاری­ها ایشان را صدا بزنیم. به هرکسی هم می­خواهیم متوسل شویم، اول ایشان را صدا بزنیم. اگر راه حل برای معنویات خود می­خواهید ایشان را همواره صدا بزنید.

آیت­الله کشمیری می‌فرمود: امام زمان (عج) ملجأ و پناهگاه شیعیان است و شیعه باید بداند که هیچ جای دیگری برایش کاری انجام نمی­شود و از دست کسی دیگر کاری بر نمی­آید.

ادامه‌ی بحث وظایف ما در دوران غیبت:

هرچه فرج امام نزدیک­تر می­شود، وظیفه‌ی شیعیان سنگین­تر می­شود.

1- اولین وظیفه این است که باید ظواهر اسلام را رعایت کنیم.

2- دوم این­که ریز به ریز به واجبات اسلام عمل کنیم.

مرحوم آیت­ الله حجت نشسته بودند، پیرمردی روستایی آمد و خمسش را به ایشان داد. پیرمرد گفت آقا اجازه هست با شما مصافحه کنم؟ آقا دستشان را آوردند و با ایشان دست دادند و بعد خم شدند و دست پیرمرد را بوسیدند و ناگهان به سر خود زدند و گریه کردند.

پیرمرد گفت: آقا چرا گریه می­کنید؟

آقای حجت گفتند: من برای قیامت خود گریه کردم. با تو دست دادم و دیدم مثل اره دستت خشک است انقدر که کار کرده‌ای و زحمت کشیده‌ای. یک لحظه با خود گفتم که اگر من وجوهات تو را به جای خود خرج نکنم، روز قیامت امام زمانم به من می‌فرماید آن پیرمرد با آن دستانش آمد و حق ما را داد و تو درست خرج نکردی؟ من به ایشان چه جوابی دهم.

پیرمردی می­خواست به مکه برود. پول­هایش را حساب کرد و وجوهاتش را حساب کرد و با خود گفت حال من پول­ها را به کجا بدهم؟ من که در ده کسی را نمی‌شناسم. رفت به صحرا پول­ها را در باد رها کرد و گفت به دست آقایم برسید. بعد به مکه رفت و بعد از طواف، شخصی را دید که به او فرمود حجت قبول، باد حق ما را به ما رساند.

3- سوم اینکه ریزبه­ریز محرمات را ترک کنیم.

پیامبر (ص) فرموده‌اند که وقتی چشم صحنه‌ی حرام را دید، اولین اثرش این است که بذر مخالفت با دستورات خدا را در دلش می­اندازد.

4- چهارم اینکه در همه‌ی ابعاد از جمله بُعد اقتصاد و فرهنگ، امام زمان (عج) و دستوراتش را در نظر بگیریم.

امام صادق (ع) فرمودند: اگر یک لیوان آب را نصفش را بخوری و نصفش را دور بریزی، اسراف است و خدا در قرآن فرموده است که اسراف­کاران را دوست ندارد. حال چرا باید جامعه­ی ما که اسلامی است رتبه‌ی بالایی در دورریز مواد غذایی در دنیا داشته باشد؟

از آثار اینکه آدم از مسلمانی خارج شده، این است که زشتی گناه از نظرش می‌افتد و علناً گناه می­کند که به دیگران نشان دهد. خدا می­فرماید: گاهی حین گناه بنده­ای، من به ملَک می­گویم چیزی روی بنده بینداز تا ملک هم نبیند؛ اما او کنار می­زند که دیگران ببینند! حتی اگر کسی هم نبیند، خودش می­آید با افتخار گناهش را تعریف می­کند! چنین آدم­هایی مورد عفو خدا قرار نمی­گیرند.

یادمان باشد که ما صاحبی داریم که آرزو دارد با ما هم­نشین شود. اگر گناه نکنیم، زمینه­ی هم­نشینی­ و زمینه‌ی برآورده شدن این آرزوی امام زمان (عج) را فراهم می‌کنیم.

شخصی گفت: پدرم کشاورز بود و آرزو داشت یکی از بچه­هایش عالم شوند. من پسر کوچکش بودم و 12 ساله بودم. او مرا راضی و قانع کرد و از مهدی­شهر اصفهان آورد و نام مرا در حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان نوشت.

16 ساله بودم و زمستان بود و هوا بسیار سرد بود. طلبه­ها رفته­بودند برای تعطیلات. مستخدم مدرسه هم در را بست و رفت. هوا بسیار سرد بود و من هیزم نداشتم، نانی هم نداشتم. با خود گفتم من تا صبح یخ می­زنم. دم گرفتم و امام زمان (عج) را صدا زدم.

ساعتی گذشت و در زدند. دوا­ن­دوان رفتم و در را باز کردم و دیدم پدرم است. او را به داخل حجره بردم و دیدم خیس و یخ­زده است. از او پرسیدم اینجا چه می­کنی؟ گفت: آمدم به تو سر بزنم، برایت غذاهایی آورده بودم اما در برف گیر کردم و نتوانستم آن‌ها را بیاورم. چیزی روشن کن تا گرم شوم. گفتم زغال ندارم و نفتی هم ندارم که چراغی روشن کنم.

پدرم گفت: دو روز است که در راه هستم، گرسنه­ام لقمه­ای نان بیاور. گفتم: نان هم ندارم. پدرم گفت پس تو برای چه اینجا ماندی؟ من فکر می­کردم شما صاحبی دارید و کسی به شما رسیدگی می‌کند. نمی‌دانستم اینجا این گونه غریب می‌مانی. صبح همه چیز را جمع می­کنیم و می­رویم و به کشاورزی برمی­گردیم.

دوباره کسی در زد. شخصی صدا می­زد: حسین بیا دم در. رفتم دیدم آقایی است، لباس نمدی پوشیده و کلاهی بر سر گذاشته است. گفت: در حجره در طاقچه‌ای بزرگ زغال و شمع است، صبح برایت باز هم زغال و نفت می­رسد. این پول را بگیر و غذا تهیه کن و به پدرت بگو ما صاحب داریم. اگر پرسید صاحبتان کیست، بگو آقایمان امام زمان (عج)؛ و بعد از جلوی چشمانم غیب شد.