دوران آخرالزمان
ادامهی بحث وظایف شیعیان در زمان غیبت: دعا برای فرج و دعا برای سلامت دینمان
مهمترین اسم خداوند
وظیفهی دیگر: ترک گناه
در این مجلس سه ضمانت جهت استجابت دعا فراهم است:
اول: مجلس دعا برای حضرت مهدی (عج) است و حضرت فرمودند: در زمان غیبت من، اگر شما برای فرج من دعا کنید، من برای حوائج شما دعا میکنم.
دوم: حدیث کساء در این مجلس خوانده شد. در قرآن کریم آمده است: «ادعونی استجب لکم»؛ وعدهی اجابت را خداوند متعال داده است اما در قرآن، زمان این استجابت مشخص نشده است گاهی دعایی که انسان برای فرزندش میکند بعد از مرگش به اجابت میرسد. خداوند متعال دعای حضرت موسی (ع) را اجابت کرد اما چهل سال بعد به اجابت رسید. خداوند در قرآن فرموده است: «اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ» اما زمان این اجابت را مشخص نکرده است.
فقط یک دعا هست که ضمانت اجرایی در آن وجود دارد و آن حدیث کساء است؛ که در آن آمده است اگر جمعی از شیعیان به دور هم جمع شوند و این دعا را بخوانند دعایشان به اجابت میرسد.
سوم: فرستادن صلوات
در روایات آمده است که قبل و بعد از دعا، صلوات بفرستید زیرا خداوند صلوات را از هر زبانی قبول میکند و به هر نیّتی که فرستاده شود مورد قبول است و خداوند دعای مابین دو صلوات را حتماً به اجابت میرساند.
از یک جهت این دوران که به نام دوران آخرالزمان است سختترین دوران برای حفظ و حراست از دین است.
فرمودند: اگر یک تکه چوب زغال گداخته شده را در کف دست بگیری و آنقدر نگهداری تا بسوزد و به خاکستر تبدیل شود، راحتتر است از اینکه بخواهی در این دوران دینت را حفظ کنی. البته دینداری درست و مطابق با اصول شرعی و دینداری که همراه با دروغ و تهمت و غیبت و حرامخواری و آزار رساندن و بینمازی باشد که چندان سخت نیست زیرا از دین فقط اسمش مانده است.
رسول اکرم (ص) فرمودند: در آخرالزمان مردمان شب را دیندار میخوابند و صبح بدون دین از خواب بیدار میشوند.
اما از جهت دیگر:
خضر نبی (ع) از حضرت موسی (ع) پرسید: اگر خداوند تو را مخیّر میکرد که پیامبر بشوی و تورات را به تو بدهد و طور سینا بروی و مهمان خداوند باشی و با خداوند تکلم داشته باشی و فرعون را نابود بکنی و یا اینکه اینان را از تو بگیرد و در آخرالزمان زندگی کنی، تو کدام یک را انتخاب میکردی؟
موسی (ع) عرض کرد: من زندگی در آخرالزمان را برمیگزیدم با تمام بدیها و سختیهایی که دارد.
خضر (ع) فرمود: میدانی در آخرالزمان گناه فراوان است، لاابالیگری وجود دارد، ظلم وجود دارد، بیدینی وجود دارد؟
حضرت موسی (ع) گفت: تمام اینان را میدانم اما اگر خداوند به من میفرمود که انتخاب کن میان نبوت و زندگی معمولی در دورهی آخرالزمان، من آن را انتخاب میکردم زیرا فرصتی داشتم تا خود را آماده کنم برای خدمت به آخرین سلالهی دختر پیامبر (ص).
مردم بعد از نبوت پیامبر (ص) اینچنین فرصتی نداشتند تا حضرت علی (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع) را بشناسند… . این فرصت برای مردم وجود نداشت تا امامان خود را بشناسند؛ به طوری که حتی پیکر مطهر امام علی (ع) شبانه دفن شد. امام حسن (ع) صبح در مسجد کوفه بر منبر، خطبهی امامت خودشان را خواندند. زمانی که امام حسن (ع) دفن شدند بلافاصله امام حسین (ع) خطبه خواندند و خودشان را جانشین ایشان معرفی کردند. بعد از شهادت امام حسن عسکری (ع) است که خداوند متعال این فرصت را در اختیار مردم قرار داد تا حضرت مهدی (عج) را بشناسند.
علما و بزرگان مانند مرحوم آیتالله بهجت فرمودند: مهمترین وظیفهی شما در زمان غیبت، دعا برای فرج امام زمان (عج) است.
کما اینکه بزرگان میفرمایند حتی اگر نماز جعفر طیار به این طولانی را بخوانید اما برای فرج دعا نکنید این نماز مورد اجابت قرار نمیگیرد. اگر در تمام مکانهای متبرکه حضور داشته باشید اما برای امام زمان (عج) دعا نکنید چندان سودی نبردهاید.
از مهمترین وظایف شیعیان، دعا برای فرج امام زمان (عج) است.
حال بدانید که اگر شما یک حدیث را یاد بگیرید یا یادداشت کنید، تا وقتی که این نوشته وجود دارد، خداوند به برکت این حدیث، شما را عذاب نمیکند.
مرحوم علامه امینی سالها هجرت کردند و به عربستان در میان وهابیها رفتند و به کشورهای آفریقایی سفر کردند و در انتها سرطان مغز گرفتند و از دنیا رفتند تا بتوانند الغدیر را به رشتهی تحریر درآورند.
مرحوم علامه فرمودند: اگر شما به دنبال صلوات، «عجل فرجهم» را اضافه کنید، من شما را در ثواب نوشتن الغدیر شریک میکنم؛ زیرا ایشان میفهمد که دعای فرج چه تأثیری بر جامعه دارد و فرج امام زمان (عج) یعنی گشایش تمام ائمه (ع).
از مرحوم آیتالله بهجت سؤال کردند: آیا دعایی مهمتر از این دعای فرج برای امام زمان (عج) وجود دارد؟
ایشان سرشان را پایین انداختند و بعد بلند کردند و فرمودند: آری از دعا برای فرج امام زمان (عج) بالاتر وجود دارد و آن دعایی است که انسان برای بقای ایمان و ثبات قدم خود در عقیده بر وجود امام زمان (عج) تا ظهور ایشان میکند؛ که خدایا نکند که بر اثر گرفتاریها و سختیها و مشکلات و ابتلائات، تا زمان کوچ کردن از این دنیا نتوانم ایمانم را نگه دارم. خدایا به من کمک کن تا استقامت در دینم داشته باشم و دینم را چنان حفظ کنم که در صدمات دوران آخرالزمان، صدمه و آسیب نبیند. زیرا مُردن فقط قطع حیات دنیوی نیست بلکه بیرون رفتن از اعتقاد درست به امام زمان (عج) و دین و دینداری موجب هلاکت دنیا و آخرت انسان میشود.
این دعا که با سلامت دین از دنیا خارج شوم آنقدر مهم است که در لیلة المبیت که پیامبر (ص) به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: چهل قبیلهی مشرک امشب به من حمله میکنند و با چهل شمشیر قصد کشتن من را دارند که خون من به گردن یک قبیله نیفتد من مأمور هستم که بروم تا تو علی بر جای من بخوابی و ممکن است چهل ضربه به تو وارد کنند.
حضرت علی (ع) از زخمی شدن یا وقایع بعد از آن سؤال نکردند بلکه بلافاصله ایشان پرسیدند: آیا آن لحظه که شمشیرها بر من وارد میآیند، دینم سالم است و من با اعتقاد به لا اله الا الله از بین میروم؟
رسول اکرم (ص) فرمودند: آری دینت سالم است.
در جایی دیگر امام علی (ع) از جنگ برمیگشتند. پیامبر (ص) دستشان را عقب بردند و محاسن حضرت را لمس کردند و فرمودند: چرا ساکت هستی؟
حضرت علی (ع) عرضه داشتند: مشغول تفکر هستم. من که در جنگها همیشه در خط مقدم هستم و حتی زره هم نمیپوشم اما چرا شهادت نصیبم نمیشود؟
پیامبر (ص) فرمودند: غصه نخور این محاسنت به خون سرت رنگین خواهد شد.
امام علی (ع) فرمودند: آن لحظه دینم سالم است؟
پیامبر (ص) فرمودند: آری.
در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: روزتان به انتها نرسد مگر اینکه زبانتان خشک شود از بس که این دعا را تکرار میکنید: «یا اللهُ یا رحمنُ یا رحیم یا مُقَلِّبَ القُلوب ثَبِّت قَلبی عَلی دینِک».
در روایتی از رسول اکرم (ص) دلیل اینهمه سفارش به این دعا را پرسیدند. ایشان فرمودند: این دعا مخصوص مؤمنین در دوران آخر الزمان است.
از مرحوم آیت الله بهجت پرسیدند: آیا دعای ما برای فرج و برای ثبات دینمان پذیرفته است؟
فرمودند: به شرط توبه از گناهان و رعایت کردن شرایط، دعا پذیرفته است.
خداوند متعال هزار و یک اسم دارد و دعا یعنی صدا کردن این هزار و یک اسم.
یک اسم خداوند ضامن خیر و برکت است، یک اسم ضامن سلامتی، یک اسم ضامن رزق و روزی است… و یک اسم خداوند است که ضامن همه چیز است حتی اگر شیطان خداوند را به آن اسم بخواند خداوند او را رد نمیکند.
هشام نقل میکند که من به همراه شخص دیگری در مسجد نشسته بودم. پیرمردی خوشمنظر آمد و نزدیک محراب شد و دو رکعت نماز اقامه کرد و کنار ما نشست و گفت: من هرگز به این مسجد نیامده بودم و هرگز در این مسجد نماز نخوانده بودم، آیا شنیدید که مردم اعتقاد دارند به این حرف: «اللهُمَّ اِنی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ المَکتوم»؛ خدایا از تو میخواهم به آن اسمی که مردم قَدرَش را نمیشناسند و اندازه و قُدرتش را نمیدانند.
ما گفتیم: بله ما نیز این دعا را میخوانیم.
گویا مأمور بود که توجه ما را به آن اسم جلب کند.
از ما پرسید: میدانید آن اسم چیست؟
ما گفتیم: خیر نمیدانیم. ما همهی اسمهای خداوند را صدا میزنیم، آیا منظورت اسم اعظم خداوند است؟
گفت: خیر. آیا ندیدید که آدم و حوا وقتی سخت گرفتار شدند و سالها دوری کشیدند و دچار غربت و رنج شدند و دعاها و اذکار زیادی گفتند در انتها گفتند: «رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا» پرورگار ما، ما به خود بد کردیم؛ پس خداوند متعال آنها را اجابت کرد. به خاطر کلمهی «رَبَّنَا» آنان را اجابت کرد.
آیا ندیدید که نوح پیامبر (ع) وقتی گرفتار کفّار شد گفت: «رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیَّاراً» پروردگارا یکی از این کفّار را روی زمین باقی نگذار؛ پس از زمین و آسمان آب جوشید و همه را غرق کرد و همچنین گفت: «فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ و انت خیر النّاصرین» خداوندا من مغلوب هستم تو به من نصرت عطا کن.
آیا ندیدید وقتی ابراهیم (ع) حاجتمند شد و دستش را بالا آورد، گفت: «رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بالصالحین».
آیا ندیدید که موسی (ع) وقتی شخصی را کشت در دعا به خداوند متعال پناه برد و گفت: «رَبُّ إِنّی ظَلَمتُ نَفسی فَاغفِرلی» به نام رب، خداوند را صدا زد و خداوند نجاتش داد.
آیا ندیدید سلیمان پیامبر (ع) را وقتی ملک و سلطنت و پادشاهی میخواست، گفت: «رَبِّ اغْفِرْلی وَ هَبْ لی مُلْکاً لا یَنْبَغی لِاَ حَدٍ مِنْ بَعْدی» خدایا من را ببخش و ملکی به من بده که به احدی بعد از من نخواهی داد».
آیا ندیدید زکریای پیامبر (ع) را که تمام اسماء خداوند را میدانست اما در نهایت گفت: «رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ» خدایا من را تنها نگذار و یک وارث خوب به من عطا کن؛ و خداوند یحیی (ع) را به او عطا کرد.
و آیا ندیدید که پیامبر آخرالزمان (ص) که تمام اسماء خداوند در کف دستان اوست بهعنوان دعا میفرماید: «رَّبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ» خداوندا من را ببخش و به من رحم کن.
و آیا سورهی آلعمران را نخواندهاید که خداوند وقتی در این سوره، از مؤمنین و مؤمنات و خوبان امت پیامبر (ص) تعریف میکند میفرماید: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» پروردگارا ما میدانیم آنچه که تو آفریدی باطل خلق نشده است و تو منزه هستی ما را از عذاب الهی نجات بده؛ و خداوند بلافاصله جواب آنان را داده و فرموده است: «فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ» پس اجابت کرد مؤمنین را خدای آنها.
و ندیدید که ابلیس ملعون وقتی به امر خداوند سجده نکرد و با خداوند مخاصمه کرد و خداوند به او امر کرد که برو و تو رجیم هستی، او میدانست که کدام نام خداوند را صدا بزند که او را رد نکند پس گفت: «رَبّ فَأنْظِرْنی إلی يَوْمِ يُبْعَثُونَ» او اسم رب خداوند را آورد و خداوند جواب او را داد و فرمود: «قالَ فَإنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرینَ».
بعد پیرمرد ادامه داد: آیا فهمیدید که اسم مکتوم خداوند کدام اسم است که باید در دعا خداوند را به آن نام بخوانید؟
ما گفتیم: بله فهمیدیم.
و او برخاست و رفت و بعد از رفتن او ما متوجه شدیم که او خضر پیامبر (ع) بود.
أبو الدرداء الأنصاري میگوید: پیامبر (ص) فرمودند که مهمترین اسم خداوند، اسم «رَب» است و هرکس 70 مرتبه بگوید «یا اللهُ یا رَب» هرچه بخواهد خداوند متعال برایش اجابت میکند.
در روایت آمده است: وقتی به کار بنده گره افتاد، دستش را بلند کند و با حالت نیاز سه مرتبه بگوید: «یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَب» خداوند در ملکوت میفرماید که خجالت میکشم که حاجت او را برآورده نکنم او نمیداند وقتی این اسم را صدا میزند چه چیزی از من بخواهد، ای ملائکه دستان او را پر از مهر و رحمت کنید.
بعد از صدا زدن این نام خداوند، از جانب خداوند متعال ندا میآید: لبیک عبدی، تو من را بخواه تا من اجابتت کنم.
نزد امام صادق (ع) آمد و عرض کرد: مهمترین اسم خداوند متعال چیست؟ من را از آن باخبر کنید زیرا من میخواهم دعا کنم و از این اسم استفاده کنم. زمستان بود و هوا سرد بود. امام (ع) به او فرمودند که داخل این حوض آب سرد برو. او داخل حوض رفت و به دستور امام داخل آب غوطهور شد و غسل کرد. امام اشاره کردند به غلامان که اگر سرش را از آب بیرون آورد، شما او را به داخل آب هُل دهید. او سرش را بالا آورد و غلامان او را به داخل آب فشار دادند. او ترسید که مبادا او را خفه کنند و آنقدر این عمل تکرار شد که او بیاختیار داد زد: «رَبِّ اَغِثنی» و تا سه مرتبه این اسم را صدا زد و بعد امام به غلامان فرمود که او را بالا بیاورید. امام فرمود: این مهمترین نام خداوند است که در هنگام سختی ناخودآگاه بر زبان تو جاری شد.
در روایت آمده است: هر کس 15 روز، روزی 15 مرتبه خداوند متعال را با این اسم بخواند، خداوند برای او کلیدی برای قفلهای زندگیاش قرار میدهد.
بعد فرمودند: بهترین عدد 5 مرتبه است: «رَبَّنَا رَبَّنَا رَبَّنَا رَبَّنَا رَبَّنَا» ضمانت اجابت دعا با این پنج مرتبه در سورهی آلعمران است که پنج آیه است که حاوی پنج رَبَّنَا است.
حضرت موسی (ع) به سجده رفت و عرض کرد: «یا رَب». تا این اسم را صدا کرد از جانب خداوند ندا آمد: «لبیک»
حضرت موسی (ع) شنید و دوباره سجده کرد و گفت: «سبحانک سبحانک» خداوندا تو خدای سبحان هستی و من بندهی گنهکار هستم. من یک مرتبه تو را خواندم و تو بلافاصله مرا اجابت کردی.
از جانب خداوند متعال خطاب آمد: موسی! من نزد خود قسم یاد کردهام که هر کس من را با نام «رَب» صدا کند من او را اجابت کنم.
امام حسن (ع) همسایهای کافر داشت که هر چه امام او را نصیحت میکرد دلش باز نمیشد. امام از وحدانیّـت خداوند میگفتند اما او دلش از سنگ بود. امام از توحید میگفتند اما به دلش اثر نمیکرد.
روزی امام او را دیدند. بعد از احوالپرسی امام فرمودند: چطور هستی؟
او گفت: مگر شما نمیگویید که هر چه خداوند بخواهد همان میشود؟ من همانطور هستم که او خواسته است، او خواسته است که دل من همچنان بسته باشد.
امام فرمودند: کلامی که گفتی پاک است اما دهانت ناپاک است.
او گفت: کلام شما که پاک است و دهان شما هم که پاک است و مدعی هستید پسر بانویی هستید که محبوبهی خداوند است، پس قفل این دل را باز کنید!
امام دستشان را بالا آوردند و یک مرتبه عرضه داشتند: «یا رَب»
آن نفس امام و اثر آن اسم چنان کرد که مرد گفت: آقا دلم لرزید و قفل دلم شُل شد آیا میشود یکبار دیگر بگویید.
امام عرضه داشتند: «یا رَب»
مرد گفت: آقا کلید را یافتم آیا میشود یکبار دیگر بگویید.
امام عرضه داشتند: «یا رَب»
مرد گفت: اشهد ان لا اله الا الله و درِ دلش گشوده شد.
از اسماء خداوند جهت دعا برای فرج امام زمان (عج) بهره بگیریم تا ایشان نیز برای فرج ما دعا کند.
وظیفهی دیگر ما که در نامهی امام زمان (عج) به شیخ مفید داده شده است.
امام در بخشی از نامه نوشتند: «به شیعیان ما بگویید سعی کنید اعمالتان طوری باشد که شما را به ما نزدیک کند و از گناهانی که نارضایتی ما را فراهم میکند بترسید زیرا امر قیام ما با اجازهی خداوند ناگهانی اتفاق میافتد دیگر آن هنگام توبه سودی به حال شما ندارد.»
اگر التزام عملی به قرآن و احادیث و روایات و ائمه (ع) نداشته باشیم، موجب میشود که انسان بدون توبه از دنیا برود و پشیمانی در عالم برزخ فایدهای ندارد. هر کس به آن میزانی که گناه نمیکند، منتظر ظهور و فرج امام زمان (عج) است؛ زیرا میداند که امام وقتی ظهور میکند نگاه خوبی به گنهکار ندارد. اولین تحول در انسان، ترک گناه است و اولین تحول در ترک معصیت، مواظبت از زبان و کلام است. تا زبان گناه میکند بقیهی اعضا و جوارح از گناه در امان نیستند.
شب ازدواج پیامبر (ص) با عایشه بود. برای پیامبر (ص) مقداری شیر آوردند و ایشان یک جرعه تناول کردند و کاسهی شیر را به دست امالسلمه دادند و فرمودند که از آن بخور. امالسلمه گفت: میل ندارم.
حضرت نگاه کردند فرمودند: گرسنگی و دروغ گفتن را با هم مخلوط میکنی؟!
گفت: یا رسول الله آیا این هم دروغ محسوب میشود؟
حضرت فرمودند: تمام تعارفات اینچنینی دروغ محسوب میشود.
شخصی همراه امام صادق (ع) و پسرشان شد تا درب خانهی امام رفتند. امام به داخل رفتند و از هم خداحافظی کردند. پسر امام خطاب به امام عرض کرد: آقا جان! اینهمه راه را همراه ما آمد چرا تعارف نکردید که به داخل بیاید؟
امام فرمودند: من الان آمادگی نداشتم کسی را به داخل خانه دعوت کنم، چه اجباری است که دروغ بگویم و تعارف دروغ کنم؟
پسر ایشان عرض کرد: آقا این هم دروغ است؟
امام فرمودند: بله دروغ است و این دروغ در نامهی عمل ثبت میشود.
تحول دوم بعد از زبان، مراقبت از شکم است.
اباذر و سلمان خدمت پیامبر اکرم (ص) نشسته بودند. گفت: نمازمان را خواندیم و هر دو با هم از رسول اکرم (ص) درخواست کردیم ما را موعظه کنید.
پیامبر اکرم (ص) دست در جیب مبارکشان کردند و پنج دینار به هر کدام از ما دادند و فرمودند پس فردا شب، بعد از نماز ظهر و عصر به اینجا بیایید من شما را کار دارم.
در همان زمان خدمت رسول اکرم (ص) رسیدند. ایشان آنها را بالای کوهی در مدینه بردند. در کنار یک سنگ سیاه که آفتاب داغ تابستان به آن تابیده بود و آن را داغ کرده بود ایستادند. پیامبر (ص) خطاب به اباذر فرمودند که کفشهایت را از پا دربیاور و روی سنگ بایست و بگو که پنج دینار را چه کردی؟
او همین کار را کرد و مشغول شد به گفتن؛ اما مرتب پایش میسوخت و پاها را عوض میکرد. ناگهان فریاد زد که سوختم و از سنگ پایین آمد.
پیامبر (ص) خطاب به سلمان گفت: اکنون تو برو و بگو که با پولت چه کردی؟
سلمان همین کار را کرد و گفت یک دینار گندم خریدم و چهار دینار در راه خدا انفاق کردم و پایین آمد و حتی پایش گرم هم نشد.
حضرت فرمودند: پنج دیناری که من به شما داده بودم هدیه بود و از هدیه حلالتر نیست و من هم به شما گفته بودم که هر کجا مایل هستید هزینه کنید اما بدانید که گزارش همین پنج دینار هدیه روی سنگ داغ باعث شد که پاهایتان تاول بزند. وای به آن روزی که خداوند شما را در کنار جهنم نگه دارد و بخواهد به حساب حرام و حلال یک عمرتان برسد.